النزع فی المشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:روایات اسلامی، آداب راه رفتن، راه رفتن متکبرانه.
پرسش :معنای دقیق «النزع فی المشی» که در روایات برای
راه رفتن متکبرانه به کار رفته است، چیست؟
«ینزع فی مشیه» در روایت زیر به چه معنا است؟ «عَنْ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ بَشِیرٍ النَّبَّالِ قَالَ کنَّا مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمَسْجِدِ إِذْ مَرَّ عَلَینَا أَسْوَدُ وَ هُوَ ینْزِعُ فِی مَشْیهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ الْجَبَّارُ قُلْتُ إِنَّهُ سَائِلٌ قَالَ إِنَّهُ جَبَّارٌ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) کانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع یمْشِی مِشْیةً کأَنَّ عَلَی رَأْسِهِ الطَّیرَ لَا یسْبِقُ یمِینُهُ شِمَالَهُ».
در ارتباط با نهی از راه رفتن متکبرانه، در حدیثی از
امام باقر (علیه السلام) چنین آمده است:«راوی میگوید همراه با امام باقر(علیه السلام) در
مسجد بودیم که مرد سیاهپوستی بر ما گذر نمود در حالیکه با تکبر راه میرفت. امام باقر(علیه السلام) فرمود:او متکبّر است. عرض کردم:او سائلی بیش نیست -و سائل چگونه میتواند متکبّر باشد؟!- حضرت فرمود:او متکبّر است؛-زیرا اینگونه راه رفتن، راه رفتن متکبّران است- و فرمود:
امام سجّاد (ع) چنان راه میرفت که گویی بر سر او پرندهای نشسته است، در راه رفتن جانب راستش بر چپش پیشی نمیگرفت».
در این نقل، راوی با عبارت «ینزع فی مشیه»،
از راه رفتن خرامان و متکبرانه تعبیر کرده است. با مراجعه به لغتنامههای معتبر زبان عربی، چنین فهمیده میشود که فعل «نزع» از افعال متضاد است. مانند آنچه در فعل «رغب» بیان میدارند؛ یعنی:
الف. در حالت مجرد خود به معنای «کشیدن و از جا کندن» است؛ مانند«ثُمّ نَزَعَ القَمِیصَ عِندَ تَکفینِه»
(سپس هنگام کفن و حنوط، پیراهنش را درآورد)
ب. و در استعمال با حرف «عن و من» به معنای «ترک کردن و دست کشیدن» به کار میرود؛ مانند «نَزَع عن الأمر نُزُوعاً، إذا ترکَه» و «نزع من البئر»،
و در استعمال با حرف «إلی» به معنای «متمایل شدن» است؛ مانند «یقال للإنسان إذا هوی شیئاً و نازعته نفسه إلیه:هو یَنْزِع إلیه نِزَاعا» و یا هنگامی که فرزندی به پدرش شبیه میشود میگویند:«یقال نَزَع فلان إلی أبیه یَنْزِع إذا أشبهه».
در حقیقت اصل واحد همان جذب و کشیده شدن است که گاهی ملازم با «از جا کنده شدن» است و گاهی از بعد دیگر یعنی «متمایل شدن» به لحاظ میشود.
اما در مورد استعمال با حرف «فی» تنها این مثال را ذکر کردهاند:«نزع فی القوس أی مَدَّهَا، أی جذب وتَرَهَا» یعنی وتر کمان را کشید.
در استعمال با دیگر بابها نیز معنای «استمرار» و کشیده شدن را در خود حفظ کرده است؛ مانند «تنازعتم فی الأمر»؛
از اینرو به نظر میرسد معنای آن کاملاً نزدیک به دو معنای قبل است.
بنابر این، دو وجه در مورد معنای عبارت «نزع فی مشیه» قابل تصور خواهد بود:
مقصود از نزع در اینجا یک معنای مجازی باشد؛ یعنی کسی که راه رفتن او از عرف مردم جدا است و گویا در راه رفتن خود از حد معمول متجاوز نموده، به گونهای که با کشیدن اندام، خرامان و با
تکبر راه میرود؛ زیرا در زبان عربی بسیار فعل «أغرق» با مصدر نزع به کار میرود و مقصود از آن نیز مبالغه و تجاوز از حد معمول است.
بسیاری از اندیشمندان لغت اذعان داشتهاند که این معنا از همان «نزع فی القوس» گرفته شده است؛ مانند ««لقد أَغْرَقَ فی النّزع» أی بالغ فی الأمر و انتهی فیه.
البته این عبارت در معانی مثبت هم به کار میرود. امام سجاد(علیه السلام) در دعای ۴۷
صحیفه سجادیه میفرمایند:«وَ یُؤَیَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِی تَوْفِیَتِهِ»؛
و هر کس در کامل بجا آوردن (رعایت آداب) آن کوتاهی ننمود -توسط خداوند- تأیید و کمک شود».
در متن حدیث باید یک حرف «إلی» مقدر باشد و مقصود از نزع نیز همان متمایل شدن باشد؛ یعنی «نزع فی مشیه إلی طرفیه أو إلی یمینه و شماله»؛ چنانچه در زبان عربی میگویند «کان هذا ینزع فی لفظه إلی الرّوم، و هذا إلی الفرس، و لا یستمرّ لسانهما علی العربیّة استمرارا»؛
زبان این یکی در حرف زدن به سمت زبان رومی و آن دیگری به سمت زبان فارسی متمایل شده و نمیتوانستند به طور مداوم و براحتی عربی صحبت کنند.
البته ادامه روایت که امام(علیه السلام) راه رفتن پدرشان را توصیف مینمایند:«امام سجّاد(علیه السلام) چنان راه میرفت گویی که بر سر او پرندهای نشسته است، در راه رفتن جانب راستش بر چپش پیشی نمیگرفت»، میتواند قرینهای بر تأیید معنای دوم باشد.
ممکن است کسی در این روایت اشکال کند که آیا امام(علیه السلام) دست به نیت خوانی آن فرد سائل زدهاند و ناخواسته از باطن او خبر دادهاند؟!
در پاسخ باید گفت؛ نوع معاشرت، پوشش و نشست و برخاست هر قومی، تابع عرف مردمان همان دیار است. در این روایت نیز راوی با توجه به فهم خود و عرف جامعه پیرامونی و توصیفی که از راه رفتن آن مرد سائل دارد، به خوبی به راه رفتن متکبرانه او واقف است و تنها تعجب او از این جانب است که آیا فرد نیازمند و بیمال و اموال هم میتواند متکبرانه و خرامان راه رود؟! در اینجاست که امام(علیه السلام) او را آگاه میکند که تکبر میتواند در هر فرد با هر جایگاهی رخ دهد. مانند آنچه در
زهد گفتهاند که داشتن زهد رابطه مستقیمی با
فقر و غنا ندارد. چه بسا فردی پولدار باشد ولی چون به اموال خود وابستگی و تعلقی ندارد، زاهد باشد و در نقطه مقابل،
گدایی وابسته کشکول گدایی خویش باشد.
پایگاه اسلام کوئست