کاربردهای ایمان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن کریم، ایمان.
پرسش: ایمان در
قرآن چه کاربردهایی دارد؟
بررسی مواردی که قرآن کریم، کلمه «ایمان» یا برگرفتههای این واژه را بهکار برده، نشان میدهد که این کلمه، در قرآن، در چارچوب معنای لغوی خود، کاربردهای مختلفی دارد. بنابراین، ابتدا کاربردهای «ایمان» در قرآن را بررسی میکنیم و سپس به جمعبندی آنها خواهیم پرداخت:
در مواردی که «ایمان» در کنار سایر ادیان در قرآن آمده، مقصود از آن، شریعتی است که
حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جانب خداوند برای هدایت جامعه بشر آورده است، مانند این آیه:
«اِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالصَّابِئینَ وَالنَّصَارَی مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْاخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛
کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که یهودیاند و
صابئیان و
نصارا، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آوَرَد و کار نیکو کند، پس نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد.»
در آیاتی که اهل ایمان مورد ستایش قرار گرفتهاند، مقصود از ایمان، اعتقاد قلبیِ توأم با اقرار زبانی و عمل جوارحی است، مانند این آیه:
«وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ اُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ؛
و کسانی که به
خدا و پیامبران وی ایمان آوردهاند، آنان همان راست کرداراناند و پیش پروردگارشان گواه خواهند بود
[
و
]
ایشان راست
اجر و نورشان.»
در آیاتی که واژه «ایمان» در کنار عمل صالح بهکار رفته، به معنای باورهای دینیِ توام با اعتراف به آنهاست، مانند این آیه:
«اِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ اُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّة؛
در حقیقت، کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، آناناند که بهترین آفریدگاناند.»
در برخی آیات،
مؤمن به کسانی اطلاق شده که التزام عملی به
دین ندارند یا از آنها خواسته شده که ایمان بیاورند. ایمان در این آیات، به معنای اقرار زبانیِ تنها بهکار رفته است، مانند این آیه:
«یَااَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذْرَکُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ اَوِ انفِرُواْ جَمِیعًا• وَاِنَّ مِنکُمْ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَاِنْ اَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَالَ قَدْ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ اِذْ لَمْ اَکُن مَّعَهُمْ شَهِیدًا• وَلَئِنْ اَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَاَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یَالَیْتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! [در برابر [[دشمن]]] آماده باشید (اسلحه خود را برگیرید) و گروه گروه
جهاد بیرون روید یا به طور جمعی روانه شوید. و قطعاً از میان شما کسی هست که کندی به خرج دهد. پس اگر آسیبی به شما رسد، میگوید: «راستی که خدا بر من
نعمت بخشید که با آنان حاضر نبودم» و اگر غنیمتی از خدا به شما برسد (چنانکه گویی میان شما و میان او
[۶] دوستی نبوده) خواهد گفت: کاش من با آنان بودم و به نوای بزرگی میرسیدم!
در تبیین این آیات، از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده است:
«لَو انَّ هذِهِ الکَلِمَةَ قالَها اهلُ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَکانوا بِها خارِجینَ مِنَ الاِیمانِ و لکِن سَمّاهُمُ اللّهُ مُؤمِنینَ بِاِقرارِهِم؛
اگر این سخن را مردم مشرق و مغرب گفته بودند، از ایمان خارج بودند؛ ولی خداوند، آنان را به خاطر اقرارشان، مؤمن نامید.»:
همچنین در
آیه دیگری آمده است:
«یَـاَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر او ایمان بیاورید.»
در این آیه، ایمان اوّل، به معنای اقرار زبانی است و ایمان دوم، به معنای تصدیق قلبی. در برخی از احادیث نیز ایمان، تنها در اقرار زبانی بهکار رفته است، مانند آنچه از
پیامبر خدا نقل شده که به جمعی از
مسلمانان فرمود:
«یا مَعشَرَ مَن آمَنَ بِلِسانِهِ وَ لَم یَخلُصِ الاِیمانُ فی قَلبِهِ، لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنینَ؛
ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید، ولی ایمان در دلتان خالص نشده است! در پیِ
[
یافتن
]
عیب مؤمنان بر نیایید.»
در قرآن، ایمان، گاه به معنای تقویت و تأیید تصدیق قلبی حقایق دینی، بهکار رفته است، مانند این آیه:
«اُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْاءِیمَانَ وَ اَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ؛
در دل اینهاست که
[
خدا
]
ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود، تأیید کرده است.»
کتابت ایمان در قلب به وسیله خداوند، همان تقویت آن، با روح و نیرویی از جانب خویش است.
مسلمانان پس از بعثت، چهارده سال به سوی بیت المقدّس نماز میخواندند که سیزده سال آن در مکه و چند ماه (مدّت عبادت مسلمانان به سوی بیت المقدّس در مدینه، مورد اختلاف مفسّران قرار گرفته و آن را از هفت ماه تا هفده ماه گفتهاند.) بعد از هجرت در مدینه بوده است. پس از آن به دستور خداوند متعال، کعبه قبله مسلمانان شد. در آن هنگام، این مسئله مطرح بود که تکلیف نمازهایی که تا آن تاریخ رو به بیت المقدّس انجام دادهاند، چیست و آیا فایدهای در بر دارد، یا کاری بیهوده و باطل بوده است؟
قرآن در پاسخ این سؤال، در ادامه آیات مربوط به تغییر قبله میفرماید:
«وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ اِیمَانَکُمْ اِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛
و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند؛ زیرا خدا
[
نسبت
]
به مردم، دلسوز و مهربان است.»
در این جا، ایمان بهمعنای عمل به مقتضای عقیده (که
نماز است) بهکار رفته است. در احادیث فراوانی نیز عمل، جزء ایمان محسوب شده است.
یکی دیگر از کاربردهای «ایمان» در قرآن، «تصدیق» و راست شمردن مدّعاست. هنگامی که
برادران یوسف (علیهالسّلام) او را در
چاه انداختند، گریهکنان پیش پدر آمدند و گفتند:
«اِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَاَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ مَآ اَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِینَ؛
ما رفتیم که
مسابقه دهیم، و
یوسف را پیش کالای خود نهادیم. آن گاه،
گرگ، او را خورد؛ ولی تو به ما ایمان نداری، هر چند راستگو باشیم.»
در این آیه، «ایمان» در معنای «تصدیق» بهکار رفته است؛ یعنی: تو ما را تصدیق نمیکنی و سخن ما را راست نمیشماری، هر چند راستگو باشیم.
قرآن کریم در آیات بسیاری، در مقام نکوهش، کلمه «ایمان» را در معنای
تصدیق باورهای موهوم، بهکار برده است، مانند:
«اَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ؛
آیا به باطل ایمان میآورند و به
نعمت خدا کفر میورزند؟»
و نیز:
«وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْبَاطِلِ وَ کَفَرُواْ بِاللَّهِ اُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛
کسانی که باطل را باور دارند و به
خداوند کافراند، آنان همان زیانکاراناند.»
و نیز:
«اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ؛
آیا کسانی را که از کتاب
[
آسمانی
]
، نصیبی یافتهاند، ندیدهای، که به «جِبت» و «طاغوت»، ایمان دارند.»
راغب اصفهانی در تبیین کاربرد «ایمان» در مورد اخیر میگوید:
«فذلک مذکور علی سبیل الذمّ لهم، و انّه قد حصل لهم الامن بما لا یقع به الامن، اذ لیس من شان القلب (ما لم یکن مطبوعا علیه) ان یطمئنّ الی الباطل، و انّما ذلک کقوله: «مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»
و هذا کما یقال: ایمانه الکفر و تحیَّته الضرب و نحو ذلک.»
از ایمان آنان
[
به
جبت و
طاغوت]
برای سرزنش آنها یاد شده است و این که آنها با چیزی آرامش یافتند که مایه آرامش نیست؛ زیرا دل (تا وقتی که
[
سراسر تیرگی نشده و
]
مهر باطل نخورده باشد) چنین ویژگیای ندارد که به باطل اطمینان و آرامش یابد و این، همانند آن سخن خداوند است که: «هر که سینهاش به
کفر گشاده گردد، خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابی بزرگ خواهد بود» و نیز همانند آن است که گفته میشود: «ایمانش
کفر است و شادباشش کتک کاری!» و امثال آن.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «کاربردهای ایمان در قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۳.