حدود توریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: توریه، دروغ، دروغگویی.
پرسش: آیا حدومرزی برای توریه وجود دارد؟
پاسخ: برخی
فقها توریه را از مقوله کذب نمیدانند. لذا چیزی که از مقوله کذب نباشد و عناوین دیگر حرمت نیز به آن صدق نکند، دلیل ندارد که منعی در آن باشد و به همین جهت بعضی بزرگان، با اشاره به دیدگاه علمای شیعه در برخی موارد، توریه کردن را
واجب میدانند؛ یعنی انسان به گونهای سخن بگوید که دچار کذب و
دروغ نشود.
بنابراین اگر در
توریه مفسدهای وجود نداشته باشد و از آن، ضرری به کسی یا به خود
انسان نرسد، دلیل خاصی به محدود بودن استفاده از آن وجود ندارد؛ ولی اگر مفسده خاصی را به همراه داشته باشد، به طور
یقین استفاده از آن محدودیت خاصی پیدا خواهد کرد.
اما براساس تحلیل مبسوطی از یک دیدگاه، باید توجه داشت حتی در مواردی که توریه مصداق
کذب و دروغ نیست، گاهی مفاسد آن را دربر دارد و سبب اغرا به
جهل و افکندن مردم در خطا میشود و از این نظرگاه ممکن است به مرحله حرام برسد؛ اما هرگاه نه چنین مفسدهای دارد و نه مصداق کذب و دروغ است، دلیلی بر حرمت آن نداریم؛ بنابراین تنها دروغ نبودن برای توریه کردن کافی نیست؛ بلکه باید
مفاسد دیگر نیز در آن نباشد و البته در مواردی که ضرورتی ایجاب کند که انسان دروغی بگوید، مسلّماً مادام که توریه ممکن است، باید توریه کرد تا
سخن از مصداق دروغ نباشد.
توریه در اصطلاح عام، عبارت است از اراده کردن خلاف ظاهر کلام؛ مثلاً کسی در یک شرایط حساس مثل میدان
جنگ، درحالیکه لشکر بهشدت سرگرم نبردند، فریاد بزند که پیشوای شما از
دنیا رفت. با اینکه در آن شرایط جنگی، کلمه پیشوا، به معنای فرمانده جنگ و سپاه است؛ ولی گوینده، از آن کلمه، یکی از
ائمه پیشین را قصد کند. این را از آن جهت توریه میگویند که گوینده آن
کلام، برای هراس و
تفرقه در سپاه طرف، بخواهد چنین جملهای بگوید.
توریه در اصطلاح
فقه، عبارت از این است که گوینده، معنایی مطابق با واقع را از
لفظ اراده کند و درعینحال هدف او این است که مخاطب معنایی را که مقصود اوست و لفظ هم در آن ظهور دارد نفهمد؛ بلکه خلاف آن را از لفظ بفهمد؛ مثلاً گاهی میشود که انسان درباره شخصی سخن میگوید، ولی بعداً مورد مؤاخذه قرار میگیرد، او در دفاع از خود در مقام انکار میگوید: «عَلِمَ الله ما قلته» کلمه (ما) در اینجا مشترک بین دو معناست: نافیه و موصوله (به معنای چیزی) اگر کلمه ما را در معنای نفی به کار گیریم، معنای جمله چنین است: «خدا میداند که چنین سخنی نگفتهام» و این خلاف واقع است و اگر در معنای موصوله (چیز) به کار گیریم، معنای جمله یادشده چنین خواهد بود: «خدا به آنچه که گفتهام عالم است» و این مطابق با واقع است، بنابراین
کلام،
استعداد دو گونه معنی را دارد: که یکی مخالف واقع است و دیگری موافق با واقع و گوینده عملاً جواب را دو پهلو ادا میکند، تا مخاطب از آن معنا، نفی را استفاده کند، در صورتی که مقصود گوینده، معنای موصول آن است.
بحث فقها، نخست درباره
ماهیت توریه است؛ چه اینکه
حکم توریه، مبتنی به چگونگی ماهیت آن است، به این صورت: آیا توریه از انواع کذب و دروغ است و در نتیجه مشمول ادله حرمت کذب و دروغ بوده و حرام میباشد؟ یا اصولاً ماهیت توریه با ماهیت کذب متفاوت است و در نتیجه مشمول حرمت کذب نیست؟
برخی فقها، توریه را از مقوله کذب نمیدانند.
لذا چیزی که از مقوله کذب نباشد و عناوین دیگر حرمت نیز به آن صدق نکند، دلیل ندارد که منعی در آن باشد و به همین جهت بعضی بزرگان، با اشاره به دیدگاه علمای
شیعه در برخی موارد، توریه کردن را
واجب میدانند؛ یعنی انسان به گونهای سخن بگوید که دچار کذب و دروغ نشود.
بنابراین اگر در توریه مفسدهای وجود نداشته باشد و از آن، ضرری به کسی یا به خود انسان نرسد، دلیل خاصی به محدود بودن استفاده از آن وجود ندارد؛ ولی اگر مفسده خاصی را به همراه داشته باشد، به طور
یقین استفاده از آن محدودیت خاصی پیدا خواهد کرد.
یکی از بزرگان در تحلیل مبسوطی میگوید: باید توجه داشت حتی در مواردی که
توریه مصداق
کذب و دروغ نیست، گاهی
مفاسد آن را دربر دارد و سبب اغرا به
جهل و افکندن مردم در خطا میشود و از این نظرگاه ممکن است به مرحله حرام برسد؛ اما هرگاه نه چنین مفسدهای دارد و نه مصداق کذب و
دروغ است، دلیلی بر حرمت آن نداریم؛ بنابراین تنها دروغ نبودن برای توریه کردن کافی نیست؛ بلکه باید مفاسد دیگر نیز در آن نباشد و البته در مواردی که ضرورتی ایجاب کند که انسان دروغی بگوید، مسلّماً مادام که توریه ممکن است، باید توریه کرد تا سخن از مصداق
دروغ نباشد.
۱. شیخ انصاری، المکاسب، ج۲، ص۱۷ تا ۲۰، قم، المجمع الفکر الاسلامی، ۱۳۷۸ش.
۲. دایرة المعارف تشیع، ج۵، ص۱۲۲، تهران، نشر شهید محبی، ۱۳۷۸ش.
۳. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج۱۹، صفحات ۹۲، ۹۵، ج۱۵، ص۲۰۴.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدود توریه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۲۱.