اندک بودن شمار شاهدان رد شمس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ردّ الشمس،
امام علی (علیهالسلام)،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
مشرکان .
پرسش: اگر «ردّ الشمس» برای امام علی (علیهالسلام) تحقّق یافته بود، به صورت طبیعی باید بسیاری آن را میدیدند و باید چونان حادثهای شگفت و بلکه به عنوان شگفتترین حادثه تاریخی در جهان، مشهور میگشت و اقوام و ملل مختلف، آن را نقل میکردند در حالی که چنین نیست. چگونه چنین چیزی ممکن است؟
پاسخ اجمالی: این اشکال، که شاید کسانی پنداشتهاند مهمترین مشکل حادثه است، هم
پاسخ نقضی دارد و هم
حَلّی (اثباتی):
۱. پاسخ نقضی: جریان شق القمر که معجره قطعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و درباره آن آیه نازل شده است شهرتروایی محکمتر از ماجرای ردالشمش ندارد و در میان اقوام و ملل هم شهره آفاق نشده است. ۲. پاسخ حلّی: اینکه فرهنگ کتابت حدیث در قرن اوّل در میان مسلمانان سست شده و قرنها ستیز با فضایل و مناقب آلاللّه (علیهمالسّلام) باعث کمبود گزارشهای جریانهایی از این دست شدهاند و احتمال اینکه زمینه رؤیت این حادثه توسّط افراد فراهم نبوده از این جهت که تنها در مناطق قریبالاُفق، اگر مانعی مانند ابر و غبار وجود نداشته، قابل مشاهده بوده است.
در تاریخ اسلام و در تاریخ حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جریان «شق القمر»، حادثهای است واقعاً شگفت، و بلکه از «ردّ الشمس» نیز شگفتتر:
ماه در پیِ درخواست مشرکان و با اشارت معجزهآسای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو پاره شد و هر پارهای در سویی قرار گرفت. مسافرانی که از بیرون
مکّه به آن دیار وارد میشدند، دیدند و این رؤیت را به اطلاع
قریش نیز رساندند. این واقعه را همه مفسّران پذیرفتهاند و آیات آغازینِ
سوره قمر: «اقْتَرَبَتِ السَّـاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ وَ اِن یَرَوْاْ ءَایَةً یُعْرِضُواْ وَ یَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ؛
نزدیک شد
قیامت و از هم شکافت ماه، و هرگاه نشانهای ببینند، روی برمیگردانند و میگویند: سِحری دائم است»، آن را گزارش کرده و بر آن، تاکید ورزیده است. با این همه، نه
شهرتروایی «شقّ القمر»، فراتر از «ردّ الشمس» است و نه در میان اقوام و ملل مختلف، شهره آفاق گشته است و نه... و به واقع، اگر نبود آیات الهی و جاودانسازی آن حادثه توسّط
وحی، همین چند گزارش موجود نیز شاید اکنون در اختیار نمیبود و چهبسا حادثه «شقّ القمر»، فراموش میگشت!
از سوی دیگر و با نگاه حَلّی به مسئله، باید توجّه داشت که متاسّفانه به جهاتی (که اکنون جای شرح و بسط آن نیست) فرهنگ کتابت حدیث در قرن اوّل در میان مسلمانان به شدّت سست گردید و بدینسان، آثار و مآثر بسیاری تباه گشت و گزارشها و حدیثهای فراوان از دست رفت. ازاینروی، معجزات دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز نقلهای فراوانی ندارند.
دو دیگر، اینکه فضای حاکم، نه فقط در قرن اوّل، بلکه قرنها، ستیز با فضایل علوی و مناقب آل اللّه (علیهمالسّلام) بود. ازاینروی، گزارش و گستراندن اینگونه اخبار، پیامدهای بس سنگین داشت. توجّه به چگونگی آن جو (که برای پژوهشگران تاریخ اسلام، روشن است) میتواند توجیهگر کمبود گزارشهای جریانهایی از این دست باشد و حتّی فراتر از آن، وجود همین مقدار را نیز باید مرهون لطف الهی و عظمت حادثهها و شگفتی آفرینی آنها دانست.
سه دیگر، اینکه فراهم بودنِ زمینه رؤیت این حادثه توسّط افراد بسیار نیز روشن نیست؛ چون هم مدّت این بازگشت، بساندک بوده است و هم نباید به لحاظ چرایی و چگونگی حادثه، آفتاب، زیاد بالا آمده باشد و احتمالاً تنها در مناطق قریبالاُفق، اگر مانعی مانند ابر و غبار وجود نداشته، قابل مشاهده بوده است. (در این باره نقلی وجود دارد که احتمالاً از
معصوم باشد: «دلیل آنکه وقتی خورشید برای علی (علیهالسّلام) برگشت و برای دیگر ساکنان زمین اتفاق نیفتاد، این است که
خداوند، همه آسمان را انباشته از ابر ساخت، جز آنجایی که امیرمؤمنان و یارانش بودند و آن قسمت را بی ابر ساخت و خورشید بر وی، نمایان گشت.»
با این همه و بر روی هم، در مقایسه با گزارشهای حوادث دیگر، نقل این حادثه چندان هم کم نیست. ناظران، نوعاٌ چون در متن حادثه هستند، گزارش را چندان بااهمیّت تلقّی نمیکنند و بر روایت آن، همّت نمیورزند؛ امّا در نسلهای بعدی، گزارشگران این حادثه چندان هم کم نیستند.
به هر حال، وقوع «ردّ الشمس»، قطعی است و گزارشهای آن، بسی استوار.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «اندک بودن شمار شاهدان رد شمس» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۹/۱۰.