جایگاه شناخت در عالم خلقت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابلیس،
شیطان،
تکامل اخلاقی.
پرسش: آیا نبودن شیطان مساوی با تکامل نیافتن انسان است؟
پاسخ: گرچه نقش شیطانهای جنی و انسی یک نقش ضروری است و باید وجود داشته باشند، اما این که چه کسی این نقش را بازی کند با انتخاب و اراده است و جبری از ناحیه خداوند وجود ندارد.
آیا وجود
شیطان به عنوان وسیله و ابزاری برای ترقی و
تکامل انسان است، اگر به آثار وجود شیطان دقت کنیم ، چنین آسان و روشن هم نیست؛ زیرا اولاً: وجود شیطان به عنوان وسیله تکامل انسان ضروری میشود: وجود شیطان، انگار با خلقت انسان در یک بسته بندی (package) با خلقت انسان جمع شده بود. وجود شیطان با خلقت انسان قابل تفکیک نیست؛ به این معنا که نبودن شیطان مساوی با تکامل نیافتن انسان است. این نکته به خودی خود، فرضی که شیطان با
اراده و
اختیار خود، سرپیچی کرده و خود را از
رحمت خدا دورانداخت را
نفی میکند. این فرض دیگر قابل قبول نیست؛ چون در یک بسته بندی (package)، راهی برای سرپیچی کردن وجود نخواهد داشت. سرپیچی شیطان، جهت ترقی و تکامل انسان و با
اراده خداوند صورت گرفت، ولی اگر فرض بفرمایید که اختیار و اراده شیطان در آن بسته بندی (package) بوده، پس در این صورت تکامل انسان آزمایشی بوده از طرف خداوند؛ چرا که اگر شیطان از فرمان خداوند اطاعت میکرد و انسان را اغوا و
وسوسه نمیکرد، خلقت انسان دارای نقص بود (نقض غرض لازم میآید). به عبارت دیگر، طاعت شیطان مساوی با عدم تکامل انسان میشود.
توجه داشته باشید، گرچه نقش شیطانهای جنی و انسی یک نقش ضروری است و باید وجود داشته باشند، اما این که چه کسی این نقش را بازی کند با انتخاب و اراده است و جبری از ناحیه خداوند وجود ندارد. خداوند حتی شیطان را، شیطان خلق نکرد. به دلیل این که او سالها (۶ هزار سال)
همنشین فرشتگان و
اهل عبادت بود، ولی بعداً به خواست خودش و بر اثر
تکبر راه طغیان و انحراف را در پیش گرفت و از رحمت خداوند دور شد.
همچنین است کاری که یزید انجام داده است؛ یعنی یزید با انتخاب خود این نقش را پذیرفته است. پس یزید نمیتواند بگوید که خدایا چرا خلقم کردی؛ چون خداوند میگوید خلق نقش تو یک ضرورت بوده است و اگر او بگوید که چرا من باید این نقش را بازی کنم؟ خداوند جواب خواهد داد که این نقش را با
اراده و اختیار خود انتخاب کردی و میتوانستی یزید نباشی و از این جهت مورد مواخذه قرار میگیری.
همچنین است کاری که یزید انجام داده است؛ یعنی یزید با انتخاب خود اقدام به این کار نموده است. پس یزید نمیتواند بگوید که خدایا چرا مقرر کردی که حسین کشته شود؛ چون خداوند میگوید که این ماجرا میباید رخ میداد، اما اگر او بگوید که چرا من باید این نقش را بازی میکردم؟ خداوند جواب خواهد داد همان گونه که حسین با اختیار خود وارد این ماجرا شد، تو نیز این نقش را با اراده و اختیار خود انتخاب کردی و میتوانستی قاتل حسین نباشی و از این جهت مورد مواخذه قرار میگیری.
به عبارت دیگر، در این نظام حتما باید انسانهای بد وجود داشته باشند تا انسانهای دیگر در تعامل با آنها به کمال راه یابند. به عنوان مثال حتما باید یزیدی باشد، تا
امام حسین (علیهالسّلام) و کاری که آن حضرت انجام داده است معنا پیدا کند و در این بستر است که باید امام حسین (علیهالسّلام) به مقام شهادت راه یابد و به عالیترین مقام نایل آید. اما خداوند کسی را مجبور نکرده است که حتما او باید مصداق یزید باشد و این خود
انسان است که با اختیار خویش، خود را در آن جایگاه قرار میدهد و از این جهت نمیتواند خدا را مورد باز خواست قرار دهد که چرا من باید نقش یزید را بازی کنم؛ چون اصلا بایدی در کار نیست و او میتوانسته است این گونه نباشد.
در ارتباط با شیطان نیز دقیقا همین گونه است و وجود نقشی شیطانی برای تکامل انسان ضروری است، اما این نقش میتوانست به دست یکی از افراد متمرد دیگر انجام شده و هیچ اجباری وجود نداشت که کدام فرد، مصداق این تمرد و سرکشی باشد، اما آن فردی که سالها سابقه
عبادت داشت (
عزازیل)، با اختیار خود، فرجامیزشت را برای خود خریدار شده و به دنبال آن تبدیل به فردی شد که باید نقش
شیطان را بازی کند و او هیچ گاه، نمیتواند خود را در پیشگاه خداوند معذور بداند؛ چون هیچ اجباری از جانب خداوند نبوده که انحصاراً متکفل انجام چنین نقشی شده و به عنوان بخشی از بسته بندی (package) مرتبط با تکامل انسان قرار گیرد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شیطان وسیله تکامل انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۵.