• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاوت جوهر و عرض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:جوهر، عرض، منطق، فلسفه.
پرسش:آیا از دیدگاه فلاسفه ومنطق دانان تفاوتی بین جوهر و عرض وجود دارد (حتی یک تفاوت جزیی) یا هیچ تفاوتی ندارند؟
پاسخ:برای روشن شدن تفاوت جوهر و عرض باید ابتدا جوهر و عرض را تعریف کرد.



جوهر از دیدگاه واژه شناسی ترجمه (معرب) گوهر است.
و عرض به معنای: عارض شدن، عارضه ای پیش آمدن، عرضه کردن، و ... آمده است.
[۱] المنجد، واژه‌ی «الجوهر».



فلاسفه در تعریف جوهر فرموده اند: «الجوهر ماهیة اذ اوجدت فی الخارج وجدت لا فی موضوع مستغن عنها»
[۲] شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۱۲.

و در تعریف عرض فرموده اند: «ان العرض ماهیة اذا اوجدت فی الأعیان وجدت فی موضوع مستغن عنه»
[۳] شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۷۷.

در فرهنگ های فلسفی نیز جوهر و عرض چنین تعریف شده است:
اشیا و موجودات خارجی را هر گاه بررسی کنیم در می یابیم که بعضی موجود مستقل بوده و بعضی دیگر مستقل نبوده و قائم به غیراند، بعضی وجود استقلالی دارند و بعضی تبعی و به طور کلی وجود بعضی موجودات انتزاعی است، مانند مفهومات و اضافات و بعضی در محل اند و بعضی بی نیاز از محل.
موجوداتی که مستقل بوده و در تقرر وجودی نیازی به محل نداشته باشند جوهراند و حق وجود عینی آنها آن است که در موضوعی از موضوعات نباشد. اما موجوداتی که تبعی بوده و حق وجود عینی آنها این است که در موضوعی از موضوعات و محل از محل ها باشند، عرض اند.
[۴] سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ص ۲۴۹.

به بیانی دیگر، عرض چیزی است که در شیءی موجود است که آن شیء متقوم به عرض نیست، مانند سیاهی و سفیدی که وجود آنها فی نفسه عین موجود معروضشان است و بدون معروضشان قوام ندارند و هر گاه در خارج یافت شوند ناچاراً در موضوعی از موضوعات خواهند بود.
مثال: عقل جوهری است که در پیدایش خود وابسته به آن نیست که در موضوعی یافت شود. ولی رنگ ها و قیام و قعود و امثال آنها در تحقق نیاز به جسم دارند گر چه آن جسم که موضوع آنها می شود در تحقق خود وابسته به هیچ یک از آن اعراض نیست.


آنچه را که جوهر و عرض در آن مشترک اند: أ: ممکن بودن ، ب: ماهیت داشتن هردوی آنها است.


۱. عرض در تحقق خود وابسته به موضوع است؛ یعنی هر گاه بخواهد در خارج تحقق پیدا کند، باید در موضوعی از موضوعات یافت شود و قائم بالذات نیست و وجوداستقلالی ندارد بر خلاف جوهر که در وجودش مستقل است و هیچ نیازی به غیر ندارد.
۲.عرض فی حد نفسه عرض است، امکان ندارد که جوهر شود؛ چراکه عرض موجودی است که خارج از ذات شیء است و شیء خارجی نمی تواند داخل در ذات چیزی دیگر باشد.
۳. اگر چه جوهر و عرض مفهوم انتزاعی از نحوه ی وجوداند، ولی جوهر اعلی رتبه ی وجودهای متسلسله است، به طوری که اگر همه ی موجودات ممکن عرض باشند، لازم می آید موجودهای ممکن و محدود، نامحدود شوند در صورتی که بدیهی است که ممکنات محدود اند، پس جوهر موجب محدود کردن تسلسل موجودات است بر خلاف عرض.


۱. المنجد، واژه‌ی «الجوهر».
۲. شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۱۲.
۳. شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۷۷.
۴. سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ص ۲۴۹.



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : فلسفه اسلامی | مسائل فلسفی | منطق




جعبه ابزار