زندگینامه حضرت موسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت موسی، زندگینامه،
فرعون،
بنی اسرائیل،
کلیم الله.
پرسش: لطفاً خلاصهای از زندگینامه حضرت موسی (علیهالسّلام) را بیان کنید.
پاسخ: حضرت موسی (علیهالسّلام) سومین پیامبر اولوالعزم، ملقب به «کلیم الله»، دارای
شریعت و کتاب مستقل بود. موسای کلیم، بنیاسرائیل را از
مصر و از اسارت فرعون و فرعونیان نجات داد.
ایشان دارای معجزات فراوانی از جمله نه
معجزه آشکار و بسیار واضح بود که در
قرآن کریم و نیز روایات به آنها پرداخته شده است (حمله ملخها، شپشها و قورباغهها، تبدیل آبها به خون، طوفان، شکافته شدن دریا، سنگ، تبدیل عصا به اژدها، نورانی شدن دست حضرتشان و...).
آنحضرت در راستای دفاع از مظلومان، بعد از درگیری با یاران فرعون، از مصر گریخت و در شهر
مدین به
شعیب نبی (علیهالسّلام) پناهنده شده و با دخترش ازدواج کرد. سپس بعد از سالها اقامت و هنگام بازگشت از مدین، با شنیدن ندایی ربانی به پیامبری قوم بنیاسرائیل مبعوث شد: ای موسی! تو را برای پیامبری برگزیدم پس به آنچه به تو وحی میشود گوش فرا ده.
دین و شریعت او «یهودیت» و نام کتاب آسمانی وی «تورات» است. موسای کلیم (علیهالسّلام) پس از سالها تلاش و مجاهدت در راستای رسالت الهی، سرانجام در سن ۱۲۶ سالگی، در بیابان «
تیه» به دیدار معبود شتافت.
در مورد تاریخ دقیق ولادت موسی (علیهالسّلام) گزارشی در منابع معتبر یافت نشد. اما برخی سن ایشان را هنگام خروج از مصر هشتاد سال و ۳۸۴۰ سال بعد از هبوط
حضرت آدم (علیهالسّلام) ذکر کردهاند.
در نتیجه میتوان گفت که ایشان ۳۷۶۰ سال بعد از هبوط آدم (علیهالسّلام) به دنیا آمد. برخی دیگر از منابع میگویند ایشان ۵۰۰
و یا ۵۰۵ سال
بعد از
ابراهیم (علیهالسّلام) به دنیا آمد.
در باره محل تولد موسی (علیهالسّلام)، همه مورّخان معتقدند که آنحضرت در کشور مصر به دنیا آمد، و با توجه به اینکه کاخ فرعون در شهر «
منف» در کنار رود نیل بود،
و موسی (علیهالسّلام) در کودکی در آن منطقه توسط اطرافیان فرعون از آب گرفته شد، میتوان گفت که محل تولد او در این شهر و یا اطراف آن بود.
بههرحال، ایشان در زمانی به دنیا آمدند که پسران بنیاسرائیل به وسیله فرعونیان کشته میشدند و به همین دلیل، موسی (علیهالسّلام) با الهامی از جانب
پروردگار توسط مادرش به آب انداخته شد و به این روش از مرگ نجات یافت.
در منابع تاریخی، روایی و
تفسیری نام پدر بزرگوار موسی (علیهالسّلام)، «
عمران» نقل شده است که در آن تردیدی وجود ندارد. اما در مورد نام مادر گرامی آنحضرت اختلاف وجود دارد:
محمد بن اسحاق، نام او را «نخیب»،
«نحیب»،
«افاحیه»،
«یوخابد»،
«باخته»
گفتهاند، امّا نام «یوخابید» از همه مشهورتر است.
«موسی» در لغت قبطیان از دو جزء تشکیل شده است، یکی «مو»؛ به معنای آب و دیگری «سی»، به معنای درخت؛ چون صندوق وی در کنار درختی در داخل آب به دست آمد، او را موسی نامیدند.،
اما درباره لقب موسی (علیهالسّلام) باید گفت: آنحضرت مشهور به «کلیم الله» است؛ از آنجا که ایشان به صراحت
قرآن کریم، مستقیماً با خدا سخن میگفتند:
«...خداوند با موسی سخن گفت».
«بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن میگفت...».
این لقب در بسیاری از روایات برای حضرتشان بیان شده است.
بر اساس گزارشهای تاریخی، موسی (علیهالسّلام) دختر پاک و عفیف پیامبری بزرگوار به نام شعیب (علیهالسّلام) را به همسری برگزید.
موسی (علیهالسّلام) پس از آنکه از ترس کشتهشدن توسط فرعونیان از مصر خارج شد و از خدایش درخواست نجات از شرّ ستمگران را کرد،
«فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» به مدین رفت و در پی کمکش به دختران شعیب نبی (علیهالسّلام) برای آبکشیدن از چاه، با شعیب (علیهالسّلام) آشنا شد و در پناه ایشان قرار گرفت، و در برابر چوپانی گوسفندان او طی سالیان متمادی، و به پیشنهاد خود شعیب (علیهالسّلام) یکی از دخترانش به نام «صفورا» را به عقد خود درآورد.
در
تورات نام دو پسر برای موسی (علیهالسّلام)؛ با نام «گرشوم» و «الیصر»
ذکر شده است که از صفورا به دنیا آمده بودند. در منابع تاریخ اسلامی نیز به فرزندانی با نامهای «جرشون» و «ایلیعازر» اشاره شده است.
که ممکن است گویشی دیگر از همان دو نام موجود در تورات باشند.
موسی (علیهالسّلام) ده سال برای شعیب نبی (علیهالسّلام) شبانی میکرد، سپس هنگامی که همراه با همسرش، گوسفندان خود را به سوی مصر هدایت میکرد، به پیامبری مبعوث شد.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد فرمود: موسی (علیهالسّلام) در حالی برانگیخته شد که گوسفندان خانواده خود را میچراند و من نیز در حالی برانگیخته شدم که گوسفندان خانوادهام را در منطقه
جیاد میچراندم.
هنگامی که موسی (علیهالسّلام) از مدین به مصر بازمیگشت، در منطقه «
طوی» در شبی تاریک راه را گم کرد. او سرگردان مانده بود که چه کند. در همین حال بود که ناگهان از فاصله دور (از جانب
کوه طور) آتشی را دید. به خانوادهاش گفت: شما اینجا بمانید، من آتشی از دور میبینم، بدان سو میروم و مقداری از آنرا برای روشنایی یا گرما برایتان خواهم آورد، یا هنگامی که به آتش رسیدم، مسیر درست را مییابم، اما وقتی به آتش نزدیک شد، ندایی ربانی در گوشش طنینانداز شد:
«ای موسی! من پروردگار تو هستم! پس (به جهت ادب و تواضع) کفشهایت را بیرون آر! تو در سرزمین پاک و مقدس «طوی» گام نهادهای؛ ای موسی! تو را برای پیامبری برگزیدم پس به آنچه به تو
وحی میشود گوش فرا ده؛ به راستی که تنها من خدایم و خدایی جز من نیست، مرا پرستش نما و نماز را به یاد من به پای دار».
سپس خداوند فرمود:
«ای موسی! در دست راستت چه داری؟ موسی گفت: عصای من است که بر آن تکیه میزنم و با کمک آن برای گوسفندانم برگ درختان را میریزم و فایدههای دیگری نیز برایم دارد؛ (خداوند) فرمود: ای موسی! آنرا بینداز؛ و موسی آنرا افکند! عصایش ناگهان به صورت اژدهایی درآمد و به هر سو شتافت؛ (موسی ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد! به او گفته شد)، ای موسی! برگرد و بدون هیچ هراسی اژدها را بگیر، ما آنرا به صورت نخستش درخواهیم آورد؛ و دستت را در گریبانت فرو ببر، هنگامی که خارج میشود، بدون آنکه دچار آسیب و بیماری شده باشد، سفید و درخشنده نمایان خواهد شد».
به این ترتیب، در آن شب تاریک و در آن سرزمین مقدس، موسی (علیهالسّلام) به پیامبری رسید و نخستین ندای وحی را به همراه دو معجزه (اژدها شدن عصا و ید بیضا) از خداوند دریافت نمود و مامور شد برای دعوت فرعون به
خداپرستی به سوی مصر حرکت کند.
بیشتر پیروان موسی (علیهالسّلام) از نژاد «بنیاسرائیل» بوده و پیروان این آیین با نام «
یهود» شناخته میشدند. این هر دو اصطلاح در
قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته است؛ با این تفاوت که واژه «یهود» تنها در مواردی است که این آیین، مورد نظر بوده است، اما از واژه «بنیاسرائیل» هم برای نژاد و هم برای آیین استفاده شده است.
در ادبیاتِ معارف اسلامی، تورات نام کتاب آسمانی موسی (علیهالسّلام) است.
در ارتباط با کلمه «تورات» که واژهای اعجمی (غیر عربی) است،
در کتابهای لغت و
تفسیر چند معنا ذکر شده است، نظیر: «شریعت و تعلیم»
«ضیاء و نور» که آیه «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَهارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً»،
تاییدکننده چنین معنایی است.
خدای متعال در ارتباط با گستره رسالت موسی (علیهالسّلام) میفرماید: «وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنی اِسْرائیلَ؛
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و آنرا وسیله هدایت بنیاسرائیل ساختیم.»
ظاهر آیه نشانگر آن است که موسی (علیهالسّلام) تنها پیامبر قوم بنیاسرائیل بود، اما از آنجا که حضرتشان، صاحب شریعت و از
پیامبران اولوا العزم بود، و با توجه به آیات دیگر فهمیده میشود که محدوده رسالتشان فراتر از قوم بنیاسرائیل بود، هر چند بنیاسرائیل در صف اول ماموریت هدایت او قرار داشت؛ یعنی اینکه ایشان در درجه اول برای بنیاسرائیل مبعوث شده بود، مانند
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در درجه اول برای خاندان خویش، در درجه دوم برای مردم
مکه و اطراف آن، و درجه بعدی برای جهانیان مبعوث شده بود.
مواردی در
قرآن وجود دارد که خداوند به موسی (علیهالسّلام) ابلاغ میفرماید که به سمت فرعون رفته و او را اندرز ده شاید به راه هدایت بازگردد.
و یا آنکه به ایشان ماموریت میدهد تا بنیاسرائیل را آماده کند تا به نبرد با گروهی سرکش بپردازند!
همین آیات به تنهایی کافی است تا محدوده رسالتشان را فراتر از بنیاسرائیل بدانیم.
حضرت موسی (علیهالسّلام) معجزات فراوانی داشت و در همین راستا در
قرآن میخوانیم که ایشان نه معجزه برجسته داشتند. در اینکه مراد از این نه معجزه، دقیقاً چه معجزاتی بوده، میان
مفسران اختلاف نظر است. البته روایاتی وجود دارد که به بیان مصادیق آنها میپردازد:
در دو روایات جداگانه از
امام باقر (علیهالسّلام) و
امام صادق (علیهالسّلام)، موارد ذیل به عنوان مصادیق این نُه معجزه اعلام شدهاند:
حمله ملخها، شپشها و قورباغهها، تبدیل آبها به خون، وقوع طوفان، شکافته شدن دریا، بالا رفتن سنگ (کوه)، تبدیل عصا به اژدها و در نهایت نورانی شدن دست حضرتشان.
البته روایات دیگری وجود دارند که این نُه مورد اشاره شده در
قرآن را ناظر به نُه فرمان و دستور دینی میدانند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «این فرمانها عبارت بودند از:
شرک نورزیدن به
خدا،
اسراف نکردن، خودداری از
زنا، نکشتن دیگران، استفاده نکردن از
جادو، ربا نخوردن، تهمت نزدن به
زنان محصنه، فرار نکردن از جنگ و فعالیت نداشتن در روز شنبه که این آخری مخصوص یهودیان بود».
این روایت میتواند
تفسیر باطنی از آیات باشد.
اگرچه موسی (علیهالسّلام) از پیامبران اولوالعزم و پیشگامان رسالت بود، ولی تعلیم برخی نکات توسط
خضر (علیهالسّلام) به ایشان، نقصانِ مقام علمی آن پیامبر بزرگ محسوب نمیشود، از مجموع آیات و روایات مربوط به داستان این دو پیامبر استفاده میشود که دانشهایی نزد خضر وجود داشت (معارف و حقایق مربوط به
تکوین و زندگی انسانها و...) که بر اساس
ولایت و رحمت خاص و مطلقه الهی نصیب او گردیده بود و این علوم، دخالتی در مسئله
رسالت و
نبوت موسی (علیهالسّلام) نداشتهاند و اعتراض موسی (علیهالسّلام) به خضر (علیهالسّلام) نیز بر اساس علوم مربوط به ظاهر و شریعت و فروعات دینی بود؛ ازاینرو خداوند متعال بدین وسیله، پیامبر خویش را با برخی علوم غیبی و حقایق پشت پرده آشنا ساخت و آنها را به زبان بندهای از بندگان خود (خضر) بیان فرمود.
«فرعون» واژهای اعجمی (غیر عربی) است که به اعتبار گستاخی و گردنکشی شاهان مصر، آنان بدین لقب توصیف شدهاند.
لفظ «فرعون» اسم پادشاهی از پادشاهان مصر نبود، بلکه لقبی مانند «خدیو» بود که مصریها بهطور کلی پادشاهان خود را با آن لقب میخواندند، چنانکه رومیان پادشاهان خود را «قیصر» و ایرانیان «کسری» و چینیها «فغفور» لقب میدادند.
مشهورترین فراعنه مصر که در آثار اسلامی از آنها یاد شده است عبارتاند از:
ریان بن ولید، فرعون معاصر
یوسف (علیهالسّلام).
البته از این فرعون در
قرآن با لفظ «مَلِک»
یاد شده است.
قابوس بن مصعب، و
ولید بن مصعب؛ دو فرعون معاصر با موسی (علیهالسّلام).
البته نامهای یاد شده، نامهایی عربی به نظر میرسند؛ از اینرو شاید معادل معنایی نام فراعنه باشند.
برخی نیز گفتهاند: فرعونی که بنیاسرائیل را اذیت میکرد و پسرانشان را میکشت
رعمسیس (رامسس) دوم،
و فرعونی که موسی و
هارون (علیهالسّلام) برای هدایت او مبعوث شدند، پسر او «
منفتاح» بود که با لشگریانش در بحر احمر (دریای سرخ) غرق گردید.
با اینکه واژه «فرعون» در
قرآن و در داستانهای مرتبط با موسی (علیهالسّلام) و هارون (علیهالسّلام) بارها تکرار شده است، اما در این کتاب مقدس، به نام فرعونی که با آنان معاصر بود تصریح نشده،
بلکه تنها با ویژگیهایی؛ مانند «مسرف»،
«طاغی»،
و «ذوالاوتاد»
توصیف شده است. فرعون دشمن سرسخت
بنیاسرائیل بود و پسران آنها را میکشت و دختران را برای خدمتکاری زنده میگذاشت،
به عقیده او و قومش، بنیاسرائیل بردگان و خدمتگزاران آنها بودند.
درباره طول عمر و کیفیت وفات موسی (علیهالسّلام) گزارشهای متفاوتی وجود دارد. بنابر این گزارشها، حضرتشان در شب ۲۱
رمضان،
و در سن ۱۲۰،
۱۲۶
و یا ۲۴۰ سالگی،
در بیابان تیه درگذشت.
پیرامون چگونگی مرگ ایشان نیز دو نقل وجود دارد.
و مقبره او بر کسی معلوم نشد؛ اما از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره مدفن موسی (علیهالسّلام) سؤال شد؛ آنحضرت تنها به پاسخی کلّی بسنده فرمود: «عِندَ الطَّریقِ
الاَعظَم، عِندَ الْکَثیبِ الاَحمر»؛
بر سر راه بزرگ، نزدیک تپه سرخ.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «زندگینامه حضرت موسی»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۱/۲۱.