تفاوت در خلقت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تفاوت ، خلقت،
جهان هستی،
نظم ، قانون علت و معلول، نظام احسن.
پرسش: اساس
خلقت موجودات چگونه است که یکی
انسان و دیگری گیاه یا حیوان
خلق میشود؟ و اینکه هر موجود بر حسب لیاقتش خلق میشود، یعنی چه؟
پاسخ: جهان هستی نظام احسن است که خداوند آن را به بهترین وجه ممکن خلق کرده است. هر شیء و هر پدیده در آن، مقام و مرتبه خاصی دارد. این نظام با یک سلسله قوانین اداره میشود که تغییر و تبدیل هم در آنها راه ندارد.
لازمه نظام احسن هستی، وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت در مخلوقات است. این تفاوتها و اختلافات، آفریده نمیشود؛ بلکه لازمه ذاتی مخلوقات بوده و خداوند بنا بر سعه وجودی و لیاقتشان آنها را خلق میکند؛ زیرا در هر مقامی که هستند، تنها همان مقام را فقط میتوانستهاند، بپذیرند.
پاسخ این پرسش از چهار بخش تشکیل میشود.
شکی نیست که این
عالم نظم دارد و نظم آن ذاتی است. و بین اجزای آن رابطه حقیقی برقرار است؛ مثل مراتب اعداد. در اعداد میبینیم که عدد (یک) قبل از عدد (دو) و عدد (دو) قبل از عدد (سه) و بعد از عدد (یک) است. همچنین هر عددی غیر از عدد یک، بعد از عددی و قبل از عدد دیگری است. هر عددی مرتبهای را اشغال کرده و در مرتبه خود
احکام و آثاری دارد و مجموع اعداد که محدود به حدی نیستند نظامی را به وجود آوردهاند. این نظم و نظامی که در مراتب اعداد وجود دارد، ذاتی اعداد است. همین نظم ذاتی در میان مخلوقات در جهان هستی نیز حاکم است. یعنی اینطور نیست که خداوند مجموعهای از اشیا را خلق کرده باشد، ولی هیچ رابطه واقعی میان آنها نباشد، بعد آنها را به صف کشیده باشد و یکی را پشت سر دیگری قرار داده باشد.
نظامی که در جهان هستی حاکم است، نظام احسن است؛ یعنی هرچه در این جهان است، در نهایت نیکویی و در بهترین حالات خلق شده است،؛ بهطوری که بهتر از این تصور نمیشود و
قرآن کریم در این باره میفرماید: «
الذی احسن کل شیء خلقَهُ »؛ "او همان کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید...".
یک سری قوانین کلی بر این نظام هستی حاکم است که خداوند متعال طبق آن قوانین جهان هستی را اداره میکند و هرگز کاری را خارج از این قوانین انجام نمیدهد و هیچ تغییر و تبدیلی هم در این قوانین راه ندارد. چنانچه قرآن میفرماید: «
و لن تجدَ لسُنةِ تبدیلاً »؛ "هرگز در
سنت خدا تغییری نخواهی یافت".
یکی از قوانین این
عالم قانون علت و معلول است. که به سبب آن قانون هر موجودی در نظام هستی جایگاه و مقام معلومی دارد. نبودن قانون علت و معلول به معنای این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی شود و ممکن باشد که هر معلولی بهجای هر علت و هر علتی بهجای هر معلول بیاید؛ مثلاً اثر شعله کبریت با اثر شعله خورشید یکی باشد و حال اینکه اینطور نیست.
حکومت قانون علت و معلول بر
جهان ، به وضوح نمایان است؛ چراکه هر معلولی علت خاص خود را دارد و هر علتی اثر و معلول خود را دارد و مراتب موجودات هستی از قبیل مراتب قراردادی و اعتباری رایج در مناسبات اجتماعی نیست که فرقی نداشته باشد که فلان رئیس مرئوس شود، یا برعکس؛ اما مراتب موجودات هستی مراتب حقیقی و واقعی است که براساس آن گوسفند نمیتواند انسان باشد و انسان هم نمیتواند
گوسفند یا نبات باشد. چرایی اینجا معنا ندارد که چرا یکی گیاه، یکی انسان و یکی حیوان خلق شده است. در یک کلمه باید گفت
تفاوت موجودات جهان ذاتی آنها و لازمه نظام
علت و معلول است.
بنابراین اینکه گفته شده است هر موجود برحسب لیاقتش خلق می شود؛ یعنی خداوند برحسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا آنها را خلق میکند. درجات و موقعیتهایی که در
آفرینش برای موجودات معین شده است که یکی لیاقتش و ظرفیتش این باشد که جز جمادات یا نباتات و یا غیره باشد؛ مانند پستهای اجتماعی (رئیس و مرئوس) نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد؛ بلکه این موقعیتها مانند خواص اشکال هندسی ذاتی موجودات است. وقتی میگوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویههایش برابر با دو قائمه باشد و خاصیت مربع این است که مجموع زاویههایش برابر با چهار قائمه باشد، به این معنا نیست که به یکی خاصیت دو قائمه داشتن و به دیگری خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کردهاند؛ لذا نمیتوان گفت:" که چرا به مثلث
ستم کرده و خاصیت جهار قائمه را ندادهاند یا بالعکس؛ "زیرا مثلث جز همان خاصیت معین و همان ظرفیت معین نمیتواند داشته باشد.
مراتب موجودات جهان نیز همینطور است. اینکه جماد
رشد و درک ندارد، ولی گیاه رشد دارد و درک ندارد و حیوان هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجودی هر یک از آنهاست. نه آنکه همه اول یکسان بودهاند و بعد آفریدگار به یکی لیاقت و ظرفیت رشد و درک را داده، به یکی هیچ کدام را نداده و به یکی، یک جنبه را داده و به دیگری آن را نداده است. پس این تصور غلط است که فکر کنیم خداوند ابتدا همه موجودات را بهطور مساوی آفریده و بعد بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده است؛ بلکه صحیح آن است که بگوییم هر چیز در جهان، فقط گونهای خاص از وجود را میتواند بپذیرد و بس، که خداوند هم همان
خلقت را به او میدهد. همانگونه که بوعلی سینا میفرماید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده؛ بلکه آن را (از اول بهصورت زردآلو) ایجاد کرده است.
برای روشنتر شدن مسئله به این مثال توجه کنید: یک خودرو از اجزای زیادی همچون پیچ، مهرههای کوچک و بزرگ، بدنه، موتور، چرخ، چراغ و فرمان و.... تشکیل شده است؛ ولی اینطور نبوده که سازنده ابتدا تمام قطعات مساوی را یکسان تولید کرده و بعد یکی را فرمان و دیگری را چرخ و ... قرار داده است؛ بلکه از اول هر یک از پیچ، مهرههای کوچک و بزرگ، بدنه، موتور، چرخ، چراغ و فرمان و ... را بهطور جداگانه تولید کرده و هریک را در جای خود قرار داده است تا ماشین بتواند کار خودش را درست انجام دهد.
پایگاه اسلام کوئست.