تفاوت مفهوم با ماهیت در منطق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:مفهوم، ماهیت، منطق.
پرسش:در
منطق، فرق بین
مفهوم و
ماهیت چیست؟ و چرا می گویند مفاهیم را نمی توان با
حد تعریف کرد، اما ماهیّت را می توان؟
پاسخ:مفهوم بطور کلی شامل
مفاهیم حقیقی و
اعتباری میشود و منظور از
ماهیت، مفهوم حقیقی است که
معقول اولی هم نامیده میشود. مفاهیم غیر حقیقی، اعتباری و غیرماهوی هستند و این قابلیت را ندارند که هم در ذهن و هم در خارج موجود باشند و در مورد این گونه از مفاهیم باید گفت که میان مفهوم و مصداق عینیت بر قرار نیست، اما ماهیات با افرادشان تطابق ذاتی دارند. بنابر این از طریق مفهوم نمیتوان به حقیقت مصداق دست یافت.
ما ترجیح می دهیم که شما پاسخ خود را با دقت در نکاتی که در ذیل بیان می داریم، استخراج نمائید:
مفهوم حقیقی که به آن
معقول اولی نیز گفته میشود، همان
ماهیت است، البته ماهیت به
حمل شایع یعنی مفاهیمی مانند سیاهی، سفیدی، سنگ، چوب و نظایر آن، نه ماهیت به
حمل اولی که خودش یک
مفهوم اعتباری در شمار
معقولات ثانوی است
. معقولات ثانوی بر خلاف
مفاهیم حقیقی،
اعتباری و
غیرماهوی هستند و این قابلیت را ندارند که هم در ذهن بیایند و هم در خارج موجود شوند، در مورد اینگونه مفاهیم باید گفت که میان
مفهوم و
مصداق، عینیت برقرار نیست، و حملشان بر مصادیقشان بسان حمل ماهیت بر افرادش نیست، که یک تطابق ذاتی میانشان برقرار باشد، و از طریق مفهوم بتوان به حقیقت مصداق راه یافت.
اینگونه مفاهیم خود بر دو گونه اند:
معقول ثانوی فلسفی و
معقول ثانوی منطقی. معقول ثانوی فلسفی بر خلاف ماهیت که نسبت به خارجیت و منشائیت برای آثار
لابشرط و لا اقتضاء است، عین واقعیت و ترتب آثار است یعنی مفاهیمیاند که حیثیت مصداقشان حیثیت در خارج بودن و منشاء آثار خارجی بودن است مانند وحدت و فعلیت و وجوب و...
معقول ثانوی منطقی، مفاهیمی اند که از این جهت با ماهیت تفاوت دارند که حیثیت مصداقشان، بودن در ذهن است و لذا محال است که در خارج تحقق یابند
.
ماهیت یک مصدر جعلی است که از ماهو گرفته شده است و به معنای اسم مصدری که مرادف فارسی آن «چیستی » است، بکار می رود. مفاهیم ماهوی مفاهیمی هستند که ذات و ذاتیات مصادیق خود را منعکس می سازند و بیان می کنند که اشیاء خارجی چه چیزی هستند.
ماهیت گاهی به
وجودخارجی و گاهی به
وجودذهنی موجود می شود و خارجیت و ذهنیت عین ذات او نیست اما مفهومی که در مقابل ماهیت است، محال است که در خارج یافت شود. بعبارت دیگر ماهیت قابل تبدل به وجود با حفط اصل ذات میباشد بر خلاف مفهوم که قابل تبدل به وجود نمیباشد. و لذا به محکی ٌعلیه ماهیت، فرد و به محکیٌ علیه مفهوم، مصداق اطلاق می شود، یعنی در خارج؛ مفهوم، مصداق و ماهیت، فرد، دارد. و از خصوصیات مفهوم اینست که بر مصادیق خود حمل می شود اما نه از قبیل حمل
جنس و
نوع بر افراد خود و لذا مفهوم برای مصادیق خود از قبیل عرض برای ذات است، ولی ماهیت به عنوان یکی از
کلیات خمس بر افرادش حمل می شود و بعبارت دیگر،
مفهوم انتزاعی است ولی ماهیت همان ذات شی است
.
چرا گفته می شود مفهوم قابل تعریف با حد نیست؟
از آنجا که سؤال از ماهیت، سؤال از حقیقت و چیستی شیء است، بنا براین، در مقام سؤال از ماهیت باید پاسخی داده شود که به اصطلاح، تعریف حدی آن شیء باشد، همچنان که گفته اند: "حد عبارت است از قولی که ماهیت شیء را بیان می کند".
می دانیم که در علم منطق تعریف شیء با حد عبارت است از: تعریف با
فصل قریب (وجه تمایز اصلی شیء)؛ چه
حد تام که باید
جنس قریب و فصل قریب آن ذکر شود و چه
حد ناقص که شامل
جنس بعید و فصل قریب یا فصل قریب به تنهایی میباشد.
بنابراین ماهیت از آنجا که اشاره به حدود حقیقی اشیاء دارد و آن را از سایر حدود وجودی مشخص می کند قابل تعریف با حد است اما مفهوم (غیر از
مفاهیم حقیقی که همان
ماهیت است) از چنین اتحاد و تطابق ذاتی با شیء یا فرد خارجی برخوردار نیست بنابراین قابل تعریف با حد هم نخواهد بود. مگر آن که بخواهیم خود مفهوم را باقطع نظر از اینکه مفهوم برای چه چیزی باشد تعریف کنیم که در این صورت به عنوان
کیف نفسانی قابل تعریف خواهد بود.
پایگاه اسلام کوئست