ادله روایی عدم تحریف قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تحریف قرآن،
قرآن،
تحریف،
پیامبر.
پرسش: ادلّه رِوایی عدم
تحریف قرآن چیست؟
گروههای مختلفی از احادیث پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) و
اهل بیت (علیهمالسّلام) بهطور مستقل یا به صورت انضمامی، دلالت روشنی بر مصونیت قرآن از تحریف دارند، از جمله:
پارهای از روایات، قرآن را بهعنوان معیار بازشناخت روایات ناسره از سره معرفی کردهاند. این روایات که به «
روایات عرض اخبار بر قرآن» موسوماند، بهگونه التزامی گواهی میدهند که هیچ تحریفی به قرآن راه نیافته است. روایات یادشده، دو دستهاند:
الف - روایاتی که به طور مطلق بر عرضه احادیث بر قرآن تأکید دارند؛
ب - روایاتی که ناظر به احادیث متعارضاند و موافقت با قرآن را وجه ترجیح دانستهاند. این دست از روایات، به صورت گسترده در
جوامع حدیثی شیعه و به صورت محدود در
جوامع حدیثی اهل سنّت آمدهاند. بهعنوان نمونه
امام صادق (علیهالسّلام) به نقل از پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) فرموده است:
«فَما وافَقَ کِتابَ اللَّهِ فَخُذوهُ و ما خَالَفَ کِتابَ اللَّهِ فَدَعوهُ.
هر چه موافق قرآن است، بِدان عمل کنید و هر آنچه را مخالف آن است، رها سازید.»
پیش فرض ضرورت عرضه احادیث بر قرآن، این است که قرآن بهعنوان معیار تمییز روایات سره از ناسره، خود، از هر گونه آسیب، جعل و دستبرد، مصون و پیراسته باشد. به عبارت دیگر، میزان بازشناخت روایات سره، قرآن است و در صورتی که تحریفی به قرآن راه یافته باشد، نمیتوان
یقین کرد که خود از ناسره پاک است و ارجاع احادیث به معیاری که سلامت خود آن معلوم نیست، معنا ندارد. همینطور اگر مصون از کاستی و دستبرد نبود، به طور مطلق نمیتوانست سنجهای برای احادیث مشکوک باشد؛ زیرا با عنایت به گستردگی حجم احادیث و مضبوط نبودن موارد و گونههای مقتضی تردید در روایات، هرگونه کاستی در قرآن میتواند به اطلاق مورد اشاره در سنجه بودن قرآن برای احادیث آسیب برساند. بنا بر این، دلالت روشن این دسته احادیث، جای تشکیک ندارد.
بنا بر روایاتی معتبر،
مسلمانان هنگام پیش آمدن فتنهها باید به قرآن رجوع کنند. این روایات، هیچ قیدی ندارند و مسلمانان را به صورت عام و مطلق، مامور به رجوع به قرآن میکنند، مانند روایت پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) که میفرماید:
«اذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ؛
هر گاه فتنهها همچون پارههای شب تار، شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید.»
همچنین:
«القُرآنُ هُدیً مِنَ الضَّلالَةِ، وتِبیانٌ مِنَ العَمی، وَ... و ما عَدَلَ احَدٌ عَنِ القُرآنِ الّا الَی النّارِ؛
قرآن، راه نماییای است در گمراهی، و بیناییای در کوری، و... هیچ کس از قرآن منحرف نمیشود، مگر آن که به سوی
دوزخ، ره سپار میگردد.»
اینگونه روایات را میتوان از دلایل رواییِ
تحریف ناپذیری قرآن دانست؛ زیرا اگر امکان تحریف قرآن فراهم باشد و قرآن، خود، دستخوش
فتنه گردد، نمیتوان آن را به طور مطلق و بدون قید، پناهگاه مسلمانان در تمام فتنهها دانست.
این حدیث، در ردّ ادعای تحریف قرآن، بسیار کارآمد است. با این حدیث، در سه جهت، استدلال میشود: نخست، این که در روایات معتبر و متعدّدی از این حدیث آمده است: «انّی مُخلِّفٌ فیکُمُ الثَّقلَینِ: کتابَ اللَّه و عِترَتی...؛
من به جا گذارنده دو چیز گرانقدر در میان شما هستم». در باره حدیث ثقلین و روایات مختلف آن» تعبیر «مُخَلِّفٌ فیکُم» دلالت بر این معنا دارد که پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) از میان مردم میرود، ولی دو چیز را به جای خود در میان امّت بر جای میگذارد که یکی از آن دو کتاب اللَّه است، نه بخشی از کتاب اللَّه.
جمله اسمیه هم مفید ثبات و دوام است. افزون بر این، عبارات ذیلِ همین روایات (
روایت ثقلین)، به روشنی نشان از استمرار این پیشبینی و وعده ضمنی پیامبر خدا (صلیاللَّهعلیهوآله) تا
روز قیامت دارد. دوم، این که در این حدیث، بر لزوم تمسّک به قرآن در همه زمانها تصریح و تأکید شده و باور به تحریف، عملاً این تمسّک را منتفی میسازد. سوم، این که قول به تحریف،
حجیت و
اعتبار ظواهر قرآن و در نتیجه تمسّک به آن را نفی میکند. افتادگی یا تبدیل بخشهایی از یک متن، بیگمان، فهم استوار آن متن و در نتیجه حجّیت آن و قابلیت آن را برای احتجاج، ناممکن میسازد؛ زیرا چه بسا در موارد نیاز به تمسّک به قرآن، حجّت، در همان بخشِ افتاده یا تبدیل شده باشد، و یا این بخش، قرینهای برای فهم بخشهای موجود، بوده باشد.
بنا بر روایات پر شمار،
اهل بیت (علیهمالسّلام) به مناسبتهای گوناگون، همواره به قرآن موجود، استناد و تمسک میجستهاند، حتی به آیاتی که مدّعیان تحریف، تحریف آنها را ادعا کردهاند، مانند آیه (اَطِیعُواْ اللَّهَ وَاَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاُوْلِی الْاَمْرِ مِنکُمْ؛ از خدا و فرستاده خدا و صاحبان او فرمان برید) که روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) (اُوْلِی الْاَمْرِ) را به امامان دوازده گانه اهل بیت (علیهمالسّلام) تفسیر کردهاند.
بنا بر روایاتی بسیار، امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) مسلمانان را همواره به تمسّک،
تلاوت، و
ختم قرآن موجود، ترغیب میکردند و یا با اشاره به همین مصحف شریف، به آثار و فواید تکوینی و معنوی ختم قرآن توجّه میدادند.
شیخ طوسی در آغاز تفسیر ارزشمند خویش،
التبیان فی تفسیر القرآن، با بیان این دلیل و برخی ادلّه دیگر، این دست روایات را «
متناصره» خوانده و بیان کرده است که بحث در باره تحریف، چنان ضعیف است که شایسته پاسخ نیست.
روایات مختلفی که برخی از آنها یاد شد، با قطعیت تمام، راه را بر هرگونه
تحریف میبندند و گواهی میدهند که قرآن موجود، همان کتابی است که بر پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) نازل شد. عالمان شیعه، از این روایات در دو جهت، سود میبرند: نخست، اثبات سلامت قرآن از تحریف و دوم، ردّ روایاتی که ظاهر آنها موهم تحریف است؛ زیرا هنگام
تعارض روایات، آن دسته که به لحاظ سند یا معنا ضعیف است، ساقط میگردد و در اینجا مصداق روایات ضعیف، روایات دسته دوم است که موهم تحریف قرآناند.
علاوه بر این، تنافی آنها با قرآن، مطابق نصوص، این روایات را از اعتبار، ساقط میگرداند.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله « ادلّه روایی عدم تحریف قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۰.