مرز محبت از نگاه قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اسلام،
دوستی،
محبت،
عقل،
فطرت، ارزش.
پرسش: اهمیت محبت و دوستی تا چهاندازه بوده و چه حد و مرزی دارد؟
پاسخ: از نظر اسلام، دوستی نسبت به زیباییهای راستین، انسان را به قلّه تکامل، سیر میدهد و دوستداشتن زیباییهای دروغین، او را کور و کر میکند. از اینرو؛ اصلیترین معیار محبت که حد و مرز آنرا تعیین میکند، محبتی است که برای
خدا و هدف نهایی آن، رسیدن به خدا باشد. مثلاً محبت به زن و فرزند باید در همین راستا باشد و این محبت نباید به گونهای باشد که انسان را از یاد خدا غافل کند و منجر به فراموشی خدا شود که در این صورت پسندیده نیست و انسان در محبت و دوستی، پا را از مرز فراتر گذاشته است.
از دیدگاه اسلام، محبّت، بیشترین نقش را در ساماندهی جامعه آرمانی انسانی دارد. آموزههای دینی به روشنی اثبات میکند که جامعه مطلوب در اسلام، جامعهای است که بر اساس محبّت به یکدیگر شکل بگیرد. اسلام میخواهد جامعهای بسازد که همه مردم، خود را برادر یکدیگر بدانند و تا سرحدّ ایثار نسبت به هم محبت بورزند، و این بدان جهت است که هیچ چیز مانند محبّت در ساماندهی جامعه دلخواه انسانی، کارساز نیست. محبّت، مؤثّرترین عنصر پرورش انسانهای شایسته و کارآمدترین ابزار پیشبرد اهداف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
به گفته
حضرت سلیمان (علیهالسّلام)، هیچ چیز مانند محبّت، شیرین نیست.
محبّت به قدری شیرین است که همه تلخیهای زندگی را با کمک آن میتوان شیرین کرد، و بسیاری از ضعفها و نابسامانیها و مشکلات فردی و اجتماعی را میتوان به وسیله آن، جبران نمود و به تعبیر لطیف
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «هیچ جایی برای نشستن دو دوست، تنگ نیست».
اسلام، برنامه تکامل انسان است. اصلیترین عناصر این برنامه، محبّت (مهرورزی) است. عنصر محبّت، تا آنجا در تحقّق برنامههایی که اسلام برای پیشرفت جامعه انسانی پیشبینی کرده مؤثر است که
امام باقر (علیهالسّلام)، دین اسلام را چیزی جز محبّت نمیداند و میفرماید: «آیا
دین، جز محبّت است؟».
خدایی که
قرآن به مردم معرفی میکند، خدایی است مهربان و دوستدار مردم.
او آیین اسلام را که دین همه
انبیای الهی است، بر پایههای محبّت خود، استوار کرده است
و پایگاه اصلی حکومت اسلامی را عشق و مودّت مردم نسبت به پیشوایان دینی و رهبران سیاسی امّت اسلام قرار داده است.
پیشوایان بزرگ اسلام، برای اینکه مردم با شیرینی محبّت، زندگی را شیرین کنند و از برکات این نعمت بزرگ الهی بهرهمند شوند، با جملاتی زیبا و رسا و در ذهن ماندنی، مانند «راس العقل»،
«اوّل العقل»
و «نصف العقل»،
آنرا توصیف کردهاند و مردم را به دوستی و محبّت و الفت نسبت به یکدیگر و افزایش «خویشاوندان محبّتی» تشویق کردهاند؛ چرا که آنان از اقوام نَسَبی و سببی، کارسازترند.
همانطور که در بالا بیان شد؛ گرچه اسلام برای محبت و دوستی اهمیت و ارزش قائل است، اما باید دانست که منطق اسلام در دوستی و دشمنی، مانند سایر امور، منطق
عقل و
فطرت است. عقل و فطرت انسان، زیبایی را دوست میدارد و زشتی را دشمن. اسلام نیز در باب دوستی و دشمنی، چیزی جز این نمیگوید. به همان میزان که دوست داشتن زیباییها برای انسان و جامعه انسانی، سازنده و تکاملآفرین است، علاقه به زشتیها و پلیدیها، ویرانگر و خطرناک است. از اینرو، خدایی که اسلام به جامعه انسانی معرّفی میکند، زیباست و زیبایی را دوست دارد و زشتی و پلیدی را دشمن میدارد. در همین راستا خداپرستان راستین نیز باید دوست زیباییها و دشمن زشتیها باشند.
درباره منطق صحیح دوستی با دیگران و حد و مرز محبت باید به چند نکته توجه داشت:
از نظر اسلام، دوستی نسبت به زیباییهای راستین، انسان را به قلّه تکامل، سیر میدهد و دوست داشتن زیباییهای دروغین، او را کور و کر میکند،
تا آنجا که حقّ انتخاب را از انسان سلب مینماید. و او را تا اسفل السافلین، پایین میبرد. بیتردید، دوستی با کسانی که به بیماریهای اعتقادی، اخلاقی و عملی مبتلا هستند، موجب سرایت بیماری میگردد و هیچ منطقی نمیتواند آنرا تجویز کند. از اینرو، مبتنی بودن جامعه آرمانی در اسلام بر محبّت، بدین معنا نیست که اسلام، بر خلاف منطق عقل و فطرت، اجازه میدهد زشتیها و بیماریهای فرهنگی و اجتماعی، فراگیر شود؛ بلکه درست به عکس،
اسلام میخواهد با مبارزه با این بیماریها جامعهای بسازد که چیزی جز محبّت، بر آن حاکم نباشد، و تا چنین جامعهای تحقّق نیافته است، انسان راهی جز انتخاب ندارد.
اصلیترین معیار محبت که حد و مرز آنرا تعیین میکند، محبتی است که برای خدا و هدف نهایی از آن رسیدن به خدا باشد. چنانکه
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «با هرکه دوستی میکنید، در راه خدا دوستی کنید و با هرکه دشمنی میکنید، در راه خدا دشمنی کنید».
از اینرو، مثلاً
محبت به زن و فرزند باید در همین راستا باشد و این محبت نباید به گونهای باشد که انسان را از یاد خدا غافل کند و منجر به فراموشی یاد خدا شود که در این صورت پسندیده نیست و انسان از مرز محبت الهی خارج شده است.
محبت تنها یک علاقه قلبی ضعیف و خالی از هرگونه اثر نیست بلکه باید آثار آن، در عمل انسان منعکس باشد، کسی که مدعی عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانهاش این است که از
پیامبر و فرستاده او پیروی کند.
در حقیقت این، یک اثر طبیعی محبت است که انسان را به سوی «محبوب» و خواستههای او میکشاند، البته ممکن است، محبتهای ضعیفی یافت شود که شعاع آن، از قلب به بیرون نیفتد، اما اینگونه محبتها به قدری ناچیز است که نمیتوان نام محبت بر آن گذاشت، یک محبت اساسی حتماً آثار عملی دارد، حتماً دارنده آنرا با محبوب پیوند میدهد، و در مسیر خواستههای او به تلاش پرثمر وامیدارد.
در دوستیها علاوه بر نیت الهی؛ یعنی دوستی در راه خدا؛ در مواردی باید در دوستیها موازین شرعی و اخلاقی رعایت شود وگرنه افراد را دچار مشکلات عمدهای میکند.
اینک پس از بیان ارزش محبت در اسلام و معیارهای کلی محبت ستایششده و صحیح، از روایات به طور مشخص معیارهایی به دست میآید که اگر انسان در محبت و دوستی با دیگران به این معیارها توجه داشته باشد، تا حد زیادی حد و مرز محبت را رعایت کرده است؛ در اینجا برای نمونه، به مواردی اشاره میشود.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «خداوند در
روز قیامت، به سه کس نمینگرد، آنان را پاک نمیسازد و برایشان عذابی دردناک خواهد بود: کسی که از سر
تکبر، دنباله جامهاش را بلند میکند
[
تا بر زمین کشیده شود
]
؛ کسی که به
دروغ، کالای خود را پاک و بی عیب معرّفی میکند؛ و کسی که دوستانه با تو رویاروی میشود، حال آنکه قلبش لبریز از فریب است».
امام علی (علیهالسّلام): «چه بسا ابراز کننده دوستی که ظاهرسازی میکند».
امام صادق (علیهالسّلام): «به برادرت اعتماد مطلق نداشته باش؛ زیرا زمین خوردن بر اثر اعتماد
[
به همه گفتهها و کردههای دوست
]
، قابل جبران نیست».
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «با دوستت چنان دوستی کن که شاید روزی دشمنت گردد و با دشمنت چنان دشمنی کن که شاید روزی دوستت گردد».
امام علی (علیهالسّلام): «دوستیات،
[
در حدّ
]
شیدایی و دشمنیات
[
مایه
]
هلاکت نباشد. دوستت را بهاندازه دوست بدار و دشمنت را بهاندازه دشمن بدار».
امام علی (علیهالسّلام): «مؤمن، بر آن کسی که با او دشمنی میورزد، ستم نمیکند و به خاطرِ آن کسی که دوستش دارد، دست به گناه نمیزند».
امام علی (علیهالسّلام): «اگر به دوستت اعتماد کردی، پارهای از مسائل خود را از او نگهدار و از رازت چیزی را همچنان نزد خود حفظ کن. شاید که روزگاری به خاطر آن (آشکار کردن همه رازهایت) پشیمان شوی».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مرز محبت از نگاه قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۶.