نقد در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نقد، نقادی، انتقاد.
پرسش: آیا قرآن مسئله نقد و نقادی را مطرح کرده است؟
پاسخ: قرآن اصل نقد و انتقاد را تأیید و تشویق نموده است و شیوه و کیفیت نقد را بیان نموده و خود به نقد اندیشههای دیگر پرداخته؛ منتها هر کلامی نقدپذیر نیست؛ کلام
حق، و مطابق واقع و
کلام خداوند و
معصومان نقدپذیر نمیباشند. آنچه در پایان قابل ذکر است، این است که در عرصه نقد و بررسی بیشتر باید به
اندیشه توجه نمود، نه به اندیشهگر؛ یعنی در نقد و بررسی باید به «ما قال» توجه داشت، نه «من قال»؛ هرچند گاهی در دو مورد نیز مورد نظر هست.
یکی از نشانههای جامعه زنده و فعال و حضور مردم در صحنه، نقد افکار و اندیشهها، و انتقاد کردن از عملکرد افراد است و
اسلام به عنوان
دین زنده و کامل این حق را به همه افراد جامعه داده که وضع جامعه خود را نقد و بررسی کرده، نقاط ضعف و قوت آن را گوشزد نمایند.
علی (علیهالسلام) میفرماید: «محبوبتترین برادرانم کسی است که عیوب (و اشکالاتم) را به من
هدیه کند.
نقد در
لغت به معنای دقت کردن در دراهم برای جدا کردن خوب از بد (تقلبی از غیر تقلبی) است؛ ولی انتقاد در کلام، این است که عیوب و محاسن آن نشان داده شود.
در اصطلاح هم همان بازشناسی و بررسی سخنان و یا علوم است؛ لذا
علم منطق را وضع کردهاند، که درست اندیشیدن را بیاموزد؛ مخصوصاً بخش مغالطه و احتجاجات و مباحثات علمی که میان طلاب و دانشجویان مرسوم بوده و هست. در واقع یک نوع انتقاد و بازشناسی حق از
باطل، و صحیح از ناصحیح است.
در عصر کنونی فواید و آثار انتقاد بر کسی پوشیده نیست، و همچون خون برای جامعه انسانی لازم است. علاوه بر اینکه صحیح را از
فاسد و حق را از باطل جدا میکند، باعث بالندگی و
رشد میشود؛ لذا شرکتهای مدرن و پیشرفته دنیا در پایان سال از متخصصان فن میخواهند تا معایب و نواقص را بیان دارند که در آینده آنها را برطرف، و رشد و
کمال بیشتری پیدا کنند و همینطور در مؤسسات علمی و...
سخنان قرآن را در زمینه نقد و انتقاد در چند بخش بیان میداریم:
قرآن شریف نقد اندیشهها، و انتقاد کردن از کردار و رفتارها را با زبانهای مختلفی تأیید نموده است. در یکجا میفرماید: «بندگان مرا
بشارت ده، همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند، آنان کسانی هستند که
خدا هدایتشان نموده و آنها خردمنداناند».
انتخاب نیکوترین، یعنی نقد سخن و انتخاب احسن؛ و در آیات عدیدهای دستور به
تفکر داده
و همچنین تأکید نموده که در هستی، در
تاریخ گذشتگان، در گفتار و کردار پیشینیان و... اندیشه کنید و دقت نظر به خرج دهید، و منتقدانه به آنها بنگرید و دستور داد که خبرها و سخنانی که از طریق افراد غیر مطمئن و خلافگو به شما میرسد، پیگیری کنید، بدون بررسی، نپذیرید.
اینها همه نشان میدهد که به سخن به دید نقادی نگاه شود.
شرایط نقد و انتقاد در قرآن، عبارتاند از:
نقد و انتقاد باید آگاهانه باشد نه جاهلانه. مبتنی بر شایعات و توهمات نیز نباید؛ چنانکه
قرآن کریم میفرماید: «(خداوند)
گناه و
ستم به ناحق را و اینکه چیزی را شریک او قرار دهید و به خداوند مطلبی نسبت دهید که نمیدانید «انّ تقولوا لاتَعْلَمُونَ»
حرام کرده است.
و از کسانی که جاهلانه نقد و انتقاد میکند، شدیداً انتقاد نموده است.
آنجا که میفرماید: «و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن
علم و
یقین نداشتید و آن را کوچک میپنداشتید؛ در حالی که نزد خدا بزرگ است».
نقد باید عاقلانه باشد: «بهزودی سبکمغزان از مردم میگویند چه چیز آنها را از قبلهای که بر آن بودند باز گردانید؟! بگو: «مشرق و مغرب از آن خدا است».
نقد باید مستدل و منطقی باشد: «و با آنها به روشی که نیکوتر است،
استدلال و
مناظره کن».
حتی نقد و انتقاد از مخالفین، و غیر مسلمانان هم باید منطقی و مستدل باشد؛ چنانکه میفرماید: «با
اهل کتاب جز به روشی که از هم نیکوتر است،
مجادله نکنید».
انگیزه و هدف نقد و انتقاد،
ارشاد، و رسیدن به حرف نیکو «احسن» و بهترین سخن باید الهی باشد، نه خلاف
اخلاق،
حسادت و
سوء ظن،
خیانت، خباثت و
تهمت ...
نقد و انتقاد غیر از انتقام است. در نقد صفا و صمیمیت حاکم است نه کینهتوزی و همچنین انتقادها و نقدها به
تجسس کشیده نشود و در
زندگی خصوصی افراد و در سخنان پنهانی آنها راه پیدا نکند.
و همچنین در انتقاد و نقد از
توهین به دیگران باید پرهیز شود و احترام افراد، یا مکتب را باید نگهداریم، از نقد و انتقاد نرنجیم، نقد دیگران را با آغوش باز بپذیریم... .
در موارد عدیدهای، خود قرآن شریف به نقد برخی اندیشهها، و انتقاد از بعضی رفتارها پرداخته. بهعنوان نمونه به مواردی از آن اشاره میشود:
اندیشة دنیازدگان را مورد نقد و انتقاد قرار داده؛ آنجا که میفرماید: «آیا به زندگی
دنیا به جای
آخرت راضی شدهاید؟! با اینکه
متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست».
سخنان مادهپرستها (و مارکسیستها و..) را به نقد میکشد «(میگویند) غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست. پیوسته گروهی از ما میمیریم و نسل دیگری جای ما را میگیرد و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد... بهزودی از کار (و سخنان خود) پشیمان خواهد شد».
اندیشه و سخنان دوگانهپرستها و
مشرکان را با
منطق و
استدلال مورد نقد قرار داده است که در اینجا به برخی از آن اشاره میشود:
دوگانهپرستها دلیل و برهان ندارند: «اَ اِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْهاتُوا بُرْهانَکُمْ» آیا خدای دیگری با خدا است؟! بگو دلیلتان را بیاورید، اگر راست میگویید».
اگر دو
خدا بود، هستی از هم میپاشید: «اگر در
آسمان و زمین جز «الله»، خدایان دیگری بود، فاسد میشدند و نظام هستی به هم میخورد...».
و همچنین کسانی را که میگویند و
عمل نمیکنند (از دیگران انتقاد میکنند؛ ولی انتقادپذیر نیستند.) به شدت انتقاد نموده است.
و
یهودیان را به خاطر
تحریف در کتبشان، مورد علامت و انتقاد قرار داده است.
و همینطور اندیشه یهودیان را که عزیر را پسر خدا میداند و
مسیحیان که
مسیح را فرزند خدا یا خدا میدانند، نقد و رد نموده است.
اینکه قرآن شریف، اصل نقد و انتقاد را تأیید میکند و شرایطی برای آن بیان میکند و خود به نقد دیگران پرداخته، به این معنی نیست که هر سخنی قابل نقد است و هر کلامی نقدپذیر است. ضروریات و مسلمات بشری را نمیتوان مورد نقد قرار داد، مگر روشن شود که واقعاً از ضروریات نبوده است... و همچنین
کلام خدا را نمیتوان نقد کرد؛ چراکه نقد برای رسیدن به سخن نیکو و اندیشه برتر است: «فیتّبعون احسنه».
ولی
خداوند خود «احسن الخالقین»
است و کلام او برترین کلام «احسن الحدیث»
و قصهها و داستانهای او، بهترین قصه «احسن القصص»
است.
به بیان دیگر نقد برای جدا کردن حق از
باطل، سره از ناسره و
هدایت از
ضلالت، و واقع از غیر واقع است؛ اما خدا و کلام او
حق محض
است؛ لذا نقد در آن راه ندارد.
از اینجا معلوم شد که کلام
معصومان (علیهمالسلام) که عین حق است و مطابق واقع نقدبردار نیست؛ چون حق و واقع، که نقد نمیپذیرد: «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی × اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْیٌ یُوحی» و هرگز (پیامبر) از روی
هوس سخن نمیگوید. آنچه میگوید چیزی جز
وحی که بر او نازل شده نیست.
بلی برداشت غیر
معصوم را از
قرآن و
روایات، شیوة استدلال، استنباطات و نتیجهگیریها... میتوان مورد نقد قرار داد؛ اما آنجا که مراد خداوند روشن باشد (نص صریح) و همچنین مدلول روایات
تبیین (و صریح) باشد، نقد در آن راه ندارد، اگر هم کسی اقدام به نقد کند، نوعی کار جاهلانه است.
نتیجه این شد که قرآن اصل نقد و انتقاد را تأیید و تشویق نموده است و شیوه و کیفیت نقد را بیان نموده و خود به نقد اندیشههای دیگر پرداخته؛ منتها هر کلامی نقدپذیر نیست؛ کلام حق، و مطابق واقع و کلام خداوند و معصومان نقدپذیر نمیباشند. آنچه در پایان قابل ذکر است، این است که در عرصه نقد و بررسی بیشتر باید به
اندیشه توجه نمود، نه به اندیشهگر؛ یعنی در نقد و بررسی باید به «ما قال» توجه داشت، نه «من قال»؛ هرچند گاهی در دو مورد نیز مورد نظر هست.
۱. پرسشها و پاسخها، استاد محمدتقی مصباح، ج۱، ص۶۹.
۲. اسدعلیزاده، اکبر، در ساحل اندیشه، ص۲۴۲ـ۲۴۸.
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۰۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۱۹۱.
۴. همراه با نماز، محسن قرائتی، ص۹۳ـ۹۴.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نقد و نقادی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۶.