• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زایل شدن ادراکات حسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:ادراکات حسی، مجرد، ممکن الوجود.
پرسش:۱. اگر صورتهای حسی پدیده های ادراکی مجردی هستند پس چگونه است که زایل می شوند و از بین می روند . و اگر گفته شود که ادراکات حسی در پدید آمدن نیاز به ماده دارند خوب این وضعیت در مورد نفس انسان نیز برقرار است پس چگونه است که نفس انسان بعد از نابودی بدن نیز باقی می ماند؟ و اساسا" زایل شدن ادراکات حسی با مجرد بودن آنها چگونه قابل جمع است؟
۲. و در ارتباط با سوال فوق با توجه به اینکه ماده بنا به حرکت جوهری دایما" در حال تغیر یافتن است. آیا ادراکات حسی نیز که نیازمند به ماده هستند با تغییر جوهری ماده تغییر می یابند؟ و آنها نیز هر لحظه وجودی غیر از وجود سابق دارند؟
پاسخ:



صورتهای حسی مجرد هستند و از بین نمی روند. بله ممکن است این صور علمیه فراموش شوند. ادراکات و صور حسی ارتباطی با ماده دارند؛ یعنی علم ما به فلان صورت محسوس، از وجود مادی آن حاصل شده است، یا به عبارت دیگر؛ شرط حضور ماده فقط جهت حصول استعداد در نفس برای ادراک حسی است. پس احتیاج ادراکات حسی به ماده فقط از باب معِد (آماده کننده) جهت حصول استعداد در نفس برای ادراک حسی است. و آنگاه که صور علمیه در نفس حاصل شد، از عالم ماده خارج شده و حرکت جوهری در ماده، تأثیری بر صور علمیه مجرد نخواهد داشت.


وجود از حیث تجرد از ماده و عدم تجرد از ماده، به سه عالم
[۱] طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه،ص ۲۴۵، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
تقسیم می شود:
۱. عالم ماده و قوه
۲. عالم تجرد از ماده؛ در این عالم که به عالم مثال معروف است،ماده وجود ندارد ولی برخی از آثار ماده؛ مانند: شکل، مقدار، وضع، و غیر آن موجود است. صور جسمانی (ادراکات حسی) در این عالم قرار دارند.
۳. عالم تجرد از ماده و آثار آن که به عالم عقل معروف است.
از طرفی در ابتدا علم در یک تقسیم، به علوم حضوری و علوم حصولی تقسیم می شود، اما با امعان نظر و به دلیل براهینی که در جای خود اقامه شده است، علوم حصولی نیز به علم حضوری بر می گردد، یعنی صُور علمی به هرگونه که فرض شوند (حسی،خیالی،وهمی،عقلی) مجرد از ماده و خالی از قوه هستند. برای این مطلب برخی از ادله را می آوریم:

۲.۱ - دلیل اول

بسیار واضح است که صور علمی در جایگاه معلوم بودنشان برای نفس، فعلیت کامل یافته و هیچ قوه ای ندارند، بنابراین هر تغییری که در این صورت علمیه فرض شود در واقع یک صورت جدید است که مباین با صورت قبلی است.
[۲] طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه، ص ۲۳۷ و ۲۳۸، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
در حالی که اگر صورت علمی مادی باشد از تغییر ابایی نداشت. مثلا وقتی تصویر یک سیب را ذهن داریم، اگر همان سیب جلوی چشم ما به دو سیب تقسیم شود، وجود خارجی تقسیم شده است ولی صورت ذهنی و ادراک حسی ما که قبل از تقسیم این سیب داشته ایم از بین نرفته و تقسیم نشده است، بلکه علم جدیدی نسبت به این سیب برای ما حاصل شده است، علمی که مباین با علم قبل است در نتیجه علم به متغیر و تغییر غیر از تغییر علم است.

۲.۲ - دلیل دوم

اگر صور علمی و ادراکات حسی، مادی باشند، باید خواص لازم ماده را نیز داشته باشند، یعنی این ادراکات باید تقسیم شوند،یا زمان و مکان داشته باشند، یا این که به طور مثال، اگر به چیزی علم داشته باشیم و برای چندین سال از یادمان رفته باشد، دوباره که آن را به ذهن می آوریم، باید اگر مقید به زمان بود، با تغییر زمان، تغییر پیدا می کرد یا با تبدیل سلولهای مغزی مثلا از بین می رفت؟

۲.۳ - تذکر

بله ادراکات و صور حسی ارتباطی با ماده دارند؛ یعنی علم ما به فلان صورت محسوس، از وجود مادی آن حاصل شده است، یا به عبارت دیگر؛ شرط حضور ماده فقط جهت حصول استعداد در نفس برای اداراک حسی است
[۳] طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه،ص ۲۴۴، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
، ولی مدرِک همه ادراکات منسوب به انسان، نفس انسان است، لذا این جمله فلاسفه مشهور است که:" النفس فی وحدته کل القوی"
[۴] شیرازی،محمد بن ابراهیم(صدر المتالهین)، الأسفارالأربعة، ج‌۸، ص ۲۲۱، مکتبه مصطفوی، قم،۱۳۶۸؛ حسن زاده آملی،حسن، شرح‌المنظومة، ج‌۵، ص ۱۸۰،نشر ناب،تهران،۱۳۶۹.
. نظیر این مسئله در باره خود نفس هم قابل بیان است؛ زیرا "نفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء"
[۵] الأسفارالأربعة، ج‌۸، ص ۳۴۶
است یعنی نفس در ابتداء پیدایش خود دارای یک وجود مادی است و بر اثر حرکت جوهری تکامل می یابد و در نهایت به مرحله تجرد عقلی می رسد و پیش از رسیدن به تجرد یک موجود جسمانی است. طبق این نظریه حقیقت نفس در آغاز جوهری جسمانی است اما در خلال حرکت جوهری پیوسته سیر تکاملی خود را از طریق وصول به مراتب برتر و شدیدتر وجود ادامه می دهد و با حفظ وحدت شخصی فرد در نهایت به مرتبه تجرد راه می یابد و موجود مجرد می شود
[۶] مصباح یزدی، شرح جلد هشتم، اسفار، جزء اول، ص ۶۰، نشر پیشین. با استفاده از سایت اندیشه قم.
که ادامه راه ممکن است به بدن هم نیازی نداشته باشد.
[۷] ملا صدرا در این باره می گوید:« الحق أن النفس تنفصل عن البدن بسبب استقلالها فی الوجود علی التدریج و تنقطع شیئا فشیئا من هذه النشأة الطبیعیة إلی نشأة ثانیة لما مر من إثبات الحرکة الذاتیة للوجود فی الجواهر المتعلقة بالمواد الهیولانیة فالنفس تتحول فی ذاتها من طور إلی طور و تشتد فی تجوهرها من ضعف إلی قوة و کلما قویت النفس و قلت إفاضة القوة منها علی البدن لانصرافها عنه إلی جانب آخر» نک: الأسفارالأربعة، ج‌۹، ص ۵۲.


۲.۴ - نتیجه

تا این جا؛ به این نتیجه رسیدیم که صور علمی (محسوس یا غیر محسوس)، مجرد هستند و نیاز داشتن آنها به ماده نیز روشن شد ولی اگر منظور از زایل شدن ادراکات حسی، از بین رفتن یاد آنان است که بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شوند، این به معنای زایل شدن و از بین رفتن آنها نیست و فراموش شدن این ادراکات تعارضی با مجرد بودنشان ندارد.


بنابر حکمت متعالیه،حرکت جوهری ثابت است و جسم که یکی از جواهر اولیه است شامل این حرکت است، اما همان طور که در سؤال اول بیان شد، احتیاج ادراکات حسی به ماده فقط از باب معِد (آماده کننده) جهت حصول استعداد در نفس برای ادراک حسی است. و آنگاه که صور علمیه در نفس حاصل شد، از عالم ماده خارج شده و حرکت جوهری در ماده تأثیری بر صور علمیه مجرد نخواهد داشت.


۱. طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه،ص ۲۴۵، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
۲. طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه، ص ۲۳۷ و ۲۳۸، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
۳. طباطبایی،محمد حسین، نهایه الحکمه،ص ۲۴۴، دفتر انتشارات اسلامی،قم،۱۳۶۲.
۴. شیرازی،محمد بن ابراهیم(صدر المتالهین)، الأسفارالأربعة، ج‌۸، ص ۲۲۱، مکتبه مصطفوی، قم،۱۳۶۸؛ حسن زاده آملی،حسن، شرح‌المنظومة، ج‌۵، ص ۱۸۰،نشر ناب،تهران،۱۳۶۹.
۵. الأسفارالأربعة، ج‌۸، ص ۳۴۶
۶. مصباح یزدی، شرح جلد هشتم، اسفار، جزء اول، ص ۶۰، نشر پیشین. با استفاده از سایت اندیشه قم.
۷. ملا صدرا در این باره می گوید:« الحق أن النفس تنفصل عن البدن بسبب استقلالها فی الوجود علی التدریج و تنقطع شیئا فشیئا من هذه النشأة الطبیعیة إلی نشأة ثانیة لما مر من إثبات الحرکة الذاتیة للوجود فی الجواهر المتعلقة بالمواد الهیولانیة فالنفس تتحول فی ذاتها من طور إلی طور و تشتد فی تجوهرها من ضعف إلی قوة و کلما قویت النفس و قلت إفاضة القوة منها علی البدن لانصرافها عنه إلی جانب آخر» نک: الأسفارالأربعة، ج‌۹، ص ۵۲.



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : فلسفه اسلامی | مسائل فلسفی




جعبه ابزار