وجود خیر و شر و سازگاری با مهربانی خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
خیر و شر ، مهربانی خدا
پرسش: چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این
دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد شر و زشتی نیز وجود دارد و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی ؟ چطور میتوان آن را رد کرد؟
پاسخ: برای روشن شدن پاسخ چند نکته را باید توضیح دهیم:
این عالم طوری ساخته شده که موجودات آن از هم گسسته و مستقل نیستند تمام اجزای این عالم را اگر بررسی کنیم درمییابیم که همه مانند حلقههای یک زنجیر به هم پیوسته یک
نظام آفرینشی زیبا را شکل دادهاند؛
الف) آن بوته گلی که در گلدان گذاشته شده، آن درختی که در باغچه سبز شده، آن بچهای که در گهواره قرار گرفته و همه چیزهایی که دور و برمان هستند، چگونه به وجود آمدهاند؟ مثلاً یک بوته گل، آیا بدون این که ما به آن آب بدهیم سبز میشود؟ پس بقاء این بوته گل به آبی بستگی دارد که ما به آن دادهایم و بدون آن تخمی که کاشته شده یا نشائی که غرس شده، این گل به وجود نمیآمد؟ خود این گل از اکسیژن و یا از گازهای دیگری که در هوا موجود است استفاده میکند و اگر اینها نباشند این گل نمیتواند به
وجود خودش ادامه دهد و البته وجود این گل به نوبه خود نیز در تغییر هوا مؤثر است. یعنی نسبت گازها را تغییر میدهد؛ اگر اکسیژن میگیرد، اکسیژن کم میشود و اگر گازهای دیگری را میگیرد اکسیژن بالا میرود؛ پس همین گل با هوای مجاورش در ارتباط است نه هوا مستقل از این بوته گل است و نه این گل
مستقل از هواست.
ب) همین رابطه، بین حیوانات دیده میشود.
ج) حتی اگر سراغ موجودات بیجان برویم میبینیم هر پدیدهای در اثر فعل و انفعال پدیده قبلی به وجود آمده است و به نوبه خود در پدیدههای اطراف خود اثر میگذارد و ماده پیدایش پدیدههای بعدی میشود؛ خورشید بر آب میتابد آب بخار، بخار ابر و ابر باران میشود و زمینهای مستعد از این باران، گل و هزاران نعمت دیگر به بار میآورند و البته زمینهایی که استعداد جذب خود را از دست دادهاند از این باران، سیلی ویران کننده میسازند.
این نظامی است که بر این جهان حکم فرماست؛ نظام همبستگی و تأثیر و تأثر و این چیزی است که احتیاج به
برهان فلسفی ندارد، هر کس به اندازه معلومات خود میتواند این نوع ارتباط و زیبایی وحدت نظام را بشناسد. البته هر قدر معلومات ما دقیقتر و وسیعتر باشد به عمق این همبستگی و نیکویی نظام
آفرینش بیشتر پی میبریم؛ بنابراین نمیتوان گفت در این دنیا چند خدا وجود دارد؛ مثلاً گفت آب و باران خدایی و سیل و زلزله، خدایی دیگر دارد. مگر سیل چیست؟ بله اگر سیل و زلزله از نظامی و باران و تابش نور خورشید و گردش آن و... از نظامی دیگر تبعیت میکرد و آنها محکوم دو نظام بودند میتوانستیم چنین حرفی را بپذیریم.
مهر و
رحمت او که برآمده از
حکمت اوست اقتضا میکند انسان و هر موجودی را به
کمال مطلوب راهنمایی کند
. ترقی و کمال انسان به این نیست که از هر جهت در رفاه و راه او از هر جهت هموار باشد، بلکه رسیدن به کمال اقتضا میکند انسان در میان راههای ناهموار و دشوار گذارده شود، با مشکلات و نابسامانیها دست و پنجه نرم کند تا بالنده شود و به تکامل برسد. به عبارتی
استعدادهای انسان در چنین شرایطی شکوفا میشوند.
در جهان
هستی ، شر مطلق (یعنی چیزی که از هر جهت نازیبا و دارای هیچ خیری نباشد) وجود ندارد، بلکه اگر چیزی از جهتی شر است، به لحاظ دیگر خیر است و به همین جهت نمیتوان آن را نازیبا فرض کرد؛ یک عمل جراحی از جهاتی ناراحت کننده است ولی در مجموع هر عاقلی آن را عملی درست و خیر میداند.
آفرینش و
خلقت امور ناپسند و به ظاهر زشت در این عالم، دارای فلسفههای دیگری هم هست که به اجمال به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اگر مواهب، مستمر و یکنواخت باشند ارزش خود را از دست میدهند. اگر در تمام عمر،
بیماری وجود نداشت، هرگز ارزش سلامتی احساس نمیشد، اصولاً زندگی یکنواخت، خسته کننده و گاه مرگبار است. چرا جهان طبیعت اینقدر زیباست؟ چرا منظره جنگلهایی که بر روی کوهپایهها روییده و نهرهائی که از لابهلای درختان کوچک و بزرگ میگذرد آنقدر جالب و دل انگیز است؟! یک دلیل روشن آن، عدم یکنواختی است. نظام "نور" و "ظلمت" و آمد و رفت
شب و
روز که
قرآن روی آن تکیه کرده یک اثر مهمش پایان دادن به زندگی یکنواخت انسانهاست. بخشی از مشکلات و حوادث ناگوار، این ثمره را دارد که به بقیه زندگی
روح میدهد و آن را شیرین و قابل تحمل میسازد و ارزش
نعمتها را آشکار میسازد.
پس هر چند در ظاهر این عالم، زشتی و ناهماهنگی به نظر میرسد ولی در باطن، چیزی جزء زیبایی و رحمت الهی نیست.
اگر بسیاری از این به ظاهر شر و زشتها نبودند انسان به هیچ وجه آنچنان که امروز به دنبال شناخت طبیعت و دنیای اطراف خود برآمده به چنین راهی
همت نمیگذاشت، شناخت طبیعت که نتیجه آن شناخت بیشتر انسان و خداوند است آنقدر گرانبها و ارزنده است که تمام جهان طبیعت در مقابل آن هیچ است. مثل یک دانه برلیان که خروارها خاک و سنگ در مقابل آن دور ریخته میشود تا آن یک دانه برلیان به دست بیاید، آنچه در
عالم است همه مقدمه این است که انسانی به وجود بیاید؛ انسانی که انتخابگر است و کمالش باید با
انتخاب خودش پیدا شود، همه این نقص و زشتیها باید باشد تا شرایط رشد انسان فراهم شود.
پس این جهان دارای خدای واحد و مهربان و هر پدیده و موجودی در ظرف وجودی خودش زیبا و خیر است.
سایت اسلام کوئست