• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ازدواج رسول خدا با زینب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ازدواج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، زینب، زید بن حارثه.
پرسش: آیا امکان دارد در مورد آیه ۴۰ سوره احزاب «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیما» ، توضیح بیش‌تری بفرمایید؟
پاسخ:



به دنبال ازدواج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با زینب، همسر مطلقه فرزندخوانده ایشان زید بن حارثه، منافقان که در پی بهانه بودند تا بر پیامبر اسلام خرده بگیرند، پسرخوانده را به جای فرزند واقعی به شمار ‌آورده و جنجال به راه انداختند که محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله با همسر پسر خود ازدواج کرده است. این بود که آیه ۴۰ سوره احزاب در رد گفتار آنان فرود آمد که محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ پدر احدی از مردان امت نخواهد بود.
پس این آیه در موضوع ازدواج پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده‌اش نازل شده است. بی‌گمان آیه شریفه در مقام پاسخ به اعتراضی است که مردم به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله داشتند که چرا با همسر پسرخوانده‌اش ازدواج کرد؟


چکیده جوابی که این آیه به معترضان می‌دهد، این است که رسول گرامی اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ پدر هیچ‌یک از مردان موجود و فعلی شما نیست، تا ازدواجش با همسر یکی از شما، ازدواج با همسر پسرش باشد. بنابراین خطاب در «مِنْ رِجالِکُمْ» به مردم موجود در زمان نزول آیه است، و منظور از رجال، مقابل زنان و فرزندان است، و نفی پدری، نفی تکوینی است، نه نفی تشریعی؛ یعنی هیچ‌یک از مردان شما از صلب او متولد نشده‌اند.


ازاین‌رو معنای این آیه چنین است که محمد پدر هیچ‌یک از این مردان که همان مردان شما باشند نیست، تا آن‌که ازدواجش با همسر یکی از آنان، بعد از جدایی، ازدواج با همسر فرزندش باشد، و زید بن حارثه هم یکی از همین مردان شماست، پس ازدواج رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با همسر او، بعد از آن‌که همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش نمی‌باشد.


اما این‌که آن‌ حضرت وی را پسر خویشتن خواندند، هدف از این پسرخواندگی، تنها اظهار محبت نسبت به «زید» بوده است و هیچ اثری از آثار پدر و فرزندی بر آن مترتب نمی‌شود؛ چون خدا پسرخوانده‌های شما را فرزند شما نمی‌داند.


این آیه دلالت ندارد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تا ابد پدر هیچ مردی نخواهد بود؛ زیراکه طاهر و قاسم و ابراهیم از پسرهای آن‌ حضرت بودند که پیش از وفات پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از دنیا رفتند، و نیز منافات ندارد که حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ پسران حضرتش به شمار آیند؛ چنان‌چه احادیث شاهد بر آن است
[۳] بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‌۱۰، ص ۲۳، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱.
که پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ آنان را پسران خود می‌دانست: «و ابنای هذان امامان قاما او قعدا»؛
این هر دو پسر من امام‌اند؛ خواه نشسته باشند و خواه ایستاده.


این آیه آخرین سخنی است که خداوند در ارتباط با مسئله ازدواج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با «همسر مطلقه زید» برای شکستن یک سنت غلط جاهلی، بیان می‌دارد، و جواب کوتاه و فشرده‌ای است به‌عنوان آخرین جواب، و ضمناً حقیقت مهم دیگری را که مسئله خاتمیت است به تناسب خاصی در ذیل آن بیان می‌کند.

نخست می‌فرماید: «محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نبود» (ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ).
نه «زید» و نه دیگری، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند، این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن برچیده شد، نه یک رابطه طبیعی و خویشاوندی.

امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که آنها را فرزندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌خواندند، اگرچه به سنین بالا رسیدند، ولی هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند؛ بنابراین جمله «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ» که به‌صورت فعل ماضی آمده است؛ به‌طور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است.

بنابراین بی‌گمان آیه شریفه در مقام پاسخ به اعتراضی است که مردم به رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ داشتند که چرا با همسر پسرخوانده‌اش ازدواج کرد؟




۷.۱ - اول

از آنچه گذشت روشن شد که آیه شریفه هیچ اقتضا ندارد بر این‌که آن‌ جناب پدر قاسم، طیب، طاهر، و ابراهیم، و هم‌چنین حسن، و حسین، نباشد، برای این‌که گفتیم آیه در خصوص رجال موجود در زمان نزول آیه و همه آن کسانی است که در آن روز مردی بودند که توانایی ازدواج داشته‌اند، و نام‌بردگان هیچ‌یک واجد این صفت نبودند.

۷.۲ - دوم

و در این آیه اشاره به این حقیقت نیز هست که ارتباط آن‌ جناب با شما مردم، ارتباط رسالت و نبوت است، و آن‌چه او می‌کند به امر خدای سبحان است.


۱. احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.    
۲. احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.    
۳. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‌۱۰، ص ۲۳، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱.
۴. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۳، ص ۱۴۱، مؤسسه انتشارات علامه قم، ۱۳۷۹ق.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱۷، ص ۳۳۶ و ۳۳۷، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمدباقر، ج ‌۱۶، ص ۴۸۷، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی




جعبه ابزار