تبلیغ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ارتباطات، تبلیغ، آموزههای دینی،
دانش ارتباطات.
پرسش: معیارها و روشهای تبلیغ از دیدگاه
اسلام چیست؟ آیا الزامی به پیروی از روشهای سنتی میباشد؟
پاسخ: در نگاه دینی،
تبلیغ و ارتباطات باید با اهدافی اخلاق محور دنبال شود و توصیههای فراوانی در آموزههای اسلامی وجود دارد که راههای رسیدن به این اهداف را در
اختیار ما قرار میدهد. توجه به این نکته نیز ضروری است که
پیامبران و اولیای الاهی، گرچه در تبلیغ از روشهای معمول در زمان خویش یا همان روش سنتی استفاده میکردند، اما نمیتوان روشهای دیگر که در طول زمان و با پیشرفت دانش بشری به وجود آمده را در تقابل با
رفتار پیامبران دانست؛ زیرا تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ، بیش از آنکه به ابزار ارتباطی بپردازد، به انگیزههای ایجاد ارتباط پرداخته و میدانیم که نوع انگیزه و هدف را نمیتوان عنصری وابسته به زمان یا وابسته به ابزار دانست. در پاسخ تفصیلی بیشتر به این نکته خواهیم پرداخت.
هنگامیکه
خبر یا پیامی انتقال یابد، دانستهها و تجربیات شخصی و گروهی به دیگران
آموزش داده شود و ... فرایندی به نام تبلیغ شکل خواهد گرفت.
در زمان حاضر که ابزار سختافزاری و نیز روشهای نرمافزاری، مجموعه به هم وابستهای را ایجاد کردهاند، آگاهی از "دانش ارتباطات" در تأثیرگذاری هر چه بیشتر تبلیغ، نقش بسزایی خواهد داشت و در واقع، تبلیغ را دیگر نمیتوان تنها یک هنر شخصی پنداشت؛ بلکه این هنر شخصی به دانشی مدون تبدیل شده است.
گروهی این پرسش را مطرح میکنند که تبلیغ و ارتباطات دینی در دنیای امروز که به
حق وابسته به دانش و فناوریهای نوین است، چگونه باید باشد؟ آیا میتوان تبلیغ اسلامی را با مدل ارتباطاتی که امروزه خواسته و یا ناخواسته بر تمام زندگی ما سایه گسترانده است، همخوان نمود؟
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید ارتباط میان تبلیغ سنتی و تبلیغ اسلامی مشخص شود. شاید گمان شود هر روش و ابزاری که در صدر اسلام مورد عمل قرار گرفته را میتوان سنتی اسلامی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، اگر
تبلیغ در آن زمان با استفاده از خطیبان سخندان انجام میشد ـ لزوماً
منبر و سخنرانی ـ از معدود روشهای ارتباطی است که میتوان آن را با برچسب دینی از دیگر روشها ممتاز نمود و تا زمانی که دین برقرار است، نباید از این روش روی برگرداند!
شاید چنین برداشتی برخی را واداشته تا نوعی
آشتی بین آنچه آن را روش اسلامی میخوانند و بین روش مدرن به وجود آورند. اما واقعیت چیست؟
آنچه از منابع اسلامی میتوان استنباط کرد، آن است که ابزارهای ارتباطی تبلیغی، تنها تابعی از زمان بوده و هیچ قداست و انحصاری در آن مشاهده نمیشود. مهم آن است که ارتباط و تبلیغ با چه هدف و انگیزهای انجام پذیرد.
بدیهی است که آورندگان دین، بدون ارتباط با
جامعه، امکان نشر آن را نداشتند و طبیعی بود که از تمام امکانات ارتباطی موجود در زمانشان بهره گیرند؛ اما نباید روشهای ارتباطی وابسته به زمان را سنتی دینی پنداشت که سرپیچی از آن نیاز به مجوزهای جدیدی دارد. پرواضح است که تغییر ابزارهای ارتباطی نمیتواند انگیزههایی که برای اطلاعرسانی در طول
تاریخ بهصورت ثابت وجود داشته را تغییر دهد. اطلاعرسانی میتواند با هدف پیشرفت معنوی و مادی انسانها باشد و نیز میتواند برای تخریب شخصیت، ایجاد اختلافات قومی و... به کار گرفته شود و نوع ابزار ارتباطی در ارزشگذاری این اهداف مثبت و منفی تأثیر چندانی نخواهد داشت؛ به همین دلیل، در
قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی کمتر به ابزار تبلیغی پرداخته شده و همواره راهکارهایی برای سنگین کردن وزنه ارتباطات و تبلیغ به نفع اهداف والای اخلاقی ارائه شده است.
در ذیل به برخی از این آموزههای دینی که وابسته به هیچ ابزاری نیستند، میپردازیم:
ابتدا باید به خودسازی پرداخته و آنچه خود را بدان پایبند نکردیم، از دیگران نخواهیم! در این زمینه، قرآن ما را مخاطب قرار داده و چنین میگوید:
أ. ای آنان که
ایمان آوردید، چرا آنچه خود انجام نمیدهید را بر زبان میآورید؟! چنین رفتاری به شدت از سوی پروردگارتان نکوهش شده است.
ب. آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خویشتن را به فراموشی میسپارید؟!
در گفتوگو با مخاطبان باید زیباترین شیوه را پیش رو بگیریم؛ چون این دستور پروردگار است که "با مردم به نیکی
سخن گویید".
تبلیغ همواره باید با دلسوزی و آیندهنگری برای مخاطبان همراه شود، وگرنه از تأثیر لازم برخوردار نخواهد بود. سخن پیامبران همواره این بوده که ما پیام پروردگار را به شما رسانده و دلسوز شما هستیم.
آنچه مهم است اصل وجود ارتباط است و نه ابزار ارتباطی.
امام صادق (علیهالسلام) در این زمینه میفرمایند: دوستان زمانی که در یک منطقه زندگی میکنند، باید به
دیدار هم روند و زمانی که از هم دور شدند، باید با نامهنگاری ارتباط خود را ادامه دهند.
اطلاعرسانی یک اصل تخلفناپذیر نیست؛ بلکه گاه مصلحتی مهمتر اقتضا میکند که از انتشار برخی از آنچه میدانیم خودداری کنیم. پروردگار، برخی
منافقان را چنین نکوهش میکند که "آنان هرگاه به خبری آرامشبخش و یا مضطربکننده دست یافتند (بدون آنکه به پیامدهای آن بیندیشند) آن خبر را بهسرعت در جامعه منتشر میکنند".
در دنیای ارتباطات، امنیت کاربران یکی از شاخصههایی مهم است که بدون وجود آن نمیتوان وظیفه اطلاعرسانی را بهدرستی انجام داد. خداوند در این زمینه میفرماید: " اگر اشخاصی تنها برای یافتن حقیقت ـ و نه برای توطئه و یا جاسوسی ـ به مناطق تحت تسلط شما وارد شدند، وظیفه حفظ امنیت آنان بر عهده شما خواهد بود تا سخن
حق برای آنان بیان شود و سپس باید با آرامش خاطر به
وطن خویش برگردند."
در ارتباطات نباید همواره به دنبال اثرگذاری فوری بود؛ بلکه میتوان به اهداف میانمدت و بلندمدت نیز اندیشید.
حضرت نوح پیامبر نزدیک به یک هزاره به تبلیغ پرداخت تا در نهایت موفق به جمعآوری هواداران اندکی شد.
ارتباطات مثبتی که میان افراد باایمان وجود دارد، در حد امکان باید از حالت دستوری و آمرانه خارج شود که یک طرف عقیده و برداشت خود را بر طرف دیگر تحمیل کند؛ بلکه این وظیفه همگانی است که بهصورت مسئولانه در این راه قدم بردارند. در
جامعه اسلامی ایدهآل تمام افراد نیکوکار دوستدار یکدیگرند
و همدیگر را به حقیقت و
بردباری سفارش میکنند
و به همین دلیل است که بهترین امتها به شمار میآیند.
با این وجود، نیاز است که گروهی از افراد باایمان با تعمق بیشتر در مفاهیم دینی، نقش کارشناس مذهبی یافته و دیگران را از آموختههای خود بهرهمند سازند.
تشکیل گروههای تخصصیِ ارتباطی ـ تبلیغی نیز از موضوعاتی است که مورد توجه
قرآن کریم قرار گرفته است.
در بسیاری از موارد تبلیغ، نیازی نیست که حتماً مخاطبان خود را نسبت به عقاید خود مجاب کرده و آنان را وادار به پذیرش آیین خویش نماییم (که عملاً چنین چیزی ممکن نیست) در این موارد، وظیفه اصلی ما تنها آگاه کردن دیگران است و اینکه آنان بعد از آگاهی چه رویکردی را پیش رو خواهند گرفت، به اهداف اولیه ما آسیبی وارد نخواهد کرد.
در تبلیغ و اطلاعرسانی باید هدفها را مورد ارزیابی قرار داد و بهعنوان نمونه، اگر آنچه از تبلیغ انتظار میرود، آرمانی فراتر از جان و مال انسانها باشد، میتوان خود را به خطر انداخته و در این مسیر وارد شده و جز خدا از هیچ کس نهراسید؛
اما در غیر این صورت و هنگامیکه جان و مال
انسان ارزشمندتر از هدفی باشد که با تبلیغ و اعلام نظری به دست میآید، نباید جان با ارزش خود را فدای هدفی کمارزشتر نمود.
وجود سرمشقها و اسوههای انسانی قابل دسترسی، از نکات کلیدی هستند که مبلغان را در رسیدن به آرمانهایشان بهخوبی یاری خواهد دارد.
قرآن کریم، انسانهای بزرگ را همواره بهعنوان سرمشقی برای دیگر افراد بشر معرفی میکند. افراد برجستهای چون
پیامبر اکرم،
ابراهیم،
آسیه همسر
فرعون،
مریم مقدس
و...
پیشوای بزرگ
شیعه،
امام صادق (علیهالسلام) نیز به پیروان خود توصیه میکند، بیش از آنکه با
زبان درصدد انتقال باورهای خویش باشند، عملکردشان آنگونه باشد که مردم را با راستگویی، امانتداری،
رفتار مناسب با همسایگان و ... به خویش جذب کنند." عَلَیْکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ کُونُوا دُعَاةً إِلَی أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ ِ أَلْسِنَتِکُم"
آن نوع از اطلاعرسانی و ارتباطات که تنها با رویکرد تخریبی و با هدف بیارزش و یا کمارزش کردن دیگران باشد، مورد تأیید
اسلام نیست. بنا بر آموزههای دینی نباید بدگمانی را در جامعه ترویج کرد، در امور شخصی دیگران به
جاسوسی پرداخت و حتی نباید اطلاعات صحیح شخصی دیگران را که افشای آنها موجب آزردگی خاطر آنان میشود، در اختیار دیگران قرار داد.
(البته، مورد اخیر که در اصطلاح اسلامی "غیبت" نام دارد، استثنائاتی دارد که در جای خود بدان پرداخته شده است.) انتشار اطلاعات نادرست یا "
تهمت" که
گناه بزرگ تری به شمار میآید، جای خود را دارد.
انتقال اطلاعات باید برطرفکننده نیازی واقعی باشد. اطلاعاتی که بین افراد جابهجا میشود، یا مستقیماً در زندگی مادی و معنوی آنان تأثیر مثبتی دارد و یا حاوی نکتهها و پیامهایی است که به اصلاح رفتار مخاطبان میانجامد؛ اما گاه انتقال اطلاعات درست و نادرست جز وقتگذرانی و تلف کردن
عمر، فایدهای دربر نداشته و انسان را از پرداختن به کارهای مهمتر باز میدارد. چنین روشی در اطلاعرسانی که گاه با برنامهریزی قبلی و به منظور انحراف افکار از نیازهای واقعی و هدایت آنها به نیازهای کاذب انجام میشود نیز، مورد پذیرش اسلام نیست.
اطلاعرسانی، شغلی اقتصادی نیست. طبیعی است که نیازهای مادی افرادی که متصدی تبلیغ میشوند باید برطرف شود؛ اما باید توجه داشت که از نگاه اسلامی نباید به تبلیغ بهعنوان شغلی نگریست که مانند دیگر شغلها ترفندهایی مختلف جهت بالا بردن درآمد اقتصادی در آن اندیشیده شود، علاوه بر آن نباید با نگاهی ژورنالیستی به تبلیغ پرداخته و درصدد جذب
مخاطب به هر قیمتی بود.
پیامبران هیچگاه برای
تبلیغ خود دستمزدی طلب نمیکردند؛
اما با این وجود، هدایای داوطلبانه مردم را نیز رد نمیکردند.
مروری در موارد یادشده و دیگر تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ و
ارتباطات، ما را به این نتیجه میرساند که نباید تبلیغ دینی و تبلیغ مدرن را دو موضوع جدا از هم تصور کرده و درصدد
آشتی آنها با هم باشیم.
بله شاید از دیدگاه روانشناسی تبلیغ بتوان در مورد مقایسه تأثیرگذاری روشهای سنتی و روشهای مدرن در جوامع مختلف و مخاطبان متنوع به گفتوگو نشست؛ اما باید توجه داشت که تبلیغ دینی تحت تأثیر آموزههایی کلی میباشد که قابلیت انطباق با هر دو روش سنتی و مدرن را دارد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تبلیغ»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۶/۷.