تعارض تقدیر و تدبیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تقدیر الهی،
ایمان،
تدبیر.
پرسش: اگر امور زندگی با تقدیر الهی تنظیم شده پس چگونه میتوانیم در مورد آینده خود
برنامهریزی و تصمیمگیری و تدبیر کنیم؟
در نگاهِ ابتدایی به برخی احادیث، به نظر میرسد که ایمان به تقدیر، با برنامهریزی و تدبیر برای زندگی، منافات دارد؛ امّا با تأمّل، روشن میشود که این
تنافی و
تعارض، ظاهری است. میخوانیم:
«رُبَّ حَیاةٍ سَبَبُهَا التَّعَرُّضُ لِلمَوتِ، و رُبَّ میتَةٍ سَبَبُهَا طَلَبُ الحَیاةِ؛
چه بسا زندگیای که سبب آن، در کام مرگ رفتن است! و چه بسا مرگی که سبب آن، در پی زندگی رفتن است!»
این سخن، در مقام بیان این واقعیّت است که تدبیر، همیشه سودمند نیست؛ بلکه گاه، خلاف چیزی که تدبیر شده، روی میدهد. بنا بر این،
مؤمن، ضمن داشتن تدبیر و تلاش، نباید تمام اعتماد خود را به اسباب ظاهری، اختصاص دهد؛ بلکه در کنار تدبیر، باید با استمداد از
خداوند متعال و
توکّل به او، آینده خود را تضمین کند. در واقع، این حدیث میگوید: توکّل، متمّم و مکمّل تدبیر است و بدون آن، چه بسا تدبیر، نتیجه نداشته باشد و یا خلاف آنچه تدبیر شده، نتیجه دهد.
در حدیث دیگر
نیز آمده که
امام علی (علیهالسّلام) در کنار دیواری که کج شده بود و احتمال میرفت فرو بریزد، نشسته بود و قضاوت میکرد. هنگامی که به او گفتند از آنجا بلند شود، با این استدلال که
اَجَل، از انسان پاسداری میکند، به سخن آنان اعتنا نکرد و بهکار خود ادامه داد و دیوار، پس از برخاستن ایشان فرو ریخت.
در کنار این حدیث، حدیث دیگری
روایت شده که امام علی (علیهالسّلام) در حادثهای مشابه، اینگونه عمل نکرد؛ بلکه از کنار دیواری که احتمال فرو ریختن آن بود، بلند شد و هنگامی که به اعتراض، به او گفته شد: «ای امیر مؤمنان! آیا از
قضای خدا میگریزی؟»، فرمود: «از قضای خدا به
قَدَر خدا میگریزم»؛ یعنی: هم صدمه دیدن کسی که در زیر دیوارِ کج مینشیند، قضای الهی است و هم مصدوم نشدن کسی که از آن میگریزد، تقدیر اوست؛ ولی هیچ یک قضای حتمی نیست و انسان، موظّف است برای حفظ جان خود، از یک قضا بگریزد و به قضایی دیگر پناه ببرد.
بنا بر این، بر فرض صحّت حدیث مخالفِ این حدیث، باید گفت که امام (علیهالسّلام) در آن حادثه خاص (همانند آنچه در حدیث آمده که امام (علیهالسّلام) در میدان جنگ، بدون
زره و تنها با لباس معمولی حضور یافت،
به دلیل آنکه میدانسته مشکلی برای او پیش نخواهد آمد، برای حفظ جان خود، اقدام نکرده است.
در مورد حدیثی که بر این مطلب دلالت دارد که بر هر انسانی، دو فرشته مأمور حفاظت از جان او هستند تا تقدیر الهی فرا رسد،
ظاهراً مقصود از «تقدیر» در آن، «تقدیرِ حتمی» است که با آن، هیچ تلاش و تدبیری سودمند نیست، نه «تقدیر موقوف (معلّق)» که بَداپذیر است و انسان میتواند با تدبیر و توکّل و
دعا، سرنوشت خود را تغییر دهد. البتّه از آنجا که انسان از مقدّرات قطعی و غیر قطعی خود آگاهی ندارد، همیشه باید با تلاش و تدبیر در کنار
استمداد از خداوند متعال، از مشکلات احتمالی زندگی پیشگیری کند و سرنوشت بهتری را برای خود رقم زند.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «تعارض تقدیر و تدبیر» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۵/۱۰.