دروغ نگفتن حضرت ابراهیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معصوم،
دروغ،
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)،
بتپرستی،
سوره انبیاء.
پرسش: بتپرستان از ابراهیم (علیهالسّلام) در مورد شکستهشدن بتها پرسیدند و ایشان بت بزرگ را به عنوان مقصر اعلام کردند! آیا چنین پاسخ دروغی از پیامبر خدا توجیهپذیر است؟!
پاسخ اجمالی: حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) با این سخن که بت بزرگ بتهای دیگر را شکسته خواست آنها را به جهت بتپرستی
توبیخ کند که چرا چیزهایی را
عبادت میکنند که نه میشنوند، نه میبینند، نه سخن میگویند و نه قدرتی دارند. او قصد جدی از این سخن نداشت و مخاطبانش هم چنین جدّیتی را در سخن او مشاهده نکردند. بااینهمه اگر چنین سخنی را دروغ بدانیم، دروغی که در نهایت به اصلاحی بیانجامد
گناه نیست.
اطرافیان
نمرود (پادشاه بتپرست
بابل) بعد از شکستهشدن بتها و با توجه به شواهد و قرائن موجود، انگشت اتهام را به سوی ابراهیم (علیهالسّلام) نشانه گرفته و از او پرسیدند: «اَ اَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا اِبْراهِیمُ؟!؛
ای ابراهیم! تو این کار را با خدایان ما کردهای؟!»
ابراهیم (علیهالسّلام) با زیرکی تمام و برای نابودی فکر بتپرستی بعد از نابودی بتها، پاسخی به آنان داد که بتپرستان نتوانستند در مقابل آن هیچ دفاعی از عقیده خود ابراز دارند: «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ!؛
بلکه این بت بزرگ بود که این آسیب را به بتهای دیگر وارد کرد، اگر سخن میگویند از آنان بپرسید!»
ظاهر این تعبیر با واقعیت تطبیق ندارد، و از طرفی ابراهیم، پیامبر است و هرگز دروغی نمیگوید که مخاطبانش آنرا باور کنند. اهل تفسیر نظریات گوناگونی در این مورد بیان کردهاند،
اما اجمال سخن آنکه این سخن ابراهیم (علیهالسّلام) را باید با چشمانداز دیگری بررسی کرد.
در همین راستا باید گفت؛ با آنکه ابراهیم (علیهالسّلام) این عمل را به بت بزرگ نسبت داد، ولی تمام قرائن
شهادت میداد که هم او قصد جدی از این سخن نداشت و هم مخاطبانش چنین جدّیتی را در سخن او مشاهده نکردند، و اینگونه بود که «انتقال یک گزارش نادرست به مخاطب» که رکن اصلی گناه «دروغ» است، شکل نگرفت. حضرتشان میخواست عقائد خرافی بتپرستان را به رخ آنان بکشد و به آنها بفهماند که این سنگ و چوبهای بیجان آنقدر بیعُرضهاند که حتی نمیتوانند یک جمله سخن گفته و از عبادتکنندگانشان یاری بطلبند، تا چه رسد که بخواهند به حل مشکلات آنها بپردازند! نظیر این تعبیر در سخنان روزمره ما فراوان است که برای ابطال گفتار طرف،
مسلّمات او را به صورت
امر یا
اخبار و یا
استفهام در برابرش میگذاریم تا محکوم شود و این به هیچوجه دروغ نیست «دروغ آن است که قرینهای همراه نداشته باشد».
به دیگر سخن؛ حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) با این تعبیر خواست آنها را به جهت بتپرستی
توبیخ کند که چرا چیزهایی را
عبادت میکنند که نه میشنوند، نه میبینند، نه سخن میگویند و نه قدرتی دارند.
در نگاهی دیگر میتوان گفت که حتی اگر چنین سخنی را دروغ بدانیم، دروغی که در نهایت به اصلاحی بیانجامد گناه نیست. در همین راستا، در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) میخوانیم: «به خدا سوگند! بتها هیچ کاری نکردند، اما ابراهیم (علیهالسّلام) نیز مرتکب گناه دروغ نشد... ابراهیم این سخن را از آن جهت گفت که میخواست افکار آنها را اصلاح کند، و به آنها بگوید که چنین کاری از بتها ساخته نیست! »
جمعی از مفسران نیز احتمال دادهاند که ابراهیم (علیهالسّلام) این مطلب را به صورت یک
جمله شرطیه ادا کرد که بر اساس این نظر، سخن ابراهیم (علیهالسّلام) این بود: «اگر بتها سخن میگویند، دست به چنین کاری زدهاند!» و چنین کلامی اساساً دروغ نیست؛ چون ابراهیم (علیهالسّلام) این سخنش را مشروط به شرطی محال کرده بود و هنگامی که شرط نباشد، مشروط هم نخواهد بود و به عبارتی در خود سخن، این مطلب نهفته بود که اگر بتها سخن نگفتند، شکستن بتها نیز کار آنان نبوده است!
اما تفسیر اول صحیحتر به نظر میرسد؛ زیرا جمله شرطیه «اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ» قیدی است برای سؤال کردن «فَسْئَلُوهُم» نه برای جمله «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ»... و در آیه چنین آمده است که باید از بتهای دست و پا شکسته سؤال شود که این بلا را چه کسی بر سر آنها آورده است، نه از بت بزرگ؛ زیرا
ضمیر «هم» و همچنین ضمیرهای در عبارت «اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ» همه به صورت جمع است و این با تفسیر اول سازگار است.
اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دروغ نگفتن حضرت ابراهیم»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۴/۲۲.