• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کیفیت عزادرای برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: معصوم، پیامبر، ائمه، اسلام، دین.

پرسش: در زندگانی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیه‌السّلام) نگاه می‌کنیم چیزی در خصوص عزاداری و مراسم فعلی نه تنها دیده نمی‌شود بلکه از این چنین کارهای منع نموده اند... مثلا در جنگ احد حمزه (علیه‌السّلام) شهید شدند یا بعد شهید شدن جعفر بن ابی طالب (علیه‌السّلام) پیامبر نه تنها هم چنین مراسم نگرفتند بلکه بطور جدی منع نمودند... و این مراسم از کجا آغاز شده است؟

پاسخ: پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سوگ حمزه و جعفر گریست و دیگران را تشویق به گریه نمود. امامان بزرگوار شیعه (علیه‌السّلام) نیز درباره زنده نگه داشتن حادثه کربلا به شیوه‌های گوناگون تشویق کرده‌اند؛ مانند: تشویق به برپایی مجالس سوگواری، تشویق به گریستن و گریاندن، تشویق شاعران به مرثیه سرایی، تشویق و ترغیب به زیارت (علیه‌السّلام)، و...
از مجموع آموزه‌های دینی استفاده می‌شود که آنچه مورد تاکید است، اقامه اصل عزاداری است، اما نوع و کیفیت عزاداری به عرف هر شهر و منطقه واگذار شده است و تا مادامی که شارع مقدس از نوع خاصی از عزاداری منع نکرده، یا انجام نوع خاصی از عزاداری با اصول و ارزش‌های دیگر اسلام و مکتب اهل بیت منافات نداشته باشد، می‌توان قائل به جواز آن نوع عزاداری شد.



از باب مقدمه باید گفت که یاد و خاطره شخصیت‌های برجسته و برگزیده تاریخ بشر باید زنده بماند و صفات و حالات پسندیده آنان مورد توجه باشد؛ از این رو، می‌بینیم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان معصوم (علیه‌السّلام) در زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان، به ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه‌السّلام)، از شیوه‌های گوناگونی بهره می‌گرفتند.
همان گونه که می‌دانید برگزاری مراسم و عزاداری و برقراری جلسات سخنرانی و بیان ایثار و حماسه شهداء کربلا ؛ زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنها و قدر دانی و سپاسگزاری از زحمات آنها است، علاوه کلاس درسی است برای انتقال مفاهیم و پیام‌هایی که آنان خواستند به بشریت بیاموزند و منتقل کنند.


در تاریخ درباره گریه بر شهداء و اقامه عزا به چند نکات مواجه هستیم:

۲.۱ - عزاداری دختر عبد المطلب

چون حمزه کشته شد، صفیه دختر عبد المطلب به جستجوی او برآمد، انصار میان او و جسد حمزه مانع شدند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: آزادش بگذارید. صفیه آمد و کنار پیکر حمزه نشست و چون او بلند می‌گریست پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم گریه می‌کرد و هر گاه او آهسته می‌گریست، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم آهسته گریه می‌کردند. فاطمه (علیه‌السّلام) دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم می‌گریست و آن حضرت هم با گریه او گریه می‌کرد و می‌فرمود: هرگز مصیبتی به بزرگی مصیبت تو به من نرسیده است! آنگاه، خطاب به صفیه و فاطمه فرمود: مژده دهید! هم اکنون جبرئیل به من خبر داد که در آسمان‌های هفتگانه برای حمزه نوشته‌اند که او شیر خدا و شیر رسول خدا است.
[۱] واقدی، محمد بن عمر، مغازی تاریخ جنگهای پیامبر، ترجمه، دامغانی، محمود مهدوی، ص۲۰۹، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.


۲.۲ - عزاداری برای حمزه

بعد از جنگ احد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی مدینه روان شد که به یکی از خانه‌های انصار گذشت، شنید که بر کشتگان خویش می‌نالند و گریه می‌کنند، اشک در دیده وی جمع شد و بگریست و گفت: «اما کسی بر حمزه نمی‌گرید.» و چون سعد بن معاذ و اسید بن حضیر به محله بنی عبد الاشهل بازگشتند به زنان قبیله گفتند: «کارهای خویش را رها کنند و بروند بر عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بگریند.
[۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه، پاینده، ابو القاسم، ج۳، ص۱۰۳۹ -۱۰۴۰، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش.


۲.۲.۱ - شهدای برای جنگ روم

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال هشتم، جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را با لشکری برای جنگ روم به شام فرستاد لشکر به جایی در شام از ناحیه بلقاء از زمین دمشق که به آن" مؤته " گفته می‌شد رسید، زید پرچم را گرفت و نبرد کرد تا کشته شد. سپس جعفر آن را گرفت و دست راستش بریده شد پس با دست چپ نبرد کرد، دست چپش هم بریده شد و سپس از میان دو نیم شد... رسول خدا بعد از شهادت آنها فرمود: ... علی مثل جعفر فلتبک البواکی، " بر مانند جعفر، باید زنان نوحه‌گر گریه کنند. " اسماء دختر عمیس خثعمی که زن جعفر بود، گفت: وقتی خبر شهادت جعفر را از رسول خدا شنیدم فریاد زدم: وا جعفراه. و فاطمه دختر رسول خدا آواز مرا شنید در حالی که فریاد می‌زد: وا ابن عماه، "‌ای وای پسر عمویم" پس رسول خدا در حالی که ردای خود را می‌کشید و بی اختیار اشک می‌ریخت بیرون رفت و می‌گفت: علی جعفر فلتبک البواکی، " زنان گریه کننده، باید بر جعفر گریه کنند. " سپس گفت: یا فاطمة اصنعی لعیال جعفر طعاما فانهم فی شغل، "‌ای فاطمه برای خانواده جعفر خوراکی فراهم ساز که آنها گرفتارند. " پس فاطمه سه روز برای آنان خوراک تهیه کرد و این در میان بنی هاشم معمول شد.
[۳] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه، آیتی، محمد ابراهیم، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.


۲.۳ - گریه حضرت فاطمه بر پیامبر

گریه فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) بر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): سعید بن سلیمان از عباد بن عوام، از هلال بن خباب، از عکرمة، از ابن عباس نقل می‌کند که می‌گفته است چون سوره نصر نازل شد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فاطمه (علیه‌السّلام) را فراخوانده فرمود: خبر مرگ مرا به من داده‌اند. فاطمه (علیه‌السّلام) گوید: گریستم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: گریه مکن که تو نخستین کس از اهل من هستی که به من ملحق می‌شوی، و خندیدم.
[۴] واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۸، ترجمه، مهدوی دامغانی، محمود، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.


۲.۴ - شیوه عزاداری ائمه

امامان بزرگوار شیعه و شیوه‌های گوناگون بزرگ داشت عزاداری امام حسین (علیه‌السّلام):
یکی از شیوه‌هایی که امامان (علیه‌السّلام) برای زنده نگه داشتن نهضت حسینی به کار گرفته‌اند، برپایی مجالس سوگواری، گریستن و گریاندن برای مصیبت‌های جانسوز کربلا و یادآوری آن حادثه در زمان‌های مناسب است.

۲.۴.۱ - امام سجاد

امام سجاد (علیه‌السّلام) در طول دوران امامتش پیوسته سوگوار قصه عاشورا بود، در این مصیبت آن قدر گریست که از «بکائین» بسیار گریه کنندگان بشمار آمد و لقب گرفت.

۲.۴.۲ - امام باقر

علقمه حضرمی نقل می‌کند که امام باقر (علیه‌السّلام) در روز عاشورا برای امام حسین (علیه‌السّلام) در خانه‌اش اقامه عزا می‌کرد و خود آن حضرت برای جدش می‌گریست، تقیه نمی‌کرد و به کسانی که در خانه بودند می‌فرمود: برای آن حضرت سوگواری کنند و در مصیبت حسین (علیه‌السّلام) به یکدیگر تسلیت بگویند.

۲.۴.۳ - امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) به داود رقی فرمود: من هرگز آب سرد ننوشیدم جز این که به یاد امام حسین (علیه‌السّلام) افتادم.
[۷] شیخ صدوق، امالی، ص۱۴۲.


۲.۴.۴ - امام رضا

از حضرت امام رضا (علیه‌السّلام) روایت شده است: وقتی ماه محرم می‌شد، کسی پدرم (امام کاظم (علیه‌السّلام) ) را خندان نمی‌دید و اندوه و حزن بر وی غالب می‌شد تا روز دهم، و چون روز عاشورا فرا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می‌فرمود: امروز، روزی است که حسین (علیه‌السّلام) شهید شده است.
[۸] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، بخش مربوط به اعمال ماه محرم.


۲.۴.۵ - ائمه اطهار

ائمه اطهار (علیه‌السّلام) نه تنها خود در عزای سالار شهیدان می‌گریستند، بلکه همواره مردم را به گریستن بر آن حضرت تشویق و ترغیب می‌نمودند. در روایتی آمده است: هر کس بر حسین (علیه‌السّلام) بگرید، یا (حتی) یک تن را بگریاند، پاداشش بهشت است و هر کس حالت اندوه و گریه به خود بگیرد نیز، پاداشش بهشت است.
[۹] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۲۸۴.

شاعرانی که مصیبت‌های کربلا را به شعر درآورده و در مجالس و محافل می‌خواندند، همواره مورد لطف و عنایت ویژه امامان معصوم (علیه‌السّلام) قرار می‌گرفتند، افرادی چون کمیت اسدی، دعبل خزاعی، سید حمیری و...
پس همان طور که ملاحظه نمودید نه تنها از جانب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیه‌السّلام) از اصل گریه و اقامه مراسم عزاداری منعی صورت نگرفته، بلکه با توجه به شواهد و نمونه‌هایی که از گریه‌ها و عزاداری‌هایی که از آن معصومین (علیه‌السّلام) برای شهدای اسلام به ویژه امام حسین (علیه‌السّلام) بیان شد، تردیدی باقی نمی‌ماند که این از سنت پیامبر و ائمه است.


اما آیا لازم است شیوه عزاداری همه مناطق و همه زمان‌ها یکسان باشد؟
در این باره باید گفت؛ از مجموع آموزه‌های دینی استفاده می‌شود که اصل گریه و اقامه عزا از ما خواسته شده است و اما نوع و کیفیت عزاداری به عرف و شیوه هر شهر و منطقه واگذار شده است و تا مادامی که شارع مقدس از نوع خاصی از عزاداری منع نکرده یا انجام نوع خاصی از عزاداری با اصول و ارزشهای دیگر اسلام و مکتب اهل بیت منافات نداشته باشد، می‌توان قائل به جواز آن نوع عزاداری شد.


برای آگاهی بیشتر، توجه شما را به گفتاری از استاد هادوی تهرانی در باره شیوه‌های صحیح برگزاری مجالس عزاداری جلب می‌کنیم:
بدون شک برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (علیه‌السّلام) یکی از شعائر بزرگ شیعیان محسوب می‌شود که در طول تاریخ توانسته ارزشهای مکتب تشیع را حفظ کند و از نسلی به نسل دیگر منتقل کند. امام حسین (علیه‌السّلام) همانطور که در روایت وارد شده عامل بقاء حقیقت اسلام است و به تعبیری که نقل شده است «حسین منی و انا منی حسین» که در تفسیر این عبارت گفته شده است که حسین (علیه‌السّلام) فرزند نبی خاتم " نوه بزرگوار آن حضرت است" و رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اگر فرمودند «و انا من حسین» از این باب بوده است که مکتب اهل بیت (علیه‌السّلام) که حقیقت اسلام بوده و اسلام حقیقی در آن تجلی دارد توسط امام حسین (علیه‌السّلام) باقی می‌ماند. بقاء این مکتب به همین مجالس و عزاداری‌ها و توجه به امام حسین (علیه‌السّلام) بوده و هست. اما در کنار اهمیت برگزاری این مجالس که در واقع فرصتی است برای آشنایی بیشتر با مکتب امام حسین (علیه‌السّلام) و حقائق دین به شکل عمومی و مسائل مربوط به امامت به صورت خاص، باید توجه داشت که مسائل فرهنگی جانبی این گونه مجالس باید به گونه‌ای باشد که با ارزش‌ها و آرمان‌های امام حسین (علیه‌السّلام) سازگار باشد و با معیارها و موازین اسلامی هیچ گونه تنافی نداشته باشد یکی از مهمترین مسائلی که باید در این گونه مجالس مورد توجه قرار بگیرد اجتناب از محرمات است. امام حسین (علیه‌السّلام) در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند، امر به معروف یعنی دعوت مردم به نیکی‌ها و نهی از منکر یعنی بازداشتن مردم از بدی‌ها و از آنچه که دین از آنها منع کرده است. بنابراین مجالس امام حسین (علیه‌السّلام) باید به گونه‌ای باشد که خود آن مجالس مصداق امر به معروف و نهی از منکر باشد. یعنی کسانی که وارد این مجالس می‌شوند دعوت بشوند به نیکی‌ها و خیرات و آنچه که خداوند به آن امر کرده است و به تعبیری نهی بشوند از آنچه که از آنها منع کرده است و اگر خدای ناکرده در این گونه مجالس مصداقی از منکر تحقق پیدا بکند و یا معروفی مورد غفلت قرار بگیرد مثلا به نماز بی اعتنایی بشود و مقدسات دیگری مورد توجه قرار بگیرند، بدون شک این با آرمان امام حسین (علیه‌السّلام) سازگار نیست.

۴.۱ - حفظ آرمان‌های امام حسین

در این گونه مجالس همه افرادی که شرکت می‌کنند چه برگزار کنندگان این مجالس و چه مردمی که به عنوان مخاطب و شنونده شرکت می‌کنند و چه گویندگان مسئولیت دارند. همه مسئول هستند که حافظ آرمان‌های امام حسین (علیه‌السّلام) باشند هر یک به شکلی و به نحوی از انحاء و به تناسب موقعیت و جایگاه خودشان، گویندگانی که در این گونه مجالس معارف دینی به مردم عرضه می‌کنند باید آن مطالب به گونه‌ای باشد که دانایی و دانش مردم را نسبت به دین افزایش بدهد و در کنارش ایمان و باور آن‌ها را به حقائق دینی تقویت بکند، باور و ایمان حقائق دینی در اسلام مبتنی است بر ارزش‌ها و موازین عقلی، اسلام دین عقل، دین خرد، دین دانایی و معرفت و روشنایی است، نه دین جهل و خرافه و افسانه. بنابراین گوینده‌ای که آنجا سخن می‌گوید باید اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار می‌دهد اطلاعات درست و صحیح از اسلام باشد. اگر خدای ناکرده مطالب نادرستی از اسلام را بیان بکند و اطلاعات غلط در اختیار مردم قرار بدهد این خودش نوعی مصداق اشاعه منکر خواهد بود و به نحوی از انحاء خلاف آرمان امام حسین (علیه‌السّلام) است.

۴.۲ - توسعه خرافات

اگر این جلسات به گونه‌ای باشد که با توسعه خرافه‌ها و مطالب باطل، ایمان مردم را متزلزل کند و نسل متفکر و خردمند ما را نسبت به این گونه مجالس کم اعتنا بکند، این با آرمان امام حسین (علیه‌السّلام) و با ارزش‌های اسلامی ناسازگار است. مجالس امام حسین (علیه‌السّلام) باید مجلس حقائق دین و مجلس معارف دین در کنار شور و عشق به امام حسین (علیه‌السّلام) باشد. اگر ذاکری آنجا ذکر مصیبت می‌کند باید آنچه را که مستند است به مستندات تاریخی و متناسب است با شان امام حسین (علیه‌السّلام) برای مردم بیان کند، باید حقائق تاریخی و آن مصیبت‌هایی را که امام حسین (علیه‌السّلام) و خاندان بزرگوار، فرزندان و یاران باوفای ایشان تحمل کردند را به زبان مناسب، که زیباترین زبان برای بیان این احساسات زبان شعر است برای مردم بیان کند. اما نباید مطالب نادرست تاریخی که سند درستی ندارند و یا حتی مطالبی که احیانا با مفاهیم اسلامی ناسازگاری دارد به اسم معارف امام حسین (علیه‌السّلام) یا به اسم عشق به امام حسین (علیه‌السّلام) عرضه بشود. عشقی که در اسلام ارزشمند است، عشق مبتنی بر عقل و خرد است آن عشق سرخی که عقل سرخ را در واقع نورانی می‌کند معرفت و حقیقت دین را باید در واقع تجلی بخش باشد و آن را در قالب ایمان و باور برای مردم متجلی کند. نه اینکه ما مطالب خلاف دین، خلاف تاریخ، خلاف عقل را به مردم عرضه بکنیم، به اسم اینکه عشق به امام حسین یا ایمان به امام حسین (علیه‌السّلام) را می‌خواهیم در جامعه توسعه بدهیم.


۱. واقدی، محمد بن عمر، مغازی تاریخ جنگهای پیامبر، ترجمه، دامغانی، محمود مهدوی، ص۲۰۹، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه، پاینده، ابو القاسم، ج۳، ص۱۰۳۹ -۱۰۴۰، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش.
۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه، آیتی، محمد ابراهیم، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
۴. واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۸، ترجمه، مهدوی دامغانی، محمود، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۹۲۲.    
۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۸.    
۷. شیخ صدوق، امالی، ص۱۴۲.
۸. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، بخش مربوط به اعمال ماه محرم.
۹. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۲۸۴.
۱۰. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۵۸، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۸ هجری قمری.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «کیفیت عزادرای برای امام حسین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۵.    



جعبه ابزار