امام علی و پذیرش حکومت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پذیرش حکومت، خلافت، بیعت، ادای تکلیف.
پرسش : چرا بعد از
قتل عثمان و حضور مردم برای بيعت با حضرت علی ـ علیهالسلام ـ ايشان ابتدا از قبول حكومت سرباز زدند؟
پاسخ: پس از کشته شدن عثمان،
مهاجر و
انصار و کسانی که علیه عثمان قیام کرده بودند، به
عدالت علی ـ علیهالسلام ـ روآوردند.
نقل شده
اصحاب پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و تمام طبقات مردم به خانه علی ـ علیهالسلام ـ هجوم آوردند و اطراف خانه او را احاطه کرده و میگفتند: یا اباالحسن عثمان کشته شد و ما به
پیشوا نیازمندیم و امروز هیچ فردی را شایستهتر از تو نمیدانیم، تو پیشقدمترین مردم در اسلام و نزدیکترین افراد به پیامبر خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هستی، امیرمؤمنان درحالیکه از مردم کنارهگیری کرده بود، در جواب آنان فرمود: من نیازی به شما و حکومت شما ندارم؛ هرکه را اختیار کردید، من به او رضایت میدهم.
علی ـ علیهالسلام ـ از پذیرفتن
دعوت آنان امتناع فرمود و علت آن را بازگو کرد تا عدهای افکار
باطل را در خیال خود نپرورانند و متوجه شوند که امام آینده پراضطراب را با چشم دوربین خود میبیند. حضرت میفرمود: مردم مرا رها کنید و شخص دیگری برای این کار جستوجو کنید؛ چراکه ما جریانی چندچهره و رنگارنگ در پیش روی داریم، که با آن قلبها را توان ایستادن و اندیشهها را امکان به جای ماندن نیست.
امام ـ علیهالسلام ـ میداند که انحرافهای زمان عثمان در
اعماق فکر برخی ریشه دوانده و عدهای به آن منوال خوگرفتهاند و سران جمعیت بهخصوص فرمانداران عثمان و خاندان
بنیامیه که
بیتالمال را غارت کردهاند، برای رسیدن به هواهای نفسانی خود و حفظ منافع
نامشروع خویش بهزودی در مقابل او
قیام میکنند و عدهای با آنان همدست میشوند و در راه حکومت مشکلاتی ایجاد میکنند.
مردمی که به روش عثمان عادت کردهاند، توانایی تحمل عدل علی ـ علیهالسلام ـ را ندارند؛ از این جهت میفرمود:
( همانا ابرهای تاریک آسمان را پوشانده و راه راست و روشن تغییر پیدا کرده؟ بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم، شما را به راهی که میدانم وامیدارم و به گفته این و آن، ملامت ملامت کنندگان گوش نخواهم داد. اگر مرا رها کنید، من مانند یکی از شما خواهم بود؛ بلکه شاید نسبت به کسی که زمام امر خود را به دست او بسپارید، فرمانبردارترین و شنواترین شما باشم).
علی ـ علیهالسلام ـ با این بیان
وضع حکومت خود را برای آنان بهطور فشرده و اختصار بیان فرمود و با امتناع نخستین خود روحیه مردم را برای پذیرش حکومت عدل آماده نمود و به مردم اعلام کرد در صورتی حکومت را قبول میکند که مفاسد زمان عثمان را ریشهکن نماید و کسی حق اعتراض و ملامت نداشته باشد.
مردم از هر طرف برای بیعت به جانب او هجوم میآوردند؛ بهطوری که خود آن حضرت چگونگی روی آوردن آنان را چنین بیان میفرمود: ناگهان مردم مانند موهای زیادی که اطراف گردن حیوان را احاطه کرده است، با فشردگی و ازدحام، مرا احاطه کردهاند؛ بهطوری که حسن و حسینم در زیر گامهای مردم واقع شدند و شانههایم در اثر ازدحام مردم آسیب دید. مردم مانند گله گوسفند که بدون شبان قرار گرفته باشند، روآوردند.
ولی باز امام ـ علیهالسلام ـ از پذیرفتن حکومت بدون
قید و شرط امتناع نمود و فرمود: تا صبح فردا به شما مهلت میدهم، بروید فکر کنید؛ اگر حاضرید در مقابل حکومت من
تسلیم باشید و اعمال خلفای گذشته را به رخ من نکشید و از من
تقلید و
پیروی کنید و زبان اعتراض نداشته باشید، با این شرط در مسجد (مرکز عمومی مسلمانان) اجتماع کنید؛ وگرنه هرکه را میخواهید انتخاب کنید؛ فردا در
مسجد اجتماع کردند؛ امیرمؤمنان آمد و بالای
منبر رفت و فرمود: ای گروه مردمان! دیروز ما از یکدیگر جدا شدیم؛ درحالیکه من از حکومت بر شما
کراهت داشتم؛ ولی شما امتناع کردید و اسرار ورزیدید که بهجز من کسی حکومت شما را به دست نگیرد، من در صورتی زمام امور را به عهده میگیرم که اختیار
اموال شما به دست من باشد و من با این اختیار نمیخواهم به سود خود استفاده کنم. اگر میخواهید من بر شما حکومت کنم، وگرنه هیچ مسئولیتی از شما را بر عهده نمیگیرم.
هدف علی ـ علیهالسلام ـ از این شرط، این بود که هر مال که بیجا در زمان عثمان به خانههای مردم رفته برگردد و کسی حق
اعتراض نداشته باشد. بنا به نقلی
هنگامی که طلحه و زبیر برای بیعت آمدند، امیرمؤمنان فرمود: اگر دوست دارید با من بیعت کنید، وگرنه من با شما بیعت کنم؛ ولی آنان گفتند: ما با شما بیعت میکنیم. آنگاه با حضرت بیعت کردند؛ بههرحال طوری با آن حضرت بیعت شد که با هیچیک از خلفا اینگونه بیعت عمومی و همگانی انجام نگرفته بود.
علی ـ علیهالسلام ـ برای استحکام پایههای حکومت خود، مردم را کاملاً آزاد گذاشت و به آنان وقت فکر کردن داد و سپس در مرکز عمومی برای بیعت حاضر شد تا راه عذرها را به روی تمام مردم ببندد. مردم نیز با آزادی کامل و سرور و شادمانی فوقالعادهای به حکومت او روی آوردند؛ بهطوری که حتی یکی از دشمنان حضرت درباره بیعت علی ـ علیهالسلام ـ میگوید: (مسلمانان آنطور که به خلافت علی ـ علیهالسلام ـ رو آوردند، درباره خلافت
عثمان اطمینانخاطر نداشتند؛ حکومت علی ـ علیهالسلام ـ با رضایت و سرور دلها و اطمینان قلبها و امیدواری مردم و آیندهای درخشان مواجه گردید؛ ولی مردم وقتی با عثمان بیعت میکردند، با ترس و کدورت و اضطراب و تردید با وی بیعت کردند و درباره وی هماهنگی نداشتند.
علی ـ عليهالسلام ـ از باب انجام
وظیفه و ادای تكليف خلافت را قبول كرد؛ چنانكه خودشان فرمودند: «لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر...»؛ اگر حضور مردم نبود و با وجود ياری آنها حجت بر من تمام نشده بود، خلافت را نمیپذيرفتم. اين سخن نشان دهنده اين است كه اگرچه
ولایت علی ـ علیهالسلام ـ از جانب پيامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ يعنی نص تعيين شده بود؛ اما با عدم حضور ياوران و مردم در صحنه و عدم
حمایت آنها امكان تشكيل حكومت وجود نداشت. آن حضرت حضور مردم و اعلام آمادگی آنها را از
ارکان اساسی تشكيل حكومت میدانست. و عدم بيعت اوليه به دليل اتمام حجت بر آنها بود.
سایت اندیشه قم