پیروزی نفس بر عقل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نفس، عقل، دنیا، دنیازدگی، هوای نفس.
پرسش: چرا گاهی نفس بر عقل پیروز میشود؟
پاسخ: مراد از
عقل و
نفس که با هم مبارزه میکنند این است که مرتبهای از نفس که کمالطلب است و فرشتهخو، با مرتبهای دیگر از نفس که لذتطلب است و دیوصفت، میجنگد و چون کششهای کمالجو حرکتشان بر وفق روشنگری و سنجش عقل است و عقل آنها را تأیید و تصدیق میکند، به جای اینکه بگویند
جنگ بین کششهای غریزی از یکسو و کششهای معنوی از سوی دیگر است، میگویند جنگ بین نفس و عقل است.
ما مهمترین و اصلیترین عامل پیروزی کششهای غریزی بر کششهای معنوی را «دنیازدگی» میدانیم. علاقه به
ثروت،
زن،
فرزند، خوردنیها، آشامیدنیها، دیدنیها و شنیدنیها در
مقام مقدمه و وسیلهای برای رسیدن به
کمال و سعادت ابدی، دنیازدگی نیست؛ بلکه چنین علاقهای را خود
خداوند تبارک و تعالی در سرشت انسانها نهاده تا امور
جهان نظم خود را داشته باشد و اگر این علاقهها نبود، اصلاً نسل بشر ادامه نمییافت.
دنیازدگی یعنی همان علاقهای است که از طرف
قرآن و روایتها مورد مذمت قرار گرفته است. همان علاقه بیش از حد و دلبستگی شدید به دنیا؛ به گونهای که دنیا هدف نهایی
زندگی شخص باشد و او به هدفی والاتر از آن نیندیشد و به همین
شهوات زودگذر مادی راضی و قانع باشد.
همه میدانیم که در نفسِ (منِ) انسان دو دسته گرایش وجود دارد: ۱. گرایش به امور مادی و غریزی؛ ۲. گرایش به امور معنوی و روحانی.
آشکار است که گرایشهای غریزی قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند و به تعبیری کور هستند و تنها میخواهند ارضا شوند. دیگر، برای آنها فرقی نمیکند که چگونه و از چه راهی به خواسته خود برسند؛ راه
خیر یا شر، راهی که به
سعادت منتهی میشود یا به
شقاوت.
تشخیص راههای «سعادت فرجام» و راههای «شقاوت فرجام» به عهده
عقل یا
وحی است. (که البته این دو مطابق و موافق همدیگرند؛ چنانکه در جای خود به اثبات رسیده است).
چون عقل نیروی حسابگر است و آخر و عاقبت کار مورد نظر و تاثیر آن را در سرنوشت انسان میسنجد
و مشخص میکند آیا کار مورد نظر در مدار بندگی خدا هست و به بهشت او ختم میشود یا خیر؟
از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدند:
ما العقلُ؟ قالَ: «ما عُبِدَ به الرحمنُ و اکتُسِبَ به الجِنانُ ...»؛
عقل چیست؟ فرمودند: چیزی است که به وسیله آن
خدا پرستش میشود و
بهشت به دست میآید.
اگر عقل تشخیص داد که اینگونه راضی کردن نفس با کمال انسان سازگار است، گرایشهای مادی و معنوی با هم در
صلح و صفا خواهند بود؛ ولی اگر عقل دریافت که راه نفس، رو به بیراهه دارد، بین این دو نوع گرایش، نبرد سختی درخواهد گرفت.
اینکه گفتهاند که عقل و نفس با هم مبارزه میکنند برای این است که مطالب به ذهن نزدیکتر و درکشان آسانتر باشد؛ وگرنه این دو در عرض هم نیستند؛ زیرا نفس یکسری خواهشها دارد و عقل چراغی است که راه صحیح رسیدن به آنها را روشن میکند. اگر قرار باشد کشمکشی باشد، باید بین دو کشش باشد. عقل اصلاً از جنس کشش نیست. کارش نشان دادن راه از چاه است و با هیچ کسی هم جنگی ندارد. آنجا که میگویند عقل و نفس مبارزه میکنند، در حقیقت منظور این است که مرتبهای از نفس که کمالطلب است و فرشتهخو با مرتبهای دیگر از نفس که لذتطلب است و دیوصفت میجنگد و چون کششهای کمالجو حرکتشان بر وفق روشنگری و سنجش
عقل است و عقل آنها را تأیید و تصدیق میکند، به جای اینکه بگویند جنگ بین کششهای غریزی از یکسو و کششهای معنوی از سوی دیگر است، میگویند جنگ بین نفس و عقل است.
از این نکته که بگذریم، بالاخره تصمیمگیری بین این دو دسته کشش با «
جوهر نفس»
است که در «اراده» تجلی میکند و از باطن نفس میجوشد که در میان گرایشها به وسیله آن، راهی را انتخاب کرده و سرنوشت خویش را میسازیم. (برای فهمیدن مقصود از اصطلاح «جوهر نفس» باید به کتابهای فلسفی مانند آموزش فلسفه یا نهایة الحکمة مراجعه کرد. در این کتابها در مبحث مقولات عشر (
نهایة الحکمه، مرحله ششم، فصل سوم) یا (آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، جدوم، درس چهل و چهارم) موجودات ممکن را به دو دسته جوهر و عرض تقسیم میکنند و جوهر را پنج قسم میدانند: عقل، نفس، جسم، ماده و صورت مادی).
در واقع شکل دقیقتر پرسش شما این است که چرا گاهی کششهای غریزی بر کششهای معنوی پیروز میشوند؟ و به تعبیر دیگر، چرا گاهی «جوهر نفس» جانب خواستههای مادی را نگه میدارد و جانب خواستههای ملکوتی را فرو میگذارد؟
ما مهمترین و اصلیترین عامل را «دنیازدگی» میدانیم.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «
رأس کلِّ خطئةٍ حبُّ الدنیا»؛
منشأ هر گناهی دوستی دنیاست.
ما پیش از هر چیز دیگر باید بدانیم «دنیا» چیست تا دریابیم «دنیازدگی» چیست. دنیا عبارت است از زندگی اینجهانی (و امور مربوط به آن) که به ما نزدیکتر است در مقابل زندگی آنجهانی که از ما دورتر است.
امور دنیایی مانند:
ثروت،
زن، فرزند، خوردنیها، آشامیدنیها، دیدنیها، شنیدنیها و ... .
علاقه به اینها در مقام مقدمه و وسیلهای برای رسیدن به
کمال و سعادت ابدی، دنیازدگی نیست؛ بلکه چنین علاقهای را خود خداوند تبارک و تعالی در سرشت انسانها نهاده تا امور جهان
نظم خود را داشته باشد و اگر این علاقهها نبود، اصلاً نسل بشر ادامه نمییافت.
دنیازدگی یعنی همان علاقهای است که از طرف
قرآن و روایتها مورد مذمت قرار گرفته است. همان علاقه بیش از حد و دلبستگی شدید به دنیا؛ به گونهای که
دنیا هدف نهایی زندگی شخص باشد و او به هدفی والاتر از آن نیندیشد و به همین شهوات زودگذر مادی راضی و قانع باشد.
کسانی که وصف حالشان در این
آیه شریفه آمده است: «
انّ الذینَ لایَرجوُنَ لِقاءَنا و رَضوا بالحیوةِ الدُّنیا و اطمانّوا بِها و الذین عن ایاتِنا غافلون اولئک ماویهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسبونَ».
نتیجه چنین نگرشی این است که شخص، خدا و
قیامت را فراموش کند و برای رسیدن به خواستههای نفسانیاش که در این حالت «
هوای نفس» نامیده میشوند، از هیچ کاری روی برنگرداند و برای او یکسان است که از راههای معقول و مشروع به سوی ارضای خواهشهایش حرکت کند یا از راههای نامعقول و نامشروع.
گرایش به دنیا زمانی «هوای نفس» نامیده میشود که دنیا مطلوب اصلی (و نه مقدمهای برای
آخرت) محسوب شود؛
یعنی همان چیزی که «دنیازدگی» نامیده میشود؛ لذا اگر دنیازدگی نباشد، هوای نفسی هم نخواهد بود که با گرایشهای رو به
آسمان و ملکوتی انسان مبارزه کند و گاهی نیز بر آن چیره شود.
۱. چهل حدیث، امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، ح ۶، ص۱۱۹، چ۳، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
۲. میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، ج۴، باب دنیا، دارالحدیث، چ۱، ۱۳۷۷ش.
۳. جهاد اکبر، امام خمینی، قم، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی.
۴. معراج السعاده، ملااحمد نراقی، قم، هجرت.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پیروزی نفس بر عقل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۵.