بررسی امی بودن پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امی بودن، ویژگی های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله).
پرسش:برخی با توجه بر تعبیر امی که در
قرآن آمده است، ادعا می کنند که
پیامبر (صلی الله علیه وآله) سواد خواندن و نوشتن نداشته است :۱. آیا این مطلب درست است؟ ۲. چگونه ممکن است پیامبری که
جهان هستی را می خواند و به رموز جهان آگاه بود خواندن و نوشتن بلد نباشد؟
پاسخ :این سؤال از دو بخش تشکیل شده است:
۱. معنای "امی" بودن پیامبر (صلی الله علیه وآله) چیست؟
۲. اگر أمی بودن به معنای کسی است که سواد خواندن و نوشتن ندارد، این چگونه با پیامبری که جهان هستی را می خواند و به رموز جهان آگاه بود سازگار است؟
در پاسخ بخش اول باید بگوئیم امی به کسی گفته می شود که خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد
. به پیامبر اکرم (ص) نیز از آن جهت امی می گویند که خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود.
امی بودن
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) از نظر تاریخی مسئله ای روشن و قطعی است، چرا که تاریخ گواه است بر این که آن حضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت، نزد هیچ معلم و استادی خواندن و نوشتن را نیاموخته بود، زیرا از یک سو بیشتر مردم
سرزمین حجاز در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) مردمی عامی بوده و خواندن و نوشتن را نمی دانستند و از سوی دیگر تعلیم و تعلم به عنوان یک صنعت و حرفه در میان آنان جایگاهی نداشت. از این رو تنها تعداد اندکی در میان آنها از این هنر برخوردار بوده، به طوری که تعداد آنان تنها هفده نفر ثبت شده است. بنابراین، اگر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در آن جامعه خواندن و نوشتن را پیش کسی آموخته بود، یقیناً این مسئله در میان مردم شهرت پیدا می کرد.
افزون بر آن با توجه به وجود مخالفانی که در صدد بودند تا هرگونه اتهامی را به آن حضرت وارد نموده و هر نسبت ناروایی را به وی بدهند، اگر چنین مسئله ای وجود داشت طبیعی است که مخالفان از آن غافل نمی ماندند و این ادعا را می کردند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به جهت داشتن سواد خواندن و نوشتن، این آموزه ها را از دیگران گرفته است و منشاء وحیانی ندارد.
حوادث تاریخی بیانگر آن است که
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) حتی در
مدینه بعد از مبعوث شدن به رسالت نیز نه نوشته ای را می خواند و نه با دست خویش چیزی می نوشت و جریان
صلح حدیبیه یکی از معروف ترین این حوادث است.
قرآن کریم برای این حقیقت علاوه بر واژه "امی" از عبارات دیگری نیز استفاده کرده است؛ مانند: "تو هرگز پیش از این کتابى نمى خواندى، و با دست خود چیزى نمى نوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند
" یا در آیه دیگر می فرماید: "تو پیش از این نمىدانستى کتاب و ایمان چیست..."
،
.
این که أمی بودن چگونه با پیامبری که به همه رموز جهان هستی آگاه بود سازگار است؟ در جواب باید بگوئیم گرچه در آیات مربوط به بحث، امّی بودن وصف مشترک پیامبر (صلی الله علیه وآله) و دیگران ذکر شده است
. اما أمّی بودن پیامبر (صلی الله علیه وآله) با أمّی بودن دیگران تفاوت زیادی دارد. آن چه مسلم است این است که امّی در همه این موارد به یک منوال نیست، چرا که در مورد قوم یهود به عنوان سرزنش و مذمت آمده و می فرماید: "و پارهاى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند و تنها به پندارهایشان دل بسته اند".
و در مورد مردم عرب که می فرماید: "و به آنها که
اهل کتاب هستند -
یهود و
نصاری - و بى سوادان -مشرکان- بگو: «آیا شما هم تسلیم شده اید؟"
نیز به عنوان یک نقص به حساب می آید، ولی برای پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کمال محسوب شده، مدح و ستایش ایشان محسوب گردیده و دلیل رسالت و اعجاز آن حضرت است. مثل صفت تکبر که برای پروردگار عالم صفت مدح است و برای غیر خداوند مذمت و قبح است؛
زیرا اهمیت و ارزش خواندن و نوشتن به عنوان یک هنر برای آن است که انسان بتواند با استفاده از این ابزار از آراء و اندیشه های دیگران که در آثارشان بر جای مانده بهره جسته، تا بر معلومات خویش بیافزاید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) که عاقل ترین و عالم ترین مردم و شریف ترین موجودات است، نیازی به معلومات بشری ندارد تا خواندن و نوشتن را فراگیرد. کسی که خداوند علوم اولین و آخرین را یک جا به او آموخته است که تمام مردم از رسیدن به آن عاجزند چه نیازی به خواندن و نوشتن دارد؟
بر این اساس برخی از مفسران گفته اند: صفت امّی در میان
صفات پیامبر (صلی الله علیه وآله) از
نشانه های نبوت و دلیل رسالت آن حضرت است که با این صفت دارای علم اولین و آخرین است، از غیب آسمانی و زمین خبر می داد و مردم را به راه حق و صراط مستقیم دعوت می کرد.
آوردن صفت امی برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امیین برای مردم عرب برای توجه دادن مردم به قدرت بی منتهای الاهی است که از میان مردمی جاهل و بی سواد، مردی درس نخوانده و مکتب نرفته را برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند، از عقاید باطل پاکشان سازد و کتاب و علم و حکمت به آنها بیاموزد.
بنابراین، با توجه به آن که قرآن مشتمل بر علوم فراوان است، آوردن آن از سوی کسی که نوشتن و خواندن را فرا نگرفته است از معجزات الاهی به حساب می آید.
پایگاه اسلام کوئست