امور انتزاعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:مفهوم، حقیقی، اعتباری، واقعی، مفاهیم، انتزاعی، اصیل، تصور، امورمتصور، انسان.
پرسش :امور اعتباری، انتزاعی و حقیقی را تعریف کنید؟ همراه با ذکر مثال و ذکر منبع.
پاسخ :
امور و مفاهیمی که انسان تصوّر میکند یا اصیلاند و یا غیر اصیل.
امور و مفاهیم اصیل؛ عبارتاند از آنچه در عالم خارج تحقق عینی دارند و معلول علّتهای خاص تکوینی میباشند و تنها با انشای لفظی و قصد و اراده محقق نمیشوند، بلکه باید علّتهای خاص آنها موجود باشند؛
مانند تمام موجوداتی که ما در
جهان مشاهده میکنیم. این قسم همان مفهوم حقیقی و واقعی است و در
علم اصول فقه نیز هرگاه مفهوم حقیقی اطلاق شود، مراد همین معنا میباشد.
امور و مفاهیم غیر اصیل دو گونهاند:الف. اعتباری (انشائی). ب. انتزاعی.
اعتبار، اصطلاحی است که در فلسفه، منطق و اصول با معانی مختلفی بهکار برده میشود؛
مفاهیم اعتباری، برخلاف مفاهیم حقیقی؛
مفاهیمی غیر ماهوی هستند؛ یعنی این قابلیت را ندارند که هم در
ذهن بیایند و هم در خارج
موجود شوند. در این مفاهیم، میان مفهوم و مصداق عینیت برقرار نیست، و حملشان بر مصادیقشان به صورت حمل ماهیت بر افرادش نیست، که از طریق مفهوم بتوان به حقیقت مصداق راه یافت.
این دسته از مفاهیم را «
معقولات ثانوی » نیز مینامند، که خود بر دو دستهاند:
أ. مفاهیمی که حیثیت مصداقشان، حیثیت در خارج بودن و منشأ آثار خارجی بودن است؛ مانند:وحدت، فعلیت و وجوب که این امور هرگز بعینه در ذهن وارد نمیشوند.
این دسته از مفاهیم، «
معقولات ثانوی فلسفی » نیز نامیده میشوند.
ب. مفاهیمی که حیثیت مصداقشان، بودن در ذهن است و در خارج تحقق نمییابند؛ مانند مفهوم قضیه، حجّت و معرّف. این مفاهیم را «
معقولات ثانوی منطقی » مینامند.
اعتبار در مقابل
اصالت ؛ یعنی اعتباری، چیزی است که تحقق و منشأ اثر بودن آن بالعرض است، در برابر اصیل که تحقق و منشأ اثر بودن آن بالذات است.
اعتباری به معنای آنچه که
وجود مستقل و فی نفسه ندارد، بلکه وجودش یک
وجود ربطی و وجود در غیر است؛ مانند تمام نسبتها و روابط.
مفاهیمی که صرفاً برای دستیابی به اهداف و اغراض عملی در
زندگی انسان ، بر یک سری موضوعات خاص، حمل و بر آنها تطبیق میشوند؛ مثلاً اگر مفهوم «رأس» بر سر انسان یا حیوان که از مصادیق حقیقی آن است اطلاق شود، یک مفهوم حقیقی است. ولی اگر بر یک فرد از
انسان ، به عنوان علامت و نشانه برای یک سری اعتبارات و قراردادهای دیگر مانند رئیس بودن وی و تسلط او بر دیگران مثل تسلط سر بر بدن، اطلاق شود، یک مفهوم اعتباری است. این قسم را «انشایی» نیز میگویند.
اول:در امور اعتباری، اعتبارکننده؛ یا
شرع است و یا
عرف و
عقلا . در برخی موارد نظر شرع و عرف در امر اعتباری یکسان است و در برخی موارد نظر آنها مختلف است؛ مثلاً ملکیت پسر بزرگتر بر برخی
اموال میت مانند
شمشیر و
غلاف آن،
انگشتر ، و
لباس مصرف شده میت . ملکیت
فقرا و
سادات در
خمس و
زکات ، از اعتبارات
شرع مقدس است، و در موارد بسیاری مانند ملکیت انسان نسبت به مال خود، هم شرع آنرا معتبر میداند و هم عرف و عقلا.
دوم:سبب جعل و منشأ اعتبار؛ گاهی امری تکوینی است؛ مانند
مرگ انسان که منشأ ملکیت ورثه نسبت به اموال او است و مرگ امری تکوینی میباشد. گاهی منشأ اعتبار، کاری از کارهای اختیاری انسان است؛ مانند
بیع معاطات و صید حیوانات وحشی که افعالی اختیاری و منشأ انتزاع ملکیت هستند. گاهی منشأ انتزاع، کار غیر اختیاری است؛ مانند
قتل غیر عمد که فعلی غیر اختیاری است و موجب ثبوت
دیه میشود. گاهی منشأ انتزاع صیغهای از افعال است، مانند صیغه امر و نهی و سایر الفاظ که منشأ
احکام تکلیفی و
وضعی هستند، و گاهی منشأ اعتبار تنها قصد و اراده است؛ مانند اینکه شارع بعضی از چیزها را برای مکلفین مباح دانسته، و همینطور مانند اباحه تصرّف در اموال، با رضایت صاحب آنها.
مفاهیم انتزاعی، مفاهیمی هستند که وجودشان به وجود منشأ انتزاع آنها است و غیر از این، وجودی ندارند.
به عبارت دیگر؛ همان معنای لغوی انتزاع؛ یعنی برگرفتن و کندن لحاظ شده
و انتزاع به این اعتبار است که این امور از امور دیگری برگرفته و کنده شدهاند. بنابر این، وجود آنها وابسته و متوقّف بر وجود آن منشأ انتزاع است.
امور انتزاعی بر دو قسماند:
الف. قسمی که منشأ انتزاع آن در خارج است؛ مانند:فوقیت، تحتیت و بنوّت.
ب. قسمی که منشأ انتزاع آن عالَم اعتبار است؛ مانند:سببیت، شرطیت و مانعیت.
در
فلسفه ، انتزاع به یک عمل خاص ذهنی گفته میشود که ذهن پس از درک چند چیز مشابه و مقایسه آنها، از صفت مشترک بین آنها یک مفهوم کلی میسازد که قابل صدق بر همه افراد است؛ مانند
مفهوم انسان که از ملاحظه حسن، حسین، علی، رضا و... انتزاع شده است.
پایگاه اسلام کوئست