پاسخ به منکرین عقلی خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:منکرین خدا، ادله عقلی انکار خدا، اثبات خدا.
پرسش:گر کسی ادعا کند با دلایل عقلی
وجود خدا را رد میکند، باید چه جوابی به او داد؟ آیا میشود با دلایل عقلی بر وجود خداوند چنین حرفی زد و چیزی خلاف آن با
عقل اثبات کرد؟
پاسخ:این سؤال دو بخش دارد، بخش اول این که « اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد میکند باید چه جوابی به او داد؟» و بخش دوم این که « آیا می شود با دلایل عقلی وجود خداوند را رد کرد؟».
اگر مراد از عقل و
فلسفه هرگونه گفتاری شبه استدلالی باشد که بر مبانی ظن و احتمال بنا شده و هرآن در حال تزلزل و تغییر است، پاسخ مثبت است؛ یعنی برخی با این استدلالات به ظاهر عقلی تلاش کردهاند تا وجود خدا را به چالش بکشند، اما باید دانست که این نوع عقل و استدلال غیر یقینی در واقع چیزی جز توهمات ذهنی بشر نیست که مترادف با تعبیر قرآنی «
ظن» است و در واقع عقل نیست: «وَ ما یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیئا».
ولی اگر مراد از عقل، آن عقلی باشد که در فرهنگ قرآنی کانون آن قلب انسان است: "فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِها"،
پاسخ منفی است. و هرگز این عقل نمیتواند
منکر خدا شود، بلکه هیچ شکی در مورد خدا ندارد: «أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
و اما پاسخ بخش دوم سؤال این است که، اولاً: کسی که چنین ادعایی میکند با توضیحی که پیش از این آمد، مشخص است که مرادش از عقل، همان
عقل ظنی است. لازم به ذکر است، در عین این که دلایل به ظاهر عقلی (به همان معنایی که ذکر شد) بسیاری از سوی منکران خداوند در طول تاریخ ارائه شده است، دلایل عقلی (به هر دو معنای استدلالی و شهودی) بسیاری نیز توسط شخصیتهای مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و... در
اثبات خداوند ارائه شده است.
پس در مواجهه با ادعای انکار خدا، بایستی به طور منطقی از مدعی بخواهید تا برای اثبات ادعای خودش (انکار خدا):
تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. بنابراین مدعی انکار خدا، علاوه بر دلایل عقلی شهودی اثبات خدا که اختصاص به
عرفا دارد، بایستی نادرستی دلایل عقلی استدلالی فیلسوفان دین -شامل هشت دسته
براهین اثبات وجود خدا به حصر استقرایی- را اثبات نماید که عبارتاند از:
دسته اول: براهین وجودی یا وجود شناختی یا هستی شناختی ( Ontological Argument )
دسته دوم: براهین وجوب و امکان یاعلت اولی یا جهان شناختی( Cosmological Argument )
دسته سوم: براهین غایت شناختی( Teological Argument )
دسته چهارم: براهین درجات کمال
دسته پنجم: برهان از راه حوادث و تجارب خاص
دسته ششم: براهین اخلاقی( Moral Argument )
دسته هفتم: برهان اجماع عام یا فطرت
دسته هشتم: براهین احتمالات( Probability Argument )
به فرض رد تمامی این براهین –که تقریبا فرضی محال است- حد اکثر آن است که دلیلی بر وجود خدا مشاهده نشده، اما نبود خدا نیز موضوعی است که اثبات آن نیاز به دلیل جداگانهای دارد که مطمئنا هیچ فردی نخواهد توانست آن را اثبات کند.
به عنوان نمونه، اگر شخصی تمام دلایل ارائه شده در مورد وجود حیات در آسمانهای بینهایت را مورد تردید قرار دهد، آیا میتواند با قطعیت بگوید که در غیر از زمین موجود زندهای وجود ندارد؟!
اعتقاد ما در باره وجود خداوند (چه باور، چه انکار، چه تشکیک) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است، به عبارتی دیگر باورهای ما واقعیت را تغییر نمیدهند. منشا اعتقاد به خدا امری فراتر از متابعت از نظرات مردمان در مورد خداوند است و بلکه به تعبیر
قرآن اکثریت مردمان در این امور ظن خود متابعت میکنند
.
ضمن این که در بحث باور نسبت به وجود خداوند، بسته به نوع باور(استدلالی یا شهودی) متغیرهای متفاوتی وجود دارد. عامترین متغیر بحث،
ملاک صدق و کذب و تلقی ما از آن میباشد. بدیهی است که به لحاظ منطقی اختلاف نظر بر سر صدق یا کذب هر گزاره خبری - اینجا باور به وجود خدا یا انکار خدا – بخودی خود هیچ چیزی را اثبات نمیکند. به عنوان نمونه تا مدتها پیش از
گالیله، همه عالمان دینی، دانشمندان و فیلسوفان دنیا، زمین را مرکز عالم میپنداستند، اما با اختراع اولین تلسکوپ توسط گالیله و رصد علمی عالم،
هیئت بطلمیوس که در کنار
منطق ارسطو و سخنان مسیح جزو عقاید اصلی
کلیسا محسوب میشد، یکباره تمامی ارزش خود را از دست داد. بنابراین اکثریت و اختلاف نظر هیچکدام ملاک صدق یا کذب یک قضیه محسوب نمیشوند.
گفتنی است، حتی در بین
فلاسفه غرب که اکثراً با
روش شک گرایی به این بحث پرداختهاند برخی نظیر «
هایدگر» بحث و جدل اندیشمندان با یکدیگر پیرامون اثبات و انکار خدا را نه تنها دلیلی بر انکار خدا ندانستهاند، بلکه آن را دلیلی روشن بر وجود خداوند دانستهاند؛ چرا که اگر خدایی وجود نداشت این همه تلاش علمی و فکری بشر در طی قرنها برای اثبات یا انکار او وجود او بیهوده میبود. در واقع وقتی ما وجود چیزی را انکار میکنیم ابتدا وجود آن چیز را مفروض گرفتهایم که میتوانیم از انکار آن سخن بگوییم. از این رو پیشفرض هر دو گروه منکرین و مثبتین وجود خدا، وجود خدا میباشد.
بر خلاف ادعاهای منکران، حوزه
علوم تجربی که برای اغلب
منکران خدا، تنها شناخت یقینی محسوب میشود، درستی بسیاری از گزارههای دینی را اثبات نموده است. "پیشرفتهای علم فیزیک و کیهان شناسی در قرن حاضر، نگرش معنوی به جهان را تقویت نموده است و این قرن به لحاظ پیوند گزارههای دینی با گزارههای علمی بسیار مؤفق بوده است".
این مؤفقیت، برخی
فلاسفه را چنان به وجد آورده است که با اطمینانی عجیب در باره قرن بیست و یکم میگویند: "قرن بیست و یکم یا دارای معنویت خواهد بود یا وجود نخواهد داشت".
پایگاه اسلام کوئست