• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گواهی خدا بر نبوت انبیا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، حدیث، صفات خداوند، نبوّت.

پرسش: خداوند چگونه بر نبوت انبیأ گوهی می‌دهد؟



گواهی دادن خدای متعال به نبوّت انبیأ به دو طریق، قابل تصوّر است: گفتاری و رفتاری.

۱.۱ - گواهی گفتاری

گواهی گفتاری به دو شکل می‌تواند باشد:

۱.۱.۱ - وحی و الهام

خداوند متعال می‌تواند پیامبر بودن یک نفر را برای مردم، اعلام کند و به‌واسطه وحی و الهام، بر نبوّت او گواهی دهد؛ منتها کمک گرفتن از این طریقه، زمانی میسّر است که استعداد دریافت وحی و الهام، در مردم فراهم باشد.
به عبارت دیگر، اشکال از طرف فرستنده نیست؛ بلکه از جانب گیرنده است؛ زیرا هرگاه گیرندگان (یعنی مردم) توانایی دریافت کلام خدا را داشته باشند، امکان دارد که خداوند متعال، حقّانیت نبوّت پیامبرش را مستقیماً به آنان ابلاغ کند.
از قرآن کریم استفاده می‌شود که خداوند متعال، این روش را درباره نبوّت بعضی پیامبران به‌کار برده است، از جمله نسبت به نبوّت عیسی (علیه‌السّلام) با حواریان، آن‌جا که می‌فرماید: «وَ اِذْ اَوْحَیْتُ اِلَی الْحَوَارِیِّینَ اَنْ امِنُواْ بِی وَ بِرَسُولِی قَالُواْ ءَامَنَّا وَ اشْهَدْ بِاَنَّنَا مُسْلِمُونَ؛ و آن‌گاه که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده من، ایمان بیاورید و آنان گفتند: ایمان آوردیم و تو گواه باش که ما تسلیم شدگانیم»

۱.۱.۲ - معجزه گفتاری

طریقه اوّل (یعنی وحی و الهام) اختصاص به کسانی دارد که حجاب‌های معرفت قلبی را دریده باشند و امکان ارتباط قلبی با مبدا، به قصد رسیدن به حقایق معرفت، برایشان فراهم باشد.
امّا طریقه دوم، یک راه عمومی و همگانی است؛ یعنی، عموم مردم که توانایی شناخت قلبی را ندارند، می‌توانند از این طریقه کمک بگیرند.
این طریق، عبارت از این است که خدای متعال، به واسطه سخنی که خود معجزه است، به نبوّت پیامبر خود گواهی می‌دهد، یعنی عموم مردم به روشنی می‌فهمند که این سخن، سخن بشر نیست و انسان، هر‌اندازه هم مدارج علم و فرهنگ و ادب را پیموده باشد، باز نمی‌تواند چنان سخنی بگوید.

۱.۲ - گواهی رفتاری

و امّا گواهی رفتاری نیز می‌تواند به دو شکل باشد:

۱.۲.۱ - معجزه

یعنی کاری که نشان دهد مدّعی نبوّت با خدای متعال، ارتباط دارد. به همین دلیل است که قرآن کریم، از این کار به «آیه» و «بیّنه» تعبیر می‌کند؛ مانند افکندن عصا و تبدیل آن به اژدها و زنده کردن مُردگان.
بر این اساس، هرگاه کسی که مدّعی نبوّت است، معجزه‌ای بیاورد، آن معجزه، گواهی عملی از جانب خدای متعال بر حقانیّت ادّعای اوست.

۱.۲.۲ - تقریر

اگر فرض کنیم فردی خودش را برای مردم، نماینده فلان شخص مشهور معرّفی نماید و در حضور آن شخص مشهور، برای مردم، سخنانی ایراد کند و مدّعی شود که از جانب آن شخص است و آن شخص، آزادانه و بدون آن که عذری داشته باشد، سکوت اختیار کند، این سکوت و خاموشی، تقریر یا شهادتی عملی از جانب آن شخصیت بر صدقِ نیابت مدّعی و درستی سخنان او به شمار می‌آید.
با توجّه به آنچه گذشت، چنان‌که شخصی خودش را فرستاده خدا معرّفی کند و نبوّت خود را، به نحوی از انحا، در محضر پدید آورنده جهان، مطرح سازد و نبوّت او را نه تنها توده مردم، بلکه حتّی اهل علم بپذیرند و خدای متعال، ادّعای او را در برابر مردم بطریقی روشن باطل نسازد، چنین سکوتی، شهادت عملی و تقریر و تأییدی است بر درستی و حقانیّت ادّعای او.


خداوند متعال، چه راهی برای گواهی دادن به پیامبری پیامبر اسلام به‌کار گرفت؟
اکنون که مفهوم گواهی دادن خدای متعال روشن شد، لازم است ببینیم که خداوند متعال برای تصدیق و تأیید نبوّت پیامبر اسلام، کدام یک از راه‌های پیش گفته را به‌کار گرفته است.
با ملاحظه سیره پیامبر اسلام، معلوم می‌شود که خدای متعال، درستی و حقانیّت نبوّت آن بزرگوار را به هر چهار طریق یاد شده، تایید کرده و به واسطه این راه‌ها بر پیامبری او گواهی داده است.


۱. مائده/سوره۵، آیه۱۱۱.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «گواهی خدا بر نبوّت انبیا» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۱۳.    



جعبه ابزار