قدیم زمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند،
صفات خدا، قدیم.
پرسش: خداوند قبل از این که زمان رو بیافرینه چه میکرد؟
اکثریّت عرفا و
فلاسفه اسلامی بر این اعتقادند که
عالم خلقت قدیم زمانی است. یعنی زمانی نبوده که عالم نبوده باشد. چون از وجود
علت تامه، وجود
معلول آن نیز لازم می آید. یعنی
محال است علت تامه موجود باشد ولی معلول آن موجود نباشد؛ و الّا لازم می آید که علّت تامّه در همان حال که علت تامه است، علت تامه نباشد؛ و این
اجتماع نقیضین است؛ و اجتماع نقیضین ذاتاً محال است. بنابراین، اگر خدا علت تامه عالم است؛ و خدا همواره بوده و خواهد بود؛ پس عالم نیز همواره بوده و خواهد بود. لکن همواره معلول خدا و قائم به او بوده و خواهد بود.
به نظر
فلاسفه و عرفای اسلامی، عالم خلقت دارای سه مرتبه وجودی است که عبارتند از عالم ماده، که بارزترین خصوصیّت آن حرکت و زمان است. و
عالم مثال که عالمی است غیر مادّی ولی دارای شکل و رنگ و مقدار. این عالم که منزّه از حرکت و تغییر و زمان است،
علت عالم ماده بوده و احاطه وجودی بر آن دارد. و مافوق آن، عالم غیر مادّی دیگری است به نام عالم عقل، که منزّه از تمام آثار عالم مادّه بوده و علت عالم مثال و عالم ماده است.
عالم عقل و عالم مثال، از آن جهت که عوالمی مجرد (غیر زمانی) هستند، آغاز زمانی برای آنها معنی ندارد. لذا این دو عالم فقط آغاز علی دارند. یعنی از حیث وجودی بعد از علت خود قرار دارند؛ ولی این بعدیت، بعدیت رتبی است نه بعدیت زمانی. یعنی رتبه وجودی این دو عالم، بعد از رتبه وجودی خداوند متعال است.
در بین متکلمین نیز کسانی که وجود عالم عقل و عالم مثال را پذیرفتهاند، آن دو را قدیم زمانی دانستهاند؛ ولی متکلمینی که وجود عوالم
مجرد را نپذیرفتهاند، عالم را منحصر در عالم مادّه دانسته و آن را
حادث زمانی شمردهاند. یعنی معتقد شدهاند که عالم دارای آغاز زمانی است. امّا اکثر فلاسفه و عرفای اسلامی، عالم ماده را هم، قدیم زمانی دانستهاند. از نظر این گروه از اندیشمندان اسلامی،
قیامت به معنی به هم ریختن صورت عالم مادّه است نه به معنی عدم شدن آن؛ لذا بعد از قیامت نیز دوباره عالمی نو به پا میشود. بعد از آن عالم نیز عالمی دیگر و این سلسله تا
بینهایت ادامه خواهد یافت. همچنین، قبل از این عالم نیز عالمی دیگر بوده است؛ و قبل از آن نیز عالمی دیگر تا بینهایت. و همه این عوالم فقط در صورت با هم متفاوتند، ولی مادّه همه آنها یکی بوده و یکی خواهد بود.
بنابراین، از دیدگاه اکثر فلاسفه و عرفای اسلامی، تک تک موجودات زمانی، آغاز زمانی دارند؛ همچنین عالم موجود ما آغاز زمانی دارد؛ ولی اصل عالم ماده همواره بوده و خواهد بود. این مطلب در
روایات معصومین (علیهالسلام) نیز مورد اشاره واقع شده است. «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (علیهالسلام) یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم؛
ابو حمزه ثمالی گفته است از
امام زین العابدین (علیهالسّلام) شنیدم که میفرموند:
خداوند محمد و
علی و فرزندان پاکش را قبل از
آفرینش مخلوقات از نور عظمت خود آفرید و آنها را به صورت
شبح قرار داد. سپس امام (علیهالسلام) فرموند: آیا تو خیال میکنی خداوند جز شما چیزی نیافریده است؟ به خدا سوگند، خداوند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم، قرار گرفتهای.»
«عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیهالسلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ (عَزَّوَجَلَّ): «أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ.» فَقَالَ یَا جَابِرُ تَأْوِیلُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ (عَزَّوَجَلَّ) إِذَا أَفْنَی هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ أَسْکَنَ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ (عَزَّوَجَلَّ) عَالَماً غَیْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَیْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَیْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّکَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ (عَزَّوَجَلَّ) إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ بَشَراً غَیْرَکُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِکَ الْآدَمِیِّین؛
جابر بن یزید گوید: از
امام باقر (علیهالسلام) در باره آیه «آیا ما از آفرینش نخست ناتوان شدیم؟ بلکه آنان در آفرینش جدیدی هستند.» پرسیدم، حضرت فرمود: ای جابر!
تأویل آیه، این است که خداوند متعال آنگاه که این آفریدگان و این جهان را نابود ساخته و بهشتیان را در
بهشت و دوزخیان را در
دوزخ جای دهد، جهان دیگری غیر از این جهان را از نو پدید میآورد، بدون نر و ماده، تا او را پرستیده و یگانه دانند و برای آنان زمینی غیر از این زمین میآفریند که در آن استقرار یافته و آسمان دیگری که بر آنان سایه افکند. شاید تو بر این پنداری که خداوند تنها این جهان را آفریده و به جز شما بشری را نیافریده است؟ آری به خدا
سوگند! بطور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار
آدم آفریده که تو در پایان این جهانها و آن آدمیان هستی.»
تعبیر الف الف (هزار هزار) احتمالاً برای بیان کثرت است نه به عنوان یک عدد مشخص. کما اینکه در
زبان فارسی نیز هزاران هزار به معنی خیلی خیلی زیاد به کار می رود.
۱.
مقالات فلسفی،
شهید مطهری، ص۸۶ ـ ۹۰
۲.
اصول فلسفه و روش رئالیسم،
علامه طباطبایی، با پاورقی شهید مطهرى، جلد پنجم
شهرسوال، برگرفته از مقاله «قدیم زمانی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۰/۶/۲۴.