ترسیم بهشت و جهنم و کرامت امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی،
بهشت،
جهنم،
جادوگری،
امام باقر.
پرسش: آیا امام علی (علیهالسّلام) بهشت و جهنم را به برخی یاران خود نشان داد، اما آنان حضرت را متهم به جادوگری کردند؟! آیا این روایات از نظر سند معتبر است؟
پاسخ اجمالی: بر اساس آموزههای دینی، پیامبران و امامان و برخی دیگر از اولیای الهی دارای مقام و منزلت معنوی بالایی هستند که هر کسی توان تحمل و درک آن را ندارد؛ از اینرو اگر معجزه و کرامتی ببینند، آورنده آن را به استفاده از سحر و جادو متهم میکنند و این موضوعی است که بارها در
قرآن کریم بدان اشاره شده است. در برخی منابع تاریخی نقل شده که: برخی از یاران امام علی (علیهالسّلام) از ایشان خواستند که بخشی از کراماتی را که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اختیارشان قرار داده، به صورت عملی برایشان تبیین کند. امام علی (علیهالسّلام) از آنان عهد و پیمان گرفتند تا بعد مشاهده کرامت، ایشان را به جادوگری متهم نکنند؛ اما آنها بعد از دیدن ترسیم بهشت و جهنم توسط امام، ایشان را به سحر و جادوگری متهم کردند. اگرچه این گزارشات غلوآمیز بوده و نمیتوان آنها را به صورت قطعی پذیرفت؛ اما با
عقل و
نقل نیز در تعارض نبوده و قابل استناد است.
بر اساس آموزههای دینی، پیامبران و امامان و برخی از دیگر اولیای الهی دارای مقام و منزلت معنوی بالایی هستند که هر کسی توان تحمل و درک آن را ندارد؛ از اینرو اگر معجزه و کرامتی ببینند، آورنده آن را به استفاده از سحر و جادو متهم میکنند و این موضوعی است که بارها در قرآن کریم بدان اشاره شده است.
در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت که گزارشی در این زمینه در برخی منابع نقل شده است که به بررسی آن میپردازیم.
بر اساس روایتی از امام باقر (علیهالسّلام)، برخی از یاران امام علی (علیهالسّلام) از ایشان خواستند که بخشی از چیزهایی را که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اختیارشان قرار داده را به صورت عملی برایشان تبیین کند. امام (علیهالسّلام) به آنها فرمود: اگر یک (
کرامت) عجیب از عجائب خودم را به شما اطلاع دهم، شما مرا
تکفیر میکنید و یا دست کم مرا به سحر و کهانت متهم میسازید! آنها گفتند: همه میدانیم که شما وارث دانش پیامبرید. امام (علیهالسّلام) فرمود: برخی از دانش عالمان (
اهل بیت) بسیار مشکل و پیچیده است که جز سه گروه به آن معرفت پیدا نکرده و آن را نمیپذیرند:
فرشتگان مقرب، پیامبران مرسل و یا بندگان مؤمنی که
خداوند قلب آنان را برای
ایمان امتحان کرده باشد.
سپس فرمود: اگر میخواهید برخی از کارهای شگفت مرا ببینید و آنچه خداوند از دانش خود به من هدیه داده را به تماشا بنشینید، بعد از
نماز عشاء همراه من بیایید. امام بعد نماز عشاء، به سمت حوالی
کوفه حرکت کرد و هفتاد نفر نیز که خود را از بهترین
شیعیان ایشان میدانستند، به دنبالش به راه افتادند. حضرت (علیهالسّلام) به آنان فرمود: بهتر است از شما عهد و پیمانی خدایی بگیرم که مرا تکفیر نکرده و دچار مشکل نکنید. به خدا
سوگند! آنچه میبینید همان چیزی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من آموخت و از آنها عهد و میثاقی محکمتر از عهد و پیمانی که خداوند از پیامبرانش گرفته بود، گرفت. سپس آن حضرت دعایی خواند که همگی شنیدند و میدانستند که ایشان نامهای خدا را بر زبان میآورد.
ناگهان
قیامت برپا شد و بهشت و جهنم حاضر شد و تمام آنها محشور شدند. دیگر تردیدی برای آنان باقی نماند که روز محشر فرا رسیده و آنان در قیامت هستند، اما در واکنش به این کرامت، بهترین سخنی که گفتند آن بود که: این رخداد، تنها سحر و جادویی بزرگ است! و همگی
کافر بازگشتند (کرامت آن حضرت را قبول نکردند)، مگر دو نفر و هنگامی که حضرت با آن دو نفر باز میگشت، به آنان فرمود: گفتههایشان را شنیدید؟! دیدید با آنکه از آنها پیمان گرفته بودم، مرا تکفیر کردند؟! ولی به خدا سوگند! فردای قیامت این حجّت من نزد خداوند خواهد بود. خداوند خود میداند که من ساحر و کاهن نیستم. این علم نیز متعلق به من و یا پدرانم نیست، علم خداوند و رسول او است که به او آموخت و رسولش نیز به من آموخت و من نیز شما را از آن با خبر ساختم. پس اگر مرا انکار کنید، گویا خداوند را انکار کردهاید.
وقتی به
مسجد کوفه رسیدند، حضرت دعاهایی خواند و آن دو نفر نیز شنیدند. ناگهان سنگهای مسجد از در و
یاقوت شد. حضرت به آن دو فرمود: چه میبینید؟ گفتند: در و یاقوت! حضرت فرمود: اگر بخواهم، خدا نیز آن را بیشتر خواهد کرد. در این جریان نیز یکی از آن دو نفر، کافر شد و دیگری همچنان باقی ماند. حضرت به آن شخص فرمود: اگر چیزی برداری پشیمان میشوی و اگر هم برنداری باز پشیمان میشوی. حرص و طمع آن مرد، باعث شد
مروارید کوچکی بردارد و آن را در آستینش بگذارد. صبح که از خواب برخاست مروارید سفید و بینظیری دید. نزد امام (علیهالسّلام) رفت و گفت: من یک مروارید برداشتم و الآن همراه من است. حضرت فرمود: حال چه میخواهی؟ گفت: میخواستم بدانم آیا این حق است یا باطل؟ حضرت فرمود: اگر آن را به جایی که برداشتی برگردانی، خداوند در عوض آن به تو بهشت میدهد و اگر برنگردانی، خداوند در عوض،
دوزخ را به تو خواهد داد. آن مرد برخاست و مروارید را به جایش برگرداند. خداوند آن را تبدیل به سنگ نمود، به همان صورتی که قبلا بود.
این روایت را
عمرو بن حمق خزاعی و
ابوحارث اعور و
میثم تمار نقل کردند.
در مورد سند این روایت باید گفت که بنابر جستوجویی که داشتیم این ماجرا در کتابهای «
الهدایه الکبری» تالیفشده در قرن چهارم، «
الخرائج و الجرائح» و «
مختصر البصائر» تالیف شده در قرن ششم گزارش شده است، اگرچه برخی از این کتابها شامل گزارشهایی است که به نظر غلوآمیز بوده و در کتابهای دیگر شیعی نقل نشده است، اما به هر حال از تالیفات قابل استناد میباشند. محتوای این گزارش را حتی اگر به صورت قطعی نیز نپذیریم، اما چیزی در آن وجود ندارد که با عقل و نقل در تعارض باشد.
سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله "آیا امام علی(ع) بهشت و جهنم را به برخی یاران خود نشان داد، اما آنان حضرتشان را متهم به جادوگری کردند؟!"، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۰۹/۲۴.