• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نیاز ممکنات به عامل خارجی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: واجب برهان وجوب امکان

پرسش: در رد برهان امکان و وجوب: ۱. اولین ایراد این برهان این است که موجود بودن چیزی که ذاتا ممکن است، نه واجب، الزاما نیاز به عاملی خارجی دارد. برای این ادعا هیچ دلیل و اثباتی وجود ندارد، و حتی می‌توان مورد نقض برای آن بیان کرد. ۲. آنچه این برهان سعی دارد اثبات کند، وجود چیزی است که «واجب الوجود» نامیده‌اند. «خدا» اثبات شده در این برهان فرسنگ‌ها با خدای ادیان (که دانا و توانا و بخشنده و انتقام گیر و پند دهنده و مجازات کننده و غیر است) فاصله دارد. ۳. واجب الوجود، صرفا به این معنا است که سلسله علی (وابستگی اشیا به هم) نمی‌تواند تسلسل داشته باشد و باید در جایی قطع شود، ولی هیچ اثباتی برای غیر این جهانی بودن آن ندارد.

پاسخ: زیرا مورد نقضی که پرسش بیان شده مربوط به این است که عامل خارجی معلوم و معین نیست؛ یعنی ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم تعیین و مشخص کنیم، نه این که در واقع عامل خارجی معین ندارد. در حالی در برهان امکان گفته می‌شود ممکن الوجود در صورتی که در واقع علت برای ترجیح جانب وجود نداشته باشد امکان ندارد، موجود و محقق شود.



این مطلب که «ممکن الوجود در تحقق و وجود نیاز به عاملی خارجی دارد.» از مسائل واضح و روشن است؛ زیرا از قضایایی است که تصور آن، برای تصدیق به آن کافی است؛ یعنی اگر ذهن اجزای قضیه را درست تصور کند قطعا تصدیق نیز می‌کند.(در اصطلاح منطقی این نوع قضیه را اولیات می‌نامند.)
[۱] الحیدری، السید رائد، المقرر فی توضیح منطق المظفر، ج۳، ص۱۵، قم، منشورات ذوی القربی، ۱۴۲۲ق.
در این جا نیز چنین است؛ چون ممکن الوجود یعنی چیزی که در ذات خود نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم، یعنی وجود و عدم برای او مساوی است؛ بنابراین چیزی که وجود و عدم برای او مساوی است، برای ترجیح جانب وجود، نیاز به عامل خارجی دارد.
[۲] طباطبایی، محمد حسین، بدایه الحکمه، ص۵۹ - ۶۲، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.

اما نقضی که در این پرسش آمده، درست نیست؛ زیرا مورد نقضی که بیان شده مربوط به این است که عامل خارجی معلوم و معین نیست؛ یعنی ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم تعیین و مشخص کنیم، نه این که در واقع عامل خارجی معین ندارد. در حالی در برهان امکان گفته می‌شود ممکن الوجود در صورتی که در واقع علت برای ترجیح جانب وجود نداشته باشد امکان ندارد، موجود و محقق شود.


اما این مطلب که «واجب الوجود» در کتاب‌های فلسفی فرسنگ‌ها با خدای دین‌ها فاصله دارد، ابتدا باید روشن شود هر چند ظاهرا در آیات و روایات تعبیر به «واجب الوجود» نیامده است، ولی باید در نظر داشت هنگامی که در علوم قرآن و حدیث ، راجع به موضوعی تحقیق می‌کنیم، اصلا دنبال آن نباشیم که عین آن اسم، یا واژه را در آن پیدا کنیم. در ادبیات قرآنی، کلمه‌ای، مانند " نور " آمده است که نور مطلق، مانند وجود و هستی مطلق می‌تواند منطبق بر واجب الوجود در فلسفه گردد؛ زیرا نور به چیزی گفته می‌شود که به خودی خود روشن است و سبب روشنایی دیگران می‌شود. واجب الوجود نیز وجودی قائم به ذات خود است و سبب وجود موجودات دیگر و مقوم آنان است. پس وقتی فرمود: «الله نور السموات والارض» می‌فهمیم وجودی قائم به ذات است که به آسمان‌ها و زمین نیز وجود و هستی بخشیده است.


علاوه بر این، در مبحث الهیات حکیمان و متکلمان بسیاری از صفات جلال و جمال (صفات ثبوتیه و سلبیه) خداوند را از درون همین صفت واجب الوجود استنباط و استخراج کردند. بنابراین، این گونه نیست که اثبات واجب الوجود، صرفا به این معنا باشد که سلسله علی (وابستگی اشیا به هم) نمی‌تواند تسلسل داشته باشد و باید در جایی قطع شود، بلکه با همین صفت وجوب وجود، صفات متعددی از جمله «غیر این جهانی بودن» را نیز می‌توان اثبات کرد. «و وجوب الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزائد و الشریک و المثل و الترکیب- بمعانیه و الضد. و التحیز و الحلول و الاتحاد و الجهة و حلول الحوادث فیه و الحاجة و الالم- مطلقا-و اللذة المزاجیة و المعانی و الاحوال و الصفات الزائدة عینا و الرؤیة».


۱. الحیدری، السید رائد، المقرر فی توضیح منطق المظفر، ج۳، ص۱۵، قم، منشورات ذوی القربی، ۱۴۲۲ق.
۲. طباطبایی، محمد حسین، بدایه الحکمه، ص۵۹ - ۶۲، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۴. خواجه نصیر الدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۰۵، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۵. خواجه نصیر الدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۹۴، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۶. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۹۰، تعلیقه، حسن زاده آملی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نیاز ممکنات به عامل خارجی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۵.    



جعبه ابزار