برکناری قیس بن سعد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت علی (علیهالسّلام)،
معاویه،
قیس بن سعد،
حکومت مصر،
خلافت.
پرسش: چرا حضرت علی (علیهالسّلام) قیس بن سعد را از حاکمیت مصر برکنار کرد؟
پاسخ اجمالی: گزارشهای تاریخی به دسیسه معاویه اشاره دارند. گفته شده است که معاویه، سعی داشت تا قیس بن سعد را به سوی خود، جذب کند. نامههایی به او نوشت و او را به خونخواهی
عثمان فرا خواند؛ ولی قیس فریب او را نخورد. معاویه نامهای را به نام قیس جعل کرد که مضمون آن تمایل قیس به معاویه بود. این نامه در
شام، پخش شد و کار به جایی رسید که امام علی (علیهالسّلام) مجبور به عزل ایشان شد.
امام علی (علیهالسّلام) در نخستین روزهای خلافت خود، قیس بن سعد بن عباده را (که سیاستمداری کارآزموده، دقیق و زیرک بود) حاکم مصر کرد و به آنجا فرستاد. امام (علیهالسّلام) تصمیم داشت که سپاهی را برای پشتیبانی و حمایت او به مصر اعزام کند؛ ولی قیس، تنها تعدادی انگشت شمار (کمتر از هفت نفر) را با خود برد و به امام (علیهالسّلام) گفت: تو بیش از من به این سپاهیان احتیاج داری.
او قدرت را در مصر به آسانی در دست گرفت و بر آن مسلّط شد؛ زیرا
محمّد بن ابیحُذَیفه، پیش از رسیدن قیس بن سعد به مصر،
عبداللّه بن سعد بن ابیسَرْح و یاران و همراهان او را (که نمایندگان عثمان بودند) اخراج کرده بود.
سیاست قیس در مصر، راه آمدن با مخالفان بود. او با این روش توانست سیطره خود را بگسترد و هواخواهان عثمان را آرام کرده، از شورش آنها جلوگیری کند؛ امّا این سیاست، ادامه نیافت و پس از مدّتی (که بیگمان کمتر از یک سال بود)، امام علی (علیهالسّلام) قیس بن سعد را از حکومت مصر، برکنار کرد و او را فراخواند و به جای او
محمّد بن ابیبکر را بر آن دیار گمارد. محمّد، جوانی شجاع بود؛ ولی توان سیاسی قیس بن سعد را نداشت. این عزل و نصب، مورد خدشه و پرسش بسیاری قرار گرفته است؛ بویژه آنکه در سال بعد، شورش بر ضدّ محمّد بن ابیبکر، آغاز شد و محمّد در هجوم نابکاران به
شهادت رسید و جسد او سوزانده شد.
پرسش مطرح در این زمینه آن است که: چرا امام علی (علیهالسّلام) سیاستمداری زیرک را کنار گذاشت و جوانی تازهکار را به جای او گماشت تا در پایان کار، به این شکل فجیع به شهادت برسد؟
گزارشهای تاریخی به دسیسه معاویه اشاره دارند. گفته شده است که معاویه، سعی داشت تا قیس بن سعد را به سوی خود، جذب کند. نامههای چندی هم بدو نوشت و او را به خونخواهی عثمان فرا خواند؛ ولی قیس، زیرکتر از آن بود که فریب او را بخورد؛ امّا به خاطر موقعیت خاص مصر و نفوذ
بنیامیه در آنجا و نزدیکی آن سرزمین به شام، از دادن پاسخ صریح به معاویه و ابراز موافقت و یا مخالفت با او هم پرهیز میکرد و کوشش مینمود تا با نامه نگاریهای بیحاصل و طولانی، فرصت بیشتری به دست آورد.
معاویه که خود سیاستمداری نابکار بود و از همراهی
عمروعاص هم بهره میبرد، نامهای را به نام قیس بن سعد، جعل کرد که مضمون آن، تمایل قیس بن سعد به معاویه بود. این نامه در شام، پخش شد وجاسوسان امام علی (علیهالسّلام) در شام، خبر آن را به مرکز خلافت، انتقال دادند.
امام (علیهالسّلام) با مشاوران خود به گفتگو نشست. نظر آنان این بود که با توجّه به رواج این مطلب در میان لشکریان و عموم
مسلمانان، بهتر است قیس بن سعد، برکنار شود و به جای او شخصیتی با صلابتتر جایگزین شود.
در برخی گزارشها آمده است که
عبداللّه بن جعفر، پیشنهاد کرد که قیس بن سعد، برکنار و محمّد بن ابیبکر جایگزین او شود و این پیشنهاد را از سرِ محبّت او به محمّد دانستهاند؛ زیرا این دو، برادرِ مادری بودند. برخی دیگر از صاحب نظران، فشار یاران امام علی (علیهالسّلام) را موجب این تصمیم دانستهاند.
علّامه مجلسی میگوید: در برخی کتابها چنین خواندهام که برکناری قیس از مصر، نتیجه فشار یاران امیرمؤمنان بر ایشان و درمانده شدن امام (علیهالسّلام) بوده است، نه اینکه نظر خود ایشان باشد (مانند ماجرای
حَکمیّت) و شاید این، روشنتر و درستتر باشد.
برخی مغرضان نیز به کارگر افتادن نیرنگ معاویه و فریب خوردن امام علی (علیهالسّلام) اشاره دارند.
به نظر میرسد که مجموع این تحلیلها و نظریهها، تحلیل نتیجه باشد و نه تحلیل روش؛ یعنی با توجّه به نتیجه پدید آمده در پایان و بدون توجّه به فضا و عوامل موجود و یا پدید آمده، فقط به موفّقیت قیس بن سعد و شکست محمّد بن ابیبکر پرداختهاند، در حالی که تصمیم امام (علیهالسّلام) را باید با توجّه به همه واقعیتهای آن روزگار، بررسی کرد. بنابراین، در تحلیل این موضوع، میگوییم:
۱. قیس بن سعد، یکی از سیاستمداران سرشناس تاریخ اسلام است. او را یکی از پنج «زیرک» عرب شمردهاند و در زیرکی او هیچ شبههای وجود ندارد و فضای آرامی که در زمان او بر مصر سایه افکنده بود، تاییدکننده این ویژگی است.
۲.محمّد بن ابیبکر نیز از شخصیتهای بارز آن روزگار است. مصریان، چنان به او علاقه داشتند که از عثمان درخواست کردند تا عبداللّه بن ابیسرح را برکنار کند و محمّد بن ابیبکر را به جای او بگمارد و تنها آنگاه به سوی وطن خود روانه شدند که عثمان این کار را کرد ازاینروی، طبیعی است که در خلافت امام علی (علیهالسّلام) هم مصریان، خواهان حکومت محمّد بن ابیبکر باشند.
۳. قیس بن سعد در میانه سال ۳۶ هجری از حکومت مصر، برکنار شد و محمّد بن ابیبکر، جایگزین او شد. به عبارت دیگر، قیس، حدود هشت ماه فرماندار مصر بوده است. محمّد بن ابیبکر نیز تا اواخر سال ۳۷ هجری با اقتدار بر مصر، حکومت کرد و هیچگونه شورشی هم در میان نبود.
۴. پس از پایان یافتن جریان حکمیّت و آنگاه که سپاهیان امام علی (علیهالسّلام) پراکنده شدند و سپاهیان معاویه اقتدار یافتند، اوضاع مصر نیز دگرگون شد. هواخواهان عثمان در مصر (که تا آن هنگام خاموش بودند)، سر به اعتراض برداشتند.
سپاه شام به رهبری عمرو عاص (که حکومت مصر را مزد همکاریاش با معاویه میدانست) به مصر، حمله کردند و با کمک هواخواهان عثمان در مصر، توانستند محمّد بن ابیبکر را شکست دهند.
در آن زمان، موقعیت به گونهای نبود که امام علی (علیهالسّلام) بتواند نیروی کمکی برای محمّد بن ابیبکر بفرستد و سپاهیان طرفدار محمّد بن ابیبکر نیز آناندازه نبودند که بتوانند در مقابل سپاه شام، پایداری کنند.
۵.از آنچه گذشت، معلوم شد که انتخاب محمّد بن ابیبکر در ظرف زمانیِ خود، انتخابی کاملاً بجا و مطابق قواعد سیاسی بوده است و مدّت زمان حکومت او بر مصر نیز حدود دو برابر زمان حکومت قیس بن سعد، و شکست او ناشی از عواملی خارج از اختیارش بوده است.
۶.سیاست قیس بن سعد، اگرچه مصر را آرام نگاه داشت، امّا مورد سؤال و انتقاد است. قیس بن سعد در آغاز خلافت امام علی (علیهالسّلام) (که اوج اقتدار حکومت ایشان بود) میبایست از هواداران عثمان در مصر، بیعت میگرفت و اگر اینگونه میکرد، مخالفتهای بعدی آنان فراگیر نمیشد تا زمینه ورود سپاه شام، فراهم گردد. این سیاست قیس، مورد موافقت یاران انقلابی امام (علیهالسّلام) و شاید خود حضرت نیز نبود و ازاینرو، برکناری قیس بن سعد میتواند تایید اعتراض این یاران باشد.
۷.آنگاه که هواداران عثمان در مصر شورش کردند، امام علی (علیهالسّلام) مالکاشتر را به حکومت مصر گمارد. مالک، شخصی شجاع و دلیر بود و وجهه نظامی او بر صبغه سیاسیاش رجحان داشت. امام (علیهالسّلام) همچنین از هاشم بن عتبه یاد کرده و صلاحیت او را برای حکومت مصر، تایید کرده است. انتخاب مالک و یادکردِ از هاشم، نشان میدهد که امام علی (علیهالسّلام) موافق با اقدامات نظامی در مصر بوده و سازش را نمیپذیرفته است.
۸.امام علی (علیهالسّلام) از قیس بن سعد نیز به عنوان فرد شایستهای برای حکومت مصر، نام برد؛ ولی او را دوباره به این سِمت، منصوب نکرد و او را به آذربایجان فرستاد که در آن روزگار، دورافتاده بود و اهمیّت چندانی نداشت.
همچنین هیچ گزارش تاریخیای از مذاکره امام (علیهالسّلام) با قیس درباره حکومت دوباره او بر مصر در دست نداریم.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «برکناری قیس بن سعد» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۷/۲۲.