فلسفه مهریه زنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مهریه،
صداق، فلسفه مهریه،
اسلام.
پرسش: فلسفه مهریه چیست؟
پاسخ اجمالی: سنت بشر و حتی در
عصر جاهلیت بر این جاری بوده و هست که پول و یا مالی را که ارزش اقتصادی داشته باشد، مهریه زنان قرار میدادند و اینطور نیست که اسلام آنرا تاسیس کرده باشد.
تعبیر
قرآن از مهر به واژه «صداق» در حقیقت اشاره به فلسفه آن است که «مصادقت» در تعهد زوجیت است. به بیان دیگر؛ مهر و یا صداق، نشانی از راستگویی مرد در پیمان خود به تشکیل خانواده است؛ البته، در برخی از روایات فلسفه مهر برای زنان، نصف بودن
ارث آنان نسبت به مردان عنوان شده است تا از این طریق جبران نصف ارث آنها شده باشد. همچنین مسئله کنترل تمایلات مرد نسبت به جدایی و
طلاق، استعداد خاص بدنی مرد در اجتماع، امکانات بیشتر مردان برای انتخاب همسر مجدد و ... نیز مطرح شدهاست.
دادن مهر به زنان مسئلهای نیست که فقط اسلام آنرا تأسیس کرده باشد، بلکه این مسئله پیشینهای طولانی در تاریخ بشر دارد و در میان مردم و در سنن ازدواجشان متداول بوده است. سنت خود بشر بر این جاری بوده و هست که پول و یا مالی را که ارزش اقتصادی داشته باشد، مهریه زنان قرار دهند، و در حقیقت این پول را عوض
عصمت او قرار دهند.
در عصر جاهلیت با توجه به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیای آنها قرار میدادند، و آنرا ملک مسلّم آنها میدانستند. گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار میدادند. به اینگونه که مثلاً برادری، خواهر خود را به
ازدواج دیگری در میآورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وی درآورد، و مهر این دو زن همین بود. اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را یک حق مسلّم برای زن در نظر گرفت، و در قرآن مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است:
«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَاِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً؛
مهر زنان را به طیب خاطر به آنها بدهید. و اگر پارهای از آنرا با کمال رضایت به شما بخشیدند بگیرید که خوش و گوارایتان باد.»
البته، در اسلام برای مهر مقدار معیّنی تعیین نشده است، بلکه این موضوع بسته به توافق زوجین دارد، اگر چه در روایات فراوانی تاکید شده است که مهر را بسیار سنگین قرار ندهید، (مانند: «در مهریههای زنان، زیادهروی نکنید؛ چرا که زنان، در واقع، باران
خداوند سبحاناند».
ولی این یک حکم الزامی نیست، بلکه از
مستحبّات به شمار میرود.
با توجه به این مسئله نباید تصور کرد که؛ مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشویی بهطور یکسان بهره میگیرند، و پیوند زناشویی پیوندی است بر اساس منافع متقابل طرفین؛ لذا چه دلیلی دارد که مرد مبلغ کم یا زیادی را تحت عنوان مهر به زن پرداخت کند؟ و این موضوع به شخصیت زن لطمه میزند، و شکل
خرید و فروش به ازدواج میدهد؟!
در پاسخ این تصور باید گفت؛ اگر چه که مرد و زن هر دو از زندگی زناشویی بهطور یکسان سود میبرند، ولی نمیتوان انکار کرد که در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری خواهد شد؛ زیرا:
اولاً: مرد براساس استعداد خاص بدنی معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد؛ وضع زندگی اجتماعی بشر را که مشاهده میکنیم (حتی در جوامعی که زنان به اصطلاح از آزادی کامل برخوردارند) نشان میدهد که مشاغل پُر درآمد بیشتر در دست مردان است.
ثانیاً: مردان برای انتخاب همسر مجدد امکانات بیشتری دارند، ولی زنان بیوه، بویژه با گذشت قسمتی از عمرشان و از دست رفتن سرمایه جوانی و زیبایی، امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن میشود که امکانات و سرمایهای را که زن با ازدواج از دست میدهد بیش از امکاناتی است که مرد از دست میدهد، و در حقیقت مهر چیزی به عنوان جبران بخشی از خسارت زن و وسیلهای برای تامین حداقلهای زندگی آینده او است.
ثالثاً: علاوهبراین؛ مهر معمولاً اهرمی در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایی و طلاق محسوب میشود. درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق میگیرد و زن فوراً حق مطالبه آنرا دارد، ولی چون معمولاً به صورت بدهی بر ذمه مرد میماند، هم اندوختهای برای آینده زن محسوب میشود، و هم پشتوانهای برای حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویی است. البته این موضوع استثنائاتی دارد، اما آنچه گفته شد در غالب موارد صادق است.
لذا در اسلام مهر به هیچ وجه جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان
صیغه عقد ازدواج است که در آن رسماً مرد و زن به عنوان دو رکن اساسی پیمان ازدواج به حساب آمدهاند، و مهر یک چیز اضافی و در حاشیه قرار گرفته است؛ به همین دلیل اگر در صیغه عقد، اسمی از مهر نبرند عقد باطل نیست؛ بنابراین، مهر جنبه جبران خسارت و پشتوانهای برای احترام به حقوق زن دارد، نه قیمت و بها.
در همین راستا باید گفت؛ تعبیر قرآن از مهر به واژه «صداق» در حقیقت اشاره به فلسفه آن است که «مصادقت» در تعهد زوجیت است. به بیان دیگر؛ مهر و یا صداق، نشانی از راستگویی مرد در پیمان خود به تشکیل خانواده است؛ زیرا ممکن است مردی، خانمی را به رؤیاهای شیرین ازدواج بفریبد و چون به کام دل خود رسید به دست فحشایش رها سازد. مرد باید برای اثبات صداقت خود در محبت زن و حسن نیتش در ادعای زناشویی، مالی را بر عهده گیرد و این مال همان مهر است.
البته، در برخی از روایات فلسفه مهر برای زنان، نصف بودن ارث آنان نسبت به مردان عنوان شده است تا از این طریق جبران نصف ارث آنها شده باشد:
«عَنْ اَبِی عَبْدِ الله (علیهالسّلام) قَالَ قُلْتُ لِاَیِّ عِلَّةٍ صَارَ الْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ قَالَ لِمَا جُعِلَ لَهَا مِنَ الصَّدَاق؛
عبدالله بن سنان، میگوید به
امام صادق (علیهالسّلام) گفتم برای چه میراث مذکّر دو مقابل میراث زن قرار داده شده؟ آنحضرت فرمودند: «زیرا در مقابل آن خداوند برای زنان مهریّه قرار داده است».
دلایل دیگری را نیز برای مهریه میتوان در نظر گرفت، اما آنچه گفته شد کافی است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «فلسفه مهریه زنان»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۶/۱۷.