نقش عقل در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:عقل، دین، اسلام، حجت درونی، وحی، راهنما.
پرسش :آیا
اسلام بدون
عقل و نقش عقل امکان دارد و قابل تصور است؟ نقش عقل در
دین اسلام چیست؟ و اگر تناقضی بین عقل با آیات و روایت ببینیم کدام را ترجیح دهیم؟ چه کار باید کرد؟
پاسخ :
در
مکتب اسلام عقل جایگاه ویژهای دارد، به گونهای که در کنار
وحی به عنوان یکی از دلایل و حجتها شمرده شده است. عقل،
حجّت درونی انسانها است که آنها را در
مسیر کمال رهبری میکند و
شریعت (
دین )،
حجت بیرونی است، برای نجات انسانها از گرداب آلودگیها و سوق دادن آنها به سوی
کمال و
سعادت انسانی . بر این اساس ممکن نیست
حجت ظاهر و
باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند.
عقل شریفترین نیرو در
وجود انسان است.
خداوند متعال در
قرآن کریم بیش از سیصد بار انسانها را به استفاده و بهره جستن از این نیروی خدادادی دعوت کرده است.
اما حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر به نفهمیدن و یا راهی را کورکورانه پیمودن، نکرده است. البته با توجه به محدودیت دامنه دانش انسانی، در بسیاری از موارد باید به
احکام وحیانی و
شرعی رجوع کرد. شاید به همین جهت (کثرت به لحاظ اکثریت
افراد انسان )، قرآن کریم در برخی از موارد رجوع به
شرع را بر عقل مقدم داشته است:«و می گویند:اگر ما گوش شنوا داشتیم، یا تعقّل میکردیم، جزو دوزخیان نبودیم».
با نگاه به سخن
امام علی (ع) در
نهج البلاغه - درباره
رسالت پیامبران - چنین استفاده میشود که عقل و شرع نه تنها تعارض با هم ندارند، بلکه همسو و مؤید یکدیگرند:«... و یثیروا لهم دفائن العقول...»؛
و(پیامبران آمدند) تا خردهای به گور خفته را
رستاخیزی دو باره بخشند.
امام علی(علیه السلام) در این بیان، در
فلسفه بعثت پیامبران میفرماید خداوند پیامبران را به سوی مردم فرستاد تا خردهای به گور خفته آنان را بیدار کنند.
بنابراین، احکام پیامبران و شارع بر خلاف عقل نیست، آنچه را که آنان میگویند همان مرتکزات عقل است که در اثر
القائات شیاطین ، انسانها از آنها غفلت کردهاند. پیامبران آمدهاند تا مرتکزات و گنجینههای عقول مردم را به آنان یادآوری کنند.
اساساً میان روش پیامبران در
دعوت مردم به حق و
حقیقت و بین آنچه انسان از طریق استدلال درست و منطقی به دست میآورد، تفاوتی نیست. تنها فرق آن است که پیامبران از مبدأ غیبی استمداد میجستند و از زلال چشمه
وحی مینوشیدند؛ از اینرو، دین و
عقلانیت ، یا
شریعت و
حکمت که هدف، واضع و روش آنها یکی است، با هم هیچگونه اختلاف ندارند. دین حقیقی مردم را فرا میخواند تا از روی
دلیل عقلی به
عالم ماورای طبیعت یقین پیدا کند. عقل و
نقل ، در طول هم جای دارند. آنگونه که
امام کاظم (علیه السلام) میفرماید:خداوند برای مردم دو حجّت قرار داده است:حجت ظاهری و حجت باطنی، اما حجت ظاهری،
فرستادگان الهی و پیامبران و امامان(علیهم السلام) هستند و اما حجّت باطنی، عقل است.
بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند. حجّت به معنای دلیل و راهنما است و راهنما کسی را میگویند که با طریق و مقصد و منتهای آن آشنا است. طبق روایت امام کاظم(علیه السلام) برای رسیدن به خدای واحد دو
راهنما وجود دارد:راهنمایی از بیرون و راهنمایی از درون. البته باید توجه داشت که این دو حجت ظاهر و باطن دو طریق مستقل و بینیاز از هم نیستند. وقتی انسان به هدف میرسد که نهایت همسویی و هماهنگی میان این دو راهنما برقرار باشد.
بنابر این، عقل یکی از دو رسول پروردگار است و دین بدون عقل، معنایی ندارد و هیچ آیه
قرآن با
مسلمات عقلی منافاتی ندارد، اگر روایتی با مسلمات عقلی منافات داشته و هیچ راه توجیهی نیز برای آن وجود نداشت، رد میشود.
پایگاه اسلام کوئست