عدم توقف حسن و قبح اخلاقی بر امر و نهی شرعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
حسن و قبح عقلی ،
حسن و قبح شرعی پرسش: آیا حسن و قبح اخلاقی برامر و نهی
شرعی استوار است؟ چگونه؟
پاسخ: حسن و قبح اخلاقی یکی از مباحث مهمی است که در
علم کلام به عنوان مسئله «حسن و قبح ذاتی» افعال، مطرح است.
مسئله این است که آیا به طور کلی کارها دارای صفت ذاتی حسن و یا صفت ذاتی قبح میباشند؟ آیا مثلا راستی، امانت، احسان و... در ذات خود، نیکو و بایستنی است؟ و آیا دروغ، خیانت، ظلم و... در
ذات خود، زشت و نبایستنی است؟ آیا صفاتی از قبیل خوبی، شایستگی، یک سلسله صفات واقعی و ذاتی هستند و هر فعلی قطع نظر از هر فاعل و از هر شرط خارجی، به خودی خود برخی از این صفات را دارد...، یا این صفات همه قراردادی و اعتباری است؟
بحث حسن و قبح در واقع باید به این صورت طرح شود که آیا عقل در ادراک حسن و قبح اشیا، «استقلال» دارد و به تنهایی قادر به درک و تشخیص آنها است یا نیازمند به کمک و راهنمایی
شرع است؟ از اینرو حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی خوانده میشود.
عدهای از متکلمان اسلامی که به
معتزله معروف هستند، به شدت طرفدار حسن و قبح ذاتی عقلی شدند و مسئله «مستقلّات عقلیّه» را طرح کردند. آنان میگویند؛ ما به روشنی درک میکنیم که افعال، ذاتاً متفاوتاند و ما به روشنی درک میکنیم که عقول ما بدون اینکه نیازی به ارشاد شرع داشته باشند این حقایق مسلّم را درک میکنند.
متکلمین
امامیه نیز نظریه معتزله را در این زمینه پذیرفتند.
اما گروه دیگری از متکلمان که اشاعره نامیده میشوند، حسن و قبح ذاتی و عقلی را مورد انکار قرار دادند. اشاعره اولا: حسن و قبحها را اموری نسبی و تابع شرایط خاص، محیطها و زمانها و تحت تأثیر یک سلسله تقلیدها و تلقینها دانستند، ثانیا: عقل را در ادراک حسن و قبحها تابع راهنمایی شرع دانستند.
اشاعره، به «عقل مستقل» و به عبارت دیگر به «
مستقلّات عقلیّه » اعتراف نداشتند و مدعی بودند که به طور کلی اینکه
عدل چیست؟
ظلم چیست؟ نیکو چیست؟ ناپسند چیست؟ همه باید از لسان شرع گرفته شود و باید در این مسائل تابع و تسلیم «
سنّت اسلامی » بود و بس.
متکلمان طرفدار حسن و قبح، دلایلی برای اثبات نظریه خود بیان کردند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
با انکار حسن و قبح عقلی هیچیک از قواعد و ارکان دین اسلام استوار نمیشود؛ زیرا اگر هیچ عمل قبیح نباشد؛ چرا
خداوند پیامبر راستگو بفرستد؟! و چرا فردی
ریاکار و
دروغگو را به پیامبری برنگزیند و چرا حکم، مطابق
مصلحت بندگان کند؛ چرا از لذات و
شهوات منع کند؛ و چرا ستمکار را دوست نداشته باشد؛ چرا داد مظلوم از ظالم بگیرد؛ و چرا به
وعده بهشت و
دوزخ وفا کند؟! همچنین اگر هیچ کار قبیح نباشد، یا از خدا قبیح نباشد همه این احتمالات جائز است.
یکی از دلایلی که حسن و قبح افعال به عقل ثابت است نه شرع، این است که ما
یقین داریم احسان به بیچارگان و نیازمندان خوب است و ستم کردن بر مردم زشت است، اگرچه در شرع برای ما نگفته باشند چون «
براهمه » هند، که به هیچ پیامبری
معتقد نیستند و
ملحدان نیز به نیکی و بدی آنها معتقدند.
اگر حسن و قبح، عقلی نباشد، شرعی هم ثابت نمیشود؛ زیرا که چون دروغ گفتن، قبیح نیست اگر پیامبری هم که نبوت او ثابت شده خبر دهد که دروغ قبیح است، از او قبول نمیتوان کرد؛ چون شاید دروغ میگوید و نیز پیامبری او هم ثابت نمیشود؛ چون خلاف
حکمت ، بر خدا قبیح نیست و تصدیق دروغگو نیز قبیح نیست و بعید نیست کسی به دروغ ادعای
نبوت کند و خدای تعالی معجزات بر دست او جاری سازد و او را تصدیق نماید و او هم بسیاری چیزها را که خدا منع نکرده و یا امر نفرموده برای مردم،
حرام و
واجب گرداند. بالجمله وقتی قبیح نباشد همه این احتمالات روا است.
پایگاه اسلام کوئست