حسابرسی افراد با مرگ غیر طبیعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مرگ غیر حتمی، مرگ حتمی، اجل، حسابرسی، زلزله.
پرسش: در واقعه زلزله افرادی که در زیر آوار جان میدهند، حسابرسی اعمال آنها چه حکمی دارد؟ آیا باید در آن دنیا بمانند تا مرگ واقعی آنها فرا رسد؟
پاسخ: در زلزله به سبب پدید آمدن مانع که باعث شده انسانهایی عمر طبیعی خود را از دست دهند (اجل غیر حتمی) و با مرگ زودرس به
جهان آخرت بپیوندند، دیگر به آنها فرصت دوبارهای داده نمیشود، تا
زندگی دوبارهای را شروع نمایند؛ زیرا ظرف
مرگ و
جهان برزخ و
قیامت، ظرف خاتمه دادن به زندگی دنیوی است و کسی که به هر دلیلی از این
دنیا میرود، دیگر پرسش از اینکه برای زندگی مجدد به آنها مهلت داده میشود یا خیر؟ پرسش درستی نیست؛ بلکه همه افراد بعد از این دنیا، باید به
انتظار حسابرسی و
ثواب و عقاب باشند.زندگی و حیات برزخی با زندگی دنیا و جهان مادی تفاوت دارد.
از نظر
قرآن کریم، مرگی که به حیات مادی انسان خاتمه میدهد، بر دو نوع است:
مرگ طبیعی یا حتمی، مرگی است که شخص، عمر طبیعی خود را به پایان رسانده و اجل حتمی او فرا رسد و به طور طبیعی بمیرد.
مرگ زودرس یا معلّق (غیر حتمی)، مرگی است که ممکن است برای
انسان در اثر سوءتغذیه، مبتلا شدن به
اعتیاد، ارتکاب
گناهان یا عوامل طبیعی (از قبیل
زلزله) و غیره به وجود آید و شخص خیلی زودتر از آن مدت که میتوانست به طور طبیعی
زندگی کند، از دنیا برود، درحالیکه اگر این علل و عوامل نبود، ساختمان بدنی و استعداد جسمانی او ایجاب میکرد که او برای مدتی طولانی در
دنیا بماند.
در قرآن کریم و
روایات، از مرگ طبیعی به «اجل مسمی» و از مرگ زودرس به «اجل معلّق» یاد شده است.
برای «
اجل» دو معنا شده است:
مثل اینکه گفته شود، اجل فلانی پنجاه سال است؛ یعنی مدت عمر او این مقدار است.
آیه شریفه: «
لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ»؛
«برای هر گروهی مهلت و زمان خاص است»، به همین معنا است.
مثلاً گفته میشود «اجل دین»، یعنی نقطه سرآمد و پایانی آن که باید در آن نقطه، دین پرداخته شود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «
فَاِذَا جَاءَ اَجَلُهُمْ لَا یَسْتَاْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ»؛
«وقتی مدت هر قومی به سر رسید، لحظهای جلو یا عقب نمیشود».
بنابراین با توجه به دو نوع «اجل»، بسیاری از موجودات از نظر ساختمان طبیعی و ذاتی،
استعداد و قابلیت
بقا را برای مدتی طولانی دارند؛ ولی در اثنای این مدت، ممکن است موانعی ایجاد شود که آنها را از رسیدن به حداکثر
عمر طبیعی باز دارد؛ مثلاً یک چراغ نفتسوز، با توجه به مخزن نفت آن، ممکن است بیست ساعت، استعداد روشنایی داشته باشد؛ اما وزش یک باد شدید و ریزش
باران یا عدم مراقبت از آن، سبب میشود که عمر آن کوتاه شود؛ در این مثال اگر چراغ با هیچ مانعی برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت آن بسوزد، سپس خاموش شد، به
اجل حتمی و مسمّای خود رسیده است و اگر موانعی قبل از آن باعث خاموشی چراغ شود، مدت عمر آن را اجل غیر حتمی، معلّق و مشروط میگوییم.
با توجه به این دو نوع اجل، بسیاری از مطالب نیز قابل حل است؛ از جمله اینکه در روایات میخوانیم: «
صله رحم» عمر را زیاد یا
قطع صله رحم، عمر را کوتاه میکند و یا صدقه، باعث
ازدیاد عمر است». منظور از عمر و اجل در این نوع روایات، «اجل غیر حتمی و معلق» است، نه «اجل حتمی و مسمی».
و اگر در آیهای از
قرآن میخوانیم: ««
فَاِذَا جَاءَ اَجَلُهُمْ...»،
منظور از اجل همان، «مرگ حتمی و اجل مسمی» است.
در زلزله نیز به سبب به وجود آمدن مانع که باعث شده انسانهایی عمر طبیعی خود را از دست دهند (اجل غیر حتمی) و با مرگ زودرس به جهان آخرت بپیوندند، دیگر به آنها فرصت دوبارهای داده نمیشود، تا زندگی دوبارهای را شروع نمایند؛ زیرا ظرف
مرگ و جهان برزخ و
قیامت، ظرف خاتمه دادن به زندگی دنیوی است و کسی که به هر دلیلی از این
دنیا میرود، دیگر پرسش از اینکه برای زندگی مجدد به آنها مهلت داده میشود یا خیر؟ پرسش صحیحی نیست؛ بلکه همه افراد بعد از این دنیا، باید به
انتظار حسابرسی و
ثواب و
عقاب باشند.
زندگی و حیات برزخی با زندگی دنیا و جهان مادی تفاوت دارد.
۱. سیری در جهان پس از مرگ، دکتر حبیبالله طاهری، ص۱۹۴-۲۰۳، تابستان ۱۳۷۶، انتشارات اسلامی.
۲. معادشناسی در پرتوی کتاب، سنت و عقل، استاد جعفر سبحانی، ترجمه علی شیروانی، ص۷۵، چاپ ۱۳۷۰، انتشارات الزهراء.
۳. معاد و جهان پس از مرگ، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۷۶ هـ.ش، انتشارات سرور.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حسابرسی افراد با مرگ غیر طبیعی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۵/۱۲.