همزه آخر کلمات عربی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: همزه،
الف ممدوده،
اسم مقصور،
ممدود،
صحیح الآخر.
پرسش: دلایل استفاده از
همزه در آخر کلمات قرآنی و عربی؛ مانند: «اسماء»، «ماء» و... ، چیست؟
پاسخ: علت استفاده از همزه در آخر برخی از کلمات گاهی بدین جهت است که همزه جزء اصل کلمه است بدون این که منقلب از چیز دیگر باشد؛ مانند: «ماء، باء، راء، داء، قراء، وضاء، ارجاء» و گاهی همزه جزء اصل کلمه ولی منقلب از واو یا یاء میباشد؛ مانند: «سماء، اعطاء، ارتضاء، ثناء، دعاء، قضاء و...» و گاهی نیز زائده الحاقیه است؛ مانند: «حرباء، قوباء، علباء» و گاهی نیز برای تانیث است؛ مانند: «صحراء، حمراء، نفساء، اربعاء عاشوراء، کبریاء و...».
«اسم» که یکی از سه نوع کلمه موجود در
زبان عرب است، به اعتبارات گوناگون دارای تقسیمات متعدد میباشد؛ از جمله در
علم صرف، اسم به اعتبار حرف آخر خود به پنج قسم زیر تقسیم میگردد:
هر اسمی که آخرش «الف» باشد؛ چه این که الف، «لام الفعل» باشد (مانند: رضا، مصطفی، مستشفی، موسی، عیسی، یحیی.) یا زائده الحاقیه (مانند: ارطی، ذفری.) یا برای تانیث (مانند: حبلی، رجعی، عطشی، دعوی، ذکری.) به آن مقصور گفته میشود.
هر اسمی که آخرش یاء غیر مشدد باشد، و آن یاء جزء کلمه و ماقبلش مکسور باشد؛ مانند: والی، قالی، منتفی، قاضی، به آن منقوص اطلاق میگردد.
بنابراین، اسمی که آخرش واو باشد؛ مانند: «کفو و مدعو» یا آن که یاء مشدد باشد، مانند: «مرضی و کرسی» یا آن «یاء» جزء کلمه نباشد؛ مانند: «ابی و اخی» یا آن که ماقبل «یاء» مکسور نباشد؛ مانند: «ظبی و وحی» به آن در اصطلاح، منقوص گفته نمیشود.
هر اسمی که آخرش
حرف عله نباشد، اگرچه در وسط و اولش باشد به آن صحیح الآخر گفته میشود؛ مانند: «ضرب، وعد، قول، اخذ».
هر اسمی که آخرش «یاء» یا «واو» باشد و ما قبل آنها ساکن باشد، را شبه صحیح الآخر گویند؛ (زیرا اینها نیز مانند صحیح الآخر در آخرشان تغییری در حال وقوع اعراب و
تثنیه و
جمع و
تصغیر و
نسبت ، تغییری واقع نمیشود، بر خلاف اسمهای مقصور، ممدود و منقوص که در حالات مذکور، تغییراتی در آخرشان بوجود میآید.) مانند: «ظبی و دلو».
هراسمی که آخرش الف زائده و همزه باشد، آن را
ممدود گویند چه این که همزهاش اصلی باشد؛ (یعنی جزء اصل کلمه و در اصل، واو یا یاء بودهاند که قلب به همزه شدهاند.) مانند: «سماء، ثناء، دعاء، قضاء و...» یا همزهاش زائده الحاقیه، (دلیل الحاق آن است که با اینها معامله مذکر میشود، و برای مؤنثش تاء میآورند؛ مثلا میگویند: حرباءة.) باشد؛ مانند: «حرباء، قوباء، علباء، و...» ، یا برای تانیث، (این قسم دارای اوزان مختلف میباشد؛ مانند: «صحراء، حمراء، نفساء و...» ، که بر وزن «فعلاء» است و مانند: «اربعاء» که بر وزن «افعلاء» است، و «عقرباء» که بر وزن «فعللاء» است، و «عاشوراء» که بر وزن «فاعولاء» است، و «کبریاء» که بر وزن «فعلیاء» است و اوزان دیگر که در کتابهای ادبی بیان شده است.) باشد؛ مانند: «نفساء، صحراء، عاشوراء و...» . البته اگر الف و همزه هر دو اصلی باشند؛ مانند: «ماء، باء، راء، داء» از نظر صرفی داخل در تعریف ممدود نخواهد بود ولی در قرائت، ممدود محسوب میشود.
بنابراین، علت استفاده از همزه در آخر برخی از کلمات گاهی بدین جهت است که همزه جزء اصل کلمه است بدون این که منقلب از چیز دیگر باشد؛ مانند: «ماء، باء، راء، داء، قراء، وضاء، ارجاء» (در اصطلاح
علم صرف از این قسم به
مهموز اللام یاد میشود.) و گاهی همزه جزء اصل کلمه ولی منقلب از واو یا یاء میباشد؛ مانند: «سماء، اعطاء، ارتضاء، ثناء، دعاء، قضاء و...» و گاهی نیز زائده الحاقیه است؛ مانند: «حرباء، قوباء، علباء» و گاهی نیز برای تانیث است؛ مانند: «صحراء، حمراء، نفساء، اربعاء عاشوراء، کبریاء و...».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «همزه آخر کلمات قرآنی و عربی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۷.