مصعب بن عمیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صحابه،
اسلام،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
حبشه،
قرآن،
امام علی (علیهالسّلام).
پرسش: مُصعَب بن عُمَیر کیست؟
پاسخ:
ابوعبداللّه، مصعب بن عمیر بنهاشم، از نخبگان
صحابه و از نیکان و پیشتازان در پذیرش
اسلام بود. وی، هنگامی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خانه اَرقَم بود، اسلام آورد و آن را از
مادر و خویشان خود، کتمان مینمود.
مصعب، پنهانی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت و آمد داشت تا این که عثمان بن طلحه عَبْدَری او را دید که
نماز میخواند. آن را به مادر و بستگانش گزارش داد. آنان، مصعب را گرفته و حبس کردند تا این که به
حبشه هجرت کرد و پس از بازگشت از حبشه به مدینه هجرت کرد تا به مردم،
قرآن بیاموزد و با آنان، نماز بخواند.
روزی مصعب بن عمیر نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و پوست قوچی بر تَن داشت پیامبر خدا نگاهی به او کرد و فرمود:
انُظُروا الی رَجُلٍ قَد نَوَّرَ اللّهُ قَلبَهُ، و لَقَد رَاَیتُهُ و هُوَ بَینَ ابَوَیهِ یغَذِّیانِه بِاَطیبِ الاَطعِمَةِ والینِ اللِّباسِ، فَدَعاهُ حُبُّ اللّهِ و رَسولِهِ الی ما تَرَونَ؛ بنگرید مردی را که
خداوند، دلش را نورانی کرده است. او را در حالی دیدم که پدر و مادرش به او بهترین غذاها را میخوراندند و بهترین پوشاک را بر تنش میکردند، لیک دوستی خدا و پیامبر، او را به این [
زندگی سخت
] که میبینید، وا داشت.
از
امام علی (علیهالسّلام) روایت شده که فرمود: ما با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
مسجد نشسته بودیم که مصعب بن عمیر، وارد شد و پارچهای پشمینه که با پوست وصله خورده بود، بر تن داشت. وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را چنین دید، گریست که چگونه پیش از این، در
نعمت و آسایش بود و اینک، چنین فقیرانه زندگی میکند.
مصعب بن عمیر، رشیدترین و زیباترین جوان
مکه بود. پدر و مادرش او را دوست میداشتند. مادرش زیباترین و لطیفترین لباسها را بر او میپوشانْد. وی خوشبوترینِ اهل مکه بود. پیامبر خدا، همیشه از وضعیت او یاد میکرد و میفرمود:
ما رَاَیتُ بِمَکةَ احسَنَ لِمَّةً ولا ارَقَّ حُلَّةً ولا انعَمَ نِعمَةً مِن مُصعَبِ بنِ عُمَیرٍ. در مکه، کسی را خوشموتر و خوش لباستر و در ناز و نعمتتر از مصعب بن عمیر ندیدم.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «مصعب بن عمیر» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۸.