• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علت ترس از مرگ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:ترس از مرگ،مرگ، توشه آخرت.
پرسش:چرا از مرگ می ترسیم؟
پاسخ :ترس از مرگ می تواند علل و عوامل مختلفی داشته باشد که در این فرصت به طور خلاصه به برخی از این عوامل اشاره می شود.



بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى‌ کنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود؛ از این رو، حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مى‌ کند و همیشه از این نظر نگران است.


انسان هایی هستند که مرگ را پایان زندگى نمى ‌دانند، و در عین اعتقاد به معاد به دلیل اعمال ناپسند و کارهاى خلاف خود، از مرگ مى ‌ترسند و از آن وحشت دارند؛ زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى ‌بینند. بنابراین، براى فرار از محاسبه الاهى و کیفر اعمال میل دارند هر چه بیش تر مرگ را به تأخیر بیندازند.
شخصی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) پرسید: چرا مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا ثروت دارى؟ عرض کرد: آرى، فرمود: چیزى از آن را پیش از خود فرستاده‌ اى؟ عرض کرد: نه، فرمود: به همین دلیل است که مرگ را دوست ندارى.
[۱] شیخ صدوق، خصال، ترجمه کمره ای، ج ۱، ص ۶۹، کتابچی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

ایـن هـمـان اسـت کـه امام علی (علیه السلام) در یکى از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر داده و هشدار می دهد: «آه، از کـمـى تـوشـه آخرت و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود».
[۲] «آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۴۴، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۶ش.



امام صادق (علیه السلام) می فرماید: فردی از ابوذر پرسید: چرا از مرگ می ترسیم؟ پاسخ داد: براى این که دنیا را آباد کرده ‌اید، و آخرت تان را ویران. طبیعى است که دوست ندارید از نقطه آباد به مکان ویران منتقل شوید.
چـنـان کـه از ایـن روایات استفاده مى ‌شود، علّت ترس از مرگ، تلاش نکردن براى آخرت، بلکه بى توجّه بودن به آن و روى کردن به دنیا است؛ و همین موجب ویرانى آخرت است.


انسان باید باور داشته باشد که مرگ پا نهادن به جهان آخرت و دیدن تلاش های این دنیا است. این بارو اقتضا دارد که آدمی به وظایف شرعى و انسانی خود عمل کند و به رحمت واسعه خداوند امیدوار باشد. در این صورت است که انسان نه تنها از مرگ نمى ‌ترسد، بلکه آن را به جهت لقای الاهی دوست خواهد داشت و به آن عشق خواهد ورزید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «مرگ هدیه مؤمن است». امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: «به خدا سوگند! فرزند ابى طالب علاقه ‌اش به مرگ بیش تر است از کودک شیرخوار به پستان مادر».
[۵] نهج البلاغة، ص ۵۲، خ ۵.

بنابر این، راه ترس نداشتن از مرگ، توجّه به آخرت است؛ چرا که اعتقاد نداشتن بـه خـدا و قـیـامـت، به فراموشی سپردن آخرت و فراهم نساختن ره توشه برای آن، از عـوامـل اسـاسـى تـرس از مـرگ اسـت.


۱. شیخ صدوق، خصال، ترجمه کمره ای، ج ۱، ص ۶۹، کتابچی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
۲. «آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۴۴، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۶ش.
۳. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی ذَرٍّ فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّکُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْیَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَی خَرَابٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر؛ آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۴۵۸، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۷۹، ص۱۷۱، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.    
۵. نهج البلاغة، ص ۵۲، خ ۵.



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : کلام | مرگ | معاد شناسی




جعبه ابزار