فرضیه تکامل از دیدگاه اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:فرضیه تکامل.
پرسش:آیا این امکان که
اسلام فرضیه سیر تکامل را صحیح تلقی نموده باشد وجود دارد؟ در یکی از جوابهای شما درباره
اثبات وجود خدا بحث
برهان نظم مطرح شد، آیا مگر بین برهان نظم و
فرضیه سیر تکامل منافاتی وجود دارد؟
پاسخ:برخی معتقدند که
نظریه تکاملی داروین که تبیین خاصی از نظم موجود در مخلوقات ارائه میدهد، دیدگاه توحیدی را زیر سؤال میبرد و لازم نیست دیگر برای نظم موجود در مخلوقات ناظمی حکیم، دانا و با شعور فرض کنیم.
برخی معتقدند که نظریه تکاملی داروین که تبیین خاصی از نظم موجود در مخلوقات ارائه میدهد، دیدگاه توحیدی را زیر سؤال میبرد و لازم نیست دیگر برای نظم موجود در مخلوقات، ناظمی حکیم، دانا و با شعور فرض کنیم. بنابر نظریه تکاملی، ساختارهای پیچیده موجودات زنده امروزی در اثر یک فرایند طبیعی محض از موجودات سادهتری به وجود آمدهاند. دو عامل «جهش یاموتاسیون» و «ازدیاد نسل» نقش اساسی در این فرایند داشتهاند. جهش هنگامی اتفاق میافتد که کودک با والدین خود چنان تفاوت یابد که بتواند این دگرگونی را به نسل های آینده انتقال دهد و آنها هم به نسلهای بعد و.... عامل دوم هم این گونه مؤثر است که اگر تولید مثل موجودات بیش از ظرفیت محیط باشد، در این صورت برای ذخیره غذای موجود رقابت شدیدی در میگیرد و در نتیجه هر نوعی از موجودات که در تأمین غذا از دیگر انواع قویتر باشد، شانس بیشتری برای ادامه حیات پیدا میکند و خصوصیات خود را به نسل بعد خود منتقل میکند. در نتیجه ما مجموعهای از عوامل طبیعی را داریم که با عملکرد آنها جهان زنده پیوسته در جهت سازگاری بیشتر متحول میشود.
به نظر می رسد نظریه تکامل، حوزه دین را در غرب از چند جنبه با تعارض رو به رو کرده است.
آنچه در غرب میان عالمان دین به عنوان مهمترین برهان بر وجود خالق مدبّر ذی شعور و هدفدار هستی رواج داشت، برهان نظم بود.
طبق این برهان، نظم حاکم بر جهان هستی، علاوه بر آن که وجود سازندهای را برای جهان و موجودات آن اثبات میکند، قدرت تدبیر، شعور و هدفدار بودن را نیز برای آن خالق به اثبات میرساند. اما نظریه تکامل، به ظاهر، فعل و انفعالات فاقد شعور طبیعت را علت ظهور انواع موجودات جهان قلمداد میکرد و در نتیجه مدبّرانه و هدفدار بودن خلقت را به کلی کنار گذاشت.
اگر چه حادترین موضع تعارض نظریه تکامل با اندیشههای دینی در همین بعد نهفته است، اما به نظر میرسد این امر ناشی از عدم تقریر صحیح برهان نظم باشد. در صورتی که برهان نظم آن گونه که در میان متکلمان مسلمان رایج است تقریر شود، از هر گونه برخوردی از ناحیه نظریه تکامل، مصون خواهد بود.
آنچه شایان توجه است، این است که بین اعتقاد به وجود خدا و این نظریه ملازمهای وجود ندارد؛ یعنی
اثبات خدا تنها بر پایه برهان نظم بنا نشده است.
در نظریههای دینی غرب،
انسان به عنوان هدف عالی آفرینش که همه هستی برای برآوردن حاجات و آمال او ایجاد شده بود. در این دیدگاه انسان تافته جدا بافتهای بود که با
اراده خداوند و با هدف پیوستن به او پا به عرصه وجود گذاشته بود و سایر مخلوقات نیز در جهت رسیدن او به این هدف بسیج شده بودند. اکنون نظریه تکامل با طرح این موضوع که همه موجودات جهان از جمله انسان در روندی تکاملی و در پرتو فعل و انفعالات فاقد شعور طبیعت ظهور کردهاند، کرامت قدسی و جایگاه منحصر به فرد انسان را به کلی مخدوش ساخته، موقعیت انسان را تا سطح سایر موجودات هستی تنزل داده بود. این بعد از تعارض بیشتر از آنجا ناشی میشد که دو طرف دعوا یعنی تجربی مسلکان طرفدار تکامل و پیروان تعالیم
کتب مقدس، پیشینه وجودی انسان را در مقام و منزلت کنونیش دخالت میدادند. در حالی که فرض دیگری که به کلی مورد غفلت هر دو طرف قرار داشت، آن بود که انسان به عنوان موجودی صاحب
عقل و قدرت تفکر، در جهان هستی دارای موقعیت ممتازی است و پیشینه وجودیش (محصول تکامل بودن یا محصول خلقت دفعی بودن) در موقعیت ممتاز فعلی او تأثیر منفی یا مثبتی نخواهد داشت.
براین نظریه اشکالات متعددی شده است که برخی از آنها از این قرار است:
نظریه داروین چیزی جز این را بیان نمیکند که موجودات زنده پیچیدهتر، از موجودات زنده سادهتر حاصل شدهاند. اما در مورد منشأ موجودات ساده چیزی بیان نمیکند. ساختار این موجودات ساده باید به گونهای باشد که بتواند نیازهای آنها را برآورده کند و گرنه نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. در واقع این دیدگاه تبیین کاملی از نظم نهایی در جهان نمیدهد، بلکه صرفاً بیانگر این است که چگونه بعضی ازموجودات از بعضی دیگر تکامل یافتهاند. بنابراین نمیتواند جایگزین تبیین توحیدی باشد.
اگر درستی نظریه داروین اثبات شود، باز هم این نظریه نمیتواند نظریه وجود ناظمی الاهی را باطل کند؛ به دلیل این که طرفداران نظریه ناظم الاهی دراین صورت میتوانند جواب دهند که چنین ناظم حکیم و علیمی برای خلق جهان و موجودات پیچیده آن، طرح بلند مدت داشته است و باید موجودات پیچیده به تدریج و در طی یک فرایند تکاملی به وجود میآمدند.
ازسوی دیگر دیدگاه داروین فقط یک فرضیه به اثبات نرسیده است و مخالفان زیادی دارد و با بسیاری از نظریات علمی هم سازگار نیست.
بنابراین نظریه تکامل انواع -که به اعتقاد ما این نظریه در مورد
خلقت آدم ابوالبشر مورد تأیید
قرآن نیست، بر فرض پذیرش، منافاتی با برهان نظم ندارد.
پایگاه اسلام کوئست