• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ویژگی‌های منافقان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نفاق، منافق، ابدیت در جهنم.

پرسش: در مورد منافق سه نشانه در حدیثی بیان شده است و غیر قابل انکار است، مسلمانانی که اهل نماز هستند هم این نشانه را دارند. در قرآن آمده است: «وَعَدَ اللهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ». آنچه که ظاهر آیه می‌گوید وعده خداوند برای منافقان، ابدیت در جهنم است.سؤال این است که آیا مسلمانی که منافق است هم، در جهنم ابدی خواهد بود؟

پاسخ: براساس سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هرکس ظاهر پاک او مخالف باطن ناپاکش باشد، منافق است، در هر کجا، هر زمان، و در هر رتبه و مقامی که باشد!
البته، نفاق مانند ایمان درجات و مراتب مختلفی دارد و همان‌گونه که مؤمنان وارد بهشت شده و در آن‌جا به تناسب ایمانشان از نعمت‌های بهشتی برخوردار می‌شوند، منافقان نیز به نسبت نفاقشان کیفر می‌بینند. آنانی که در درجات بالای نفاق هستند، تا ابد در دوزخ خواهند ماند؛ اما دیگران به تناسب، کیفر کم‌تری داشته و شاید برخی که نفاقشان قابل چشم‌پوشی است، با توجه به رحمت خدا، امید نجات نیز داشته باشند.



در این‌جا به چند معنی اشاره می‌کنیم:

۱.۱ - معنی اول

واژه «منافق» از ریشه «نفق» به معنای خروج است. «نِفاق»، مصدر است به معنای منافق بودن.
نفاق به معنای وارد شدن از یک در و خارج شدن از در دیگر است؛ از این‌رو است که خدای متعال می‌فرماید: «اِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ». منافقان فاسقان‌اند و فلانی فاسق شد، معنایش آن است که از دایره و حصار شرع خارج شد.
[۴] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص۶۳۶، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چ ۱، ۱۴۱۲ق.


۱.۲ - معنی دوم

در نگاهی دیگر "منافق" به معنای نفوذ و پیشروی است."نَفَق" (بر وزن شفق) نیز به معنای کانال‌ها و تونل‌های زیرزمینی است که برای استتار یا فرار از آن استفاده می‌کنند.
حیواناتی مانند روباه برای لانه خود دو سوراخ قرار می‌دهند: یکی آشکار که از آن وارد و خارج می‌شوند و دیگری پنهان که به محض احساس خطر از آن می‌گریزند، این سوراخ پنهانی را "نافقاء" گویند و به این ترتیب "منافق" کسی است که راه مرموز و مخفیانه‌ای برای خود برگزیده، تا با مخفی‌کاری و پنهان‌کاری در جامعه نفوذ کند و هنگام خطر از آن راه فرار نماید.


درباره معنای اصطلاحی نفاق نیز آمده است: «معنای نفاق، آشکار کردن ایمان با زبان و پنهان‌کردن کفر در دل می‌باشد».
[۷] کبیر مدنی، سید علی‌خان، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالساجدین، محقق، مصحح، حسینی امینی، محسن، ج‌۵، ص۴۷۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ ۱، ۱۴۰۹ق.
و به تعبیر قرآن «فَاَنْتَ لَهُ تَصَدَّی».


بنابراین نفاق، صفت افراد بی‌ایمان است که خود را در صف مؤمنان جا می‌زنند؛ اما در باطن دل در گرو کفر داشته و با پوشش دین درصدد ضربه زدن به دین هستند. منافق، از یک جهت آشکارا وارد دین شده و مخفیانه و با تونلی پنهان از آن خارج می‌شود. بنابراین به کسی که از ابتدا وارد دین اسلام نشده، «منافق» نمی‌گویند.
منافق، خط‌مشی مشخصی ندارد و در میان هر گروهی هم‌رنگ آنان می‌شود. در فرهنگ دینی، منافق از کافر خطرناک‌تر، دشمنی و عداوتش مخرب‌تر و عذاب او در آخرت از کافر سخت‌تر است؛ زیرا که به حکم دزد خانگی بوده و پلی است که کفار از طریق او در میان مسلمانان نفوذ می‌کنند.


قرآن کریم درباره کیفر منافقان می‌فرماید: «اِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْاَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛ منافقان در پایین‌ترین طبقات دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت.


از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که از نظر اسلام، نفاق بدتر از کفر بوده، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند؛ زیرا:
اولاً، منافقان با استفاده از مصونیتی که در پناه اظهار ایمان پیدا می‌کنند، ناجوان‌مردانه و آزادانه به مسلمانان حمله‌ور شده، از پشت به آن‌ها خنجر می‌زنند، مسلماً حال آنان که در قیافه دوست آشکار می‌شوند، از حال دشمنانی که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته‌اند، به مراتب بدتر است.
ثانیاً، کفار ظاهر و باطنشان یکی است و می‌توان در برابر آنان موضع مشخصی گرفت؛ اما منافقان آن‌چنان پیچیده عمل می‌کنند که تشخیص رفتار آنان حتی برای پیامبران نیز دشوار می‌گردد: «برخی بادیه‌نشینانی که پیرامون شما هستند، منافق‌اند و از ساکنانِ مدینه [نیز عده‌ای‌] بر نفاق خو گرفته‌اند. تو آنان را نمی‌شناسی، ما آنان را می‌شناسیم».


منافق در حقیقت کافر است و نفاقش جرم دیگری برای او است که موجب فریب مسلمانان می‌شود؛ و به همین دلیل خدای متعال فرمود: «خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می‌کند»، و مقدم داشتن منافقان، نشان از شدت اهتمام به آن‌ها دارد.


در قرآن کریم و در روایات ویژگی‌هایی برای منافقان بیان شده است که اصلی‌ترین آنها عبارت‌اند از:

۷.۱ - بی‌ایمانی


«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنین»؛ و برخی مردم می‌گویند: به خدا و به روز واپسین ایمان آوردیم؛ درحالی‌که آن‌ها مؤمن نیستند.

۷.۲ - تشویق به منکرات

«...یَاْمُرُونَ بِالْمُنْکَر »؛ ... آ‌ن‌ها مردم را بر انجام منکرات تشویق می‌کنند.

۷.۳ - بازداشتن مردم از خوبی‌ها

«وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ...»؛ و آن منافقان مردم را از کار خیر باز می‌دارند.

۷.۴ - بخل

«وَ یَقْبِضُونَ اَیْدِیَهُمْ ...»؛ و دست‌هایشان را (از انفاق و بخشش) می‌بندند.
آن‌ها، چون ایمان به آخرت و پاداش "صدقه" ندارند، در بذل اموال سخت بخیل‌اند، هرچند برای رسیدن به اغراض شوم خود یا برای ریاکاری، اموال فراوانی خرج می‌کنند، اما هرگز از روی اخلاص و برای خدا دست به چنین کاری نمی‌زنند.

۷.۵ - فریب‌کاری

«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ اِلاَّ اَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون»؛ منافقان به پندار خود با خداوند و مؤمنان نیرنگ می‌کنند؛ درحالی‌که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ اما نمی‌فهمند؛ زیرا در حقیقت، این خداوند است که به آنان نیرنگ می‌زند.

۷.۵.۱ - مراد از خدعه منافقان با خدا

منظور از خدعه منافقان با خدا، یا نیرنگ آنان با دین الهی است که آن ‌را مورد تمسخر و بازیچه خود قرار می‌دهند یا به معنای فریب‌کاری با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که در حقیقت خدعه با خود خدا می‌باشد.

۷.۶ - بی‌نشاطی در نماز

«و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند، با کسالت برمی‌خیزند و در برابر مردم ریا می‌کنند و خدا را جز‌ اندکی یاد نمی‌نمایند».

۷.۷ - فسادگری و ادعای اصلاح

«و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، می‌گویند: ما فقط اصلاح کننده‌ایم»!

۷.۸ - فراموش کردن خدا

« نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ ». آن‌ها خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنان را به فراموشی سپرد.

۷.۸.۱ - مراد از فراموش کردن خدا

آن‌ها خدا را به فراموشی سپردند؛ یعنی فراموش کردند که خدا آن‌ها را پاداش و کیفر می‌دهد، تا این ‌اندیشه آن‌ها را از کارهای زشت باز دارد؛ اما این‌که خدا آنان را فراموش کرد؛ یعنی آن‌که دیگر آنان را در شمار بندگان دوست‌داشتنی خود قرار نداد، وگرنه خداوند هرگز چیزی را فراموش نمی‌کند.


پیشوایان دین، ویژگی‌های فراوانی برای اهل نفاق برشمرده‌اند، از جمله:

۸.۱ - حدیثی از پیامبر اکرم

«منافق آن است که چون وعده‌ای دهد تخلف ‌کند، هرگاه عملی انجام دهد آشکارش ‌نماید، چون حرفی بزند دروغ ‌گوید، اگر به او اطمینان کنند، خیانت ‌ورزد، هرگاه روزی‌اش فراخ شود بی‌بندوبار ‌شود و اگر در سختی گرفتار شود، تقلب و حیله‌ورزی پیشه ‌کند» .

۸.۲ - حدیثی از امام صادق

«منافق راضی شده است ‌که از رحمت پروردگار دور باشد؛ زیرا که اعمال خود را ظاهراً بر اساس شریعت انجام می‌دهد، ولی در باطن، کارهای خود را بیهوده می‌پندارد؛ پای‌بند واقعی به شریعت نبوده و آن‌ را استهزا می‌نماید. علامت‌های‌ نفاق عبارت است از:
بی‌باکی در دروغ گفتن، خیانت به دیگران، بی‌حیایی شدید، ادعاهای پوچ، خائن بودن چشم، سبک مغزی، بی‌اهمیتی به گناهان، خوار شمردن دین‌داران، بی‌ارج پنداشتن گرفتاری‌ها، خود‌پسندی و خودبینی، دوست داشتن ستایش، حسادت، ترجیح دادن دنیا بر آخرت، مقدم داشتن رفتار ناپسند بر رفتار پسندیده، تمایل به سخن‌چینی، دوست‌داشتن لهوولغو، همراهی با فاسقان و ظالمان، ...کارهای زشت خود را نیکو دیدن، کارهای نیک دیگران را بد‌اندیشیدن، ...».


همان‌گونه که ایمان دارای مراتب است، نفاق هم مانند کفر و شرک مراتب و درجاتی دارد.

۹.۱ - بزرگ‌ترین مرتبه

بزرگ‌ترین مرتبه نفاق آن است که انسان اظهار می‌دارد که به خدا، فرشتگان، پیامبران، کتاب‌های آسمانی و آخرت اعتقاد دارد؛ درحالی‌که خلاف آن ‌را در باطن باور داشته باشد.
این قسم از نفاق در صدر اسلام نیز وجود داشت: «و افرادی را می‌یابی که می‌گویند؛ به خداوند و روز بازپسین ایمان آورده‌ایم، ولی در واقع ایمانی ندارند».
«منافقان چون به نزد تو آیند، گویند: گواهی می‌دهیم که تو پیامبر خدایی، خداوند می‌داند که تو پیامبرش هستی و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغ‌گو هستند».

۹.۲ - مراتب ضعیف‌تر

اما مراتب ضعیف‌تری از نفاق نیز وجود دارد که نفاق در رفتار از آن جمله است.این قسم از نفاق آن است که کاری را به صورت علنی انجام دهد و حال آن‌که به کارش اعتقادی ندارد.
بنابراین نفاق نیز مانند ایمان، مراتب و شدت و ضعف دارد. تا جایی که در آیات قرآن، افرادی نیز منافق نامیده شده‌اند که در محیط اسلامی مانند آنان فراوان هستند، آنانی که از جهاد می‌گریزند، آنانی که نماز را با کسالت می‌خوانند، آنانی که از روی اکراه انفاق می‌کنند. حتی آنانی که دروغ‌ می‌گویند که تمامشان دارای درجه‌ای از نفاق هستند؛ زیرا که زبان و دلشان یکی نیست.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز یکی از نشانه‌های نفاق را دروغ‌گویی شمرده است.

۹.۲.۱ - حدیثی از رسول خدا

بنابراین و براساس سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): کسی که ظاهر پاک او مخالف باطن ناپاکش باشد، منافق است، هر کس می‌خواهد باشد، در هر کجا و در هر زمانی و در هر رتبه و مقامی باشد.
البته از آن‌جا که نفاق مانند ایمان درجات و مراتب مختلفی دارد، همان‌گونه که مؤمنان به تناسب ایمانشان از نعمت‌های بهشتی برخوردار می‌شوند، منافقان نیز به نسبت نفاقشان مورد عذاب واقع می‌شوند؛ آنانی که در درجات بالای نفاق هستند تا ابد در دوزخ خواهند ماند و آنانی که شدت نفاقشان کمتر بوده، هم مجازاتشان کمتر است و هم در شرایطی امید نجات آنان می‌رود.


۱. قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج‌۷، ص۹۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ ۶، ۱۳۷۱ش.    
۲. قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج‌۷، ص۹۹، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ ۶، ۱۳۷۱ش.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۶۷.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص۶۳۶، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چ ۱، ۱۴۱۲ق.
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۱۰، ص۳۵۹، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.    
۶. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۹، ص۵۲۹، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.    
۷. کبیر مدنی، سید علی‌خان، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالساجدین، محقق، مصحح، حسینی امینی، محسن، ج‌۵، ص۴۷۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ ۱، ۱۴۰۹ق.
۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۷.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۱۴۵.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۸۱، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ ۱، ۱۳۷۴ش.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.    
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۱۲، ص۲۰۸- ۲۰۹، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۸.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۶۷.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۶۷.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۶۷.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۹.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۶۷.    
۲۳. منسوب به جعفر بن محمد (علیه‌السلام) (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص۱۴۶، بیروت، اعلمی، بیروت، چ ۱، ۱۴۰۰ق.    
۲۴. منسوب به جعفر بن محمد (علیه‌السلام) (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص۱۴۴، بیروت، اعلمی، بیروت، چ ۱، ۱۴۰۰ق.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۸.    
۲۶. منافقون/سوره۶۳، آیه۱.    
۲۷. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید‌هاشم، ج۲، ص۲۴۶، قم، اسماعیلیان، چ ۴، ۱۴۱۵ق.    
۲۸. منسوب به جعفر بن محمد (علیه‌السلام) (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص۱۴۶، بیروت، اعلمی، بیروت، چ ۱، ۱۴۰۰ق.    




سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ویژگی‌های منافقان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۱۳.    



جعبه ابزار