• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نهی از مشاوره با زنان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مشاوره، زنان، مشورت، عدم آفرینش شر، احساس، عاطفه زنان، کمال عقل.

پرسش: در نهج‌البلاغه به مطالبی برخورد می‌شود که در انتساب آن به حضرت علی (علیه‌السلام) تردید می‌شود؛ از آن جمله است عبارت‌های: «المراة شر کلها و شرّ ما فیها انّه لابد منها» و هم‌چنین «ایاک و مشاورة النساء فان و ایهن الی افن و عزمهن الی وهن» خواهشمندم با تفسیر صحیح این مطالب، شبهه‌های ایجادشده میان دانش‌جویان را از بین ببرید و ما را در حل آن مشکل یاری فرمایید.

پاسخ: به مقتضای ارشادی بودن حکم، حال اگر کسی همسرش را نسبت به مورد مشورت، صاحب رأی و کارآزموده و واجد ویژگی‌های مشاوره یافت، مشورت با او بی‌اشکال خواهد بود.
نهی از مشاوره مربوط به اموری است که از مسائل زنان نباشد. بنابراین اگر در امور مشترک، یا در اموری باشد که بانوان معمولاً ـ و یا کسی به طور خاصّ ـ در آن از امانت و آگاهی و تجربه برخوردار بود، مشورت با آنان را پذیرفته، بلکه مورد تأکید قرآن و احادیث خواهد بود.



در سؤال فوق سه عنصر مورد توجه قرار گرفته است:
۱. تشکیک در صحت انتساب جملات مزبور به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام).
۲. حدیثِ «المراة شر کلها و شرّ ما فیها انّه لابد منها».
۳. حدیثِ «ایاک و مشاورة النساء فان و ایهن الی افن و عزمهن الی وهن» از این رو پاسخ آن نیز در سه بخش تقدیم می‌شود:


۱. باید توجه داشت که نهی از مشاوره با زنان و جملاتی از این قبیل، اختصاص به نهج‌البلاغه ندارد تا انتساب آن مورد تشکیک قرار گیرد؛ ‌بلکه در برخی کتب و منابع
[۱] ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۵۴.
حدیثی و تاریخی که پیش از نهج‌البلاغه تالیف یافته نیز ـ از پیامبر اکرم
[۵] مبع الذهب، ج۲، ص۷۳۱.
(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و دیگر پیشوایان
[۱۰] علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۹۲.
(علیهم‌السلام) با سندهای فراوان «مستفیض» احادیثی نقل شده است.لیکن مشکل برخی مردم، ناآشنایی با زبان احادیث و کم‌عنایتی به مقتضیات مقام‌های گوناگون سخن و خصوصیات مخاطبان و سایر جهات است؛ از این رو احادیثی از این قبیل را همانند یک بیان قانونی محض تلقی نموده، درباره آن داوری می‌نمایند!


۲. درباره جمله «المراة شر کلها و شرّ ما فیها انّه لابد منها» باید نکات زیر را مورد توجه قرار داد:

۳.۱ - عدم خلقت شر

در قرآن کریم و نهج‌البلاغه، نظام هستی، نظام حسن معرفی شده، و امام (علیه‌السلام) خود عدل الهی را به جهانیان شناسانده است و می‌دانیم که خدا شر نیافریده و پدیده‌های پروردگاری شر نیستند. پس قرآن و سنت مسلّم و فلسفه و کلام و مبانی اعتقادی با ظاهر عبارات یادشده در تضاد است و در ترجمه‌های ظاهری الفاظ و عبارات نیز، تضادها برطرف نمی‌گردد، که همواره اعتراض خوانندگان را به همراه خواهد داشت.
اگر پس از بررسی‌های لازم به این نتیجه برسیم که: امام در حکمت ۲۳۸ نهج البلاغه، واژه شرّ را به معنای بَد و بدی‌ها استعمال نکرده، بلکه خواست بفهماند که، ازدواج و تشکیل زندگی، مسئولیت‌ها و مشکلاتی دارد و این همان ضرب‌المثل فارسی است که می‌گوید: «زن و بچه دردسرند و بی‌درد‌سر هم نمی‌توان زندگی کرد». آن‌گاه برداشت‌های منفی و اعتراض‌های نامناسب مطرح نخواهد شد.
[۱۲] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، مقدمه و ص۶۷۹ پاورقی، ترجمه محمد دشتی، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۹.


۳.۲ - نسبی بودن شر

اطلاق «شر» بر زن همانند اطلاق بسیاری از کلمات دیگر جنبه اضافی و نسبی دارد. و این امری رایج در احادیث و شیوه گفتار عرفی است. بدین معنا که زن نه از جنبه انسانی یا همسری و مادری‌اش، بلکه از منظر اختصاصی زنانگی‌اش برای مردان به گونه‌هایی اشتغال ذهنی و پراکندگی قلبی و روحی ایجاد می‌کند و او را از توجه کامل، در پرداختن به کمالات علمی و معنوی باز می‌دارد و این اختصاص به زن ندارد؛ بلکه اساساً مسیر رشد و کمال نوعی انسان در فطرت و آفرینش به گونه‌ای مقرر شده که با توجه به قوا و استعدادهای سرشته در نهادش، باید حصارها و بندهای بازدارنده را شناخته، خود را از آن برهاند، انسان برای رسیدن به کمال ناگزیر از کوشش در تأمین نیازهای طبیعی خویش است و در این مسیر باید به گونه‌ای عمل نماید که فشارهای برخاسته از نیازهای زمینی او را از پا درنیاورد؛ و در این راه هر امر بازدارنده یا مشکل‌سازی شر نسبی محسوب می‌گردد. هرچند همان امر در جای خود می‌تواند دارای فواید و محاسن بسیاری باشد. هم‌چنان ‌که احادیث متعددی نیز با همین نگاه به بانوان نگریسته است. از جمله آن‌چه که از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که: «اکثر الخیر فی النساء» (بیش‌ترین خیر در زنان است).

۳.۳ - رسیدن زنان به کمال

احادیث معصومان (علیهم‌السلام) گاه در قالب بیانی قانونی عرضه می‌گردد و گاه پیشوایان بزرگوار ما، در مقام خطابه یا موعظه با مخاطبانی خاص مواجه بودند، اگر بپذیریم که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد، باید گفت: رساترین سخن آن است که مقتضای مقام، سخن و خصوصیات مخاطب باشد. چنان‌چه مخاطب امام در مقام موعظه اگر از وارستگارنی چون ابوذر و عثمان بن مظعون باشد، به خاطر آن‌که شدیداً شیفته سلوک معنوی است و حتی از نیازهای ضروری مادی نیز امتناع می‌ورزد، نیازمند تاکید و مبالغه در دعوت به نیازهای زمینی است. حال اگر مخاطب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) جمعی بی‌اعتنا به زندگی عقلانی و افتاده در گنداب شهوات باشند، نهیبی اکید و بلیغ نیاز دارد تا انگیزه کاستن از شهوت‌پرستی و پرداختن به کمالات در آنان ایجاد شود.
با دقت در توضیحات فوق معلوم می‌گردد که بیان این حدیث و سایر احادیث و آیات قرآنی که انسان (زن و مرد) را مکرّم به کرامت الهی دانسته، گرامی‌ترین آن‌ها و پرهیزکارترین آن‌ها می‌داند و برخی زنان را اسوه و الگوی هر انسان مؤمن و کمال‌جویی معرفی می‌کند و زن را دارای زمینه و استعدادی برای کمال‌یابی می‌داند که به مقام تلقی وحی و سخن گفتن با فرشتگان (بلکه با برترین فرشته الهی) نایل می‌گردد، هیچ‌گونه منافاتی نیست.


۳. درباره جمله «ایاک و مشاورة النساء فانّ رایهن الی افنٍ و عزمهنّ الی وهنٍ» لازم است نکات زیر مورد عنایت واقع شود:

۴.۱ - احساسی بودن زنان

ویژگی‌ها و تفاوت‌های زن و مرد از اموری است که باید بدان توجه ویژه شود. در این مختصر به تفاوت‌هایی که با موضوع بحث، تناسب دارد اشاره می‌شود:

۴.۱.۱ - دیدگاه کلیو دالسون

روان‌شناسی به نام خانم «کلیودالسون» می‌گوید: «خانم‌ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانم‌ها از لحاظ هوش نه‌تنها با مردان برابری می‌کنند، بلکه گاهی در این زمینه از آن‌ها برتر هستند. نقطه ضعف خانم‌ها احساسات شدید آن‌هاست؛ به همین دلیل باید قبول کنند که به نظارت آقایان نیاز دارند».

۴.۱.۲ - دیدگاه لامبر

خانم نویسنده‌ای به نام «لامبر» می‌نویسد: «در زن قدرت عقلی ناقص است؛ زیرا عاطفه قدرتمندش او را بازی می‌دهد».
[۱۶] هاشمی رکاوندی، مجتبی، مقدمه‌ای بر روان‌شناسی زن، ص۱۳۰.


در هر صورت زن موجودی عاطفی است و عاطفی بودن او یک ارزش است نه کاستی؛ ولی بی‌توجهی به این حالت، خط خروج او را از مسیر اعتدال افزایش می‌دهد. بر این اساس گفته شده است: اگر طلاق در دست زن می‌بود، همیشه نظام خانوادگی در معرض خطر انحلال قرار داشت و کوچک‌ترین بی‌توجهی اقدام عملی زن را در پی می‌آورد.
[۱۷] شمس‌الدین، محمدمهدی، اهلیة المراة لتولی السلطة.المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، ص۲۲ـ۲۷.
[۱۸] فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۴۷.
و نیز ضرورت گواهی دو زن به جای یک مرد با توجه به همین واقعیت قابل توجیه می‌باشد.
[۱۹] مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، دارالعلم للملایین، ج۱، ص۴۴۷.
[۲۰] فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۴۷.


۴.۱.۳ - اهمیت به خود و زندگی

از دیگر ویژگی‌های زنان این است که بیش‌تر به خود و زندگی خانوادگی خود می‌اندیشند.

۴.۱.۴ - دیدگاه شوپنهاور

شوپنهاور می‌نویسد: «زن همه چیز را از نظر خود می‌نگرد، همه چیز در نظر او شخصی است و وسیله‌ای برای غایات و اهداف خصوصی».
[۲۱] دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ص۲۹۹، ترجمه عباس زریاب، شرکت انتشارات.


۴.۱.۵ - دیدگاهی دیگر

خانم «لامبر» نیز می‌گوید: «ما زنان افکارمان در مسائل اجتماعی ارتباط و پیوستگی ندارد».
[۲۲] فصل‌نامه کتاب نقد، سال پنجم، ش۱۷، ص۳۰۰.


۴.۱.۶ - سخن خداوند متعال

چه‌بسا قرآن که می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آن‌ها برحذر باشید...».
نظر به این معنی داشته باشد که خصلت‌ها و گرایش‌های طبیعی همسران، می‌تواند تأثیرگذار بر مردان باشد و آنان را که باید مسئولیت‌پذیر در صحنه جامعه باشند، به دلیل شفقت به زن و فرزند تحت تأثیر انگیزه‌های انحصارگرایانه و بازدارنده قرار دهد.
[۲۵] فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۵۰.


۴.۱.۷ - کلام امام علی

حضرت امیر (علیه‌السلام) با اشاره به ناپایداری تصمیمات زنان که ناشی از دخالت احساسات و عواطف در آن‌هاست می‌فرماید: «از مشورت با زنان بپرهیز که رای آنان زود سُست می‌شود و تصمیم آنان ناپایدار است.» در واقع همان‌گونه که احساسات زودگذر و ناپایدار هستند تصمیماتی که بر اساس احساسات گرفته می‌شود نیز، ناپایدار خواهد بود.
[۲۶] معین الاسلام، مریم و طیبی، ناهید، روان‌شناسی زن در نهج‌البلاغه، ص۱۴۳، قم، عطر سعادت، چاپ اول، ۱۳۸۰.


۴.۲ - ارشادی بودن حکم

اصل و نوع تحلیل در ذیل حدیث، بهترین شاهد بر این است که نهی از مشورت با بانوان حکمی ارشادی ـ یعنی ارشاد به حکم عقل ـ است. بدین معنا که معصوم (علیه‌السلام) با دید دور از خطایش خردها را متوجه نکته خاصی می‌فرماید که اگر به خوبی مورد تأمل قرار گیرد، درستی‌اش معلوم می‌گردد و آن این‌که: اولاً مشاور باید دارای صفاتی از قبیل امانت،‌ اندیشه و تجربه و آگاهی نسبت به مورد مشورت باشد. دیگر این‌که وقتی با او مشورت می‌شود و وی صلاح‌دید خویش را عرضه داشت، خود بتواند با تدبر در دیدگاه او به تصمیم برسد. بنابراین در امور مهم باید در جست‌وجوی مشاوری بود که ویژگی‌های مزبور در وی محرز باشد، نه آن‌که با شتاب‌زدگی به مشورت با همسرش که بیش از هر کسی قابل دست‌رسی است، بپردازد. به علاوه شدت عشق و علاقه به همسر از سویی و تأثیر شگرف عاطفی او در شوهر (خصوصاً اگر با اصرار و سماجت و یا قهر و ناز) همراه گردد، معمولاً درایت در کار و قدرت تصمیم‌گیری را پس از مشورت از وی سلب می‌کند؛ و یا مخالف با نظر مشورتی او موجب بروز ناهنجاری و اختلاف زناشویی می‌گردد.حال اگر با چنین بیانی از شرع، مرد خود را ـ در امور مربوط به خویش ـ از کمند دیدگاه برخاسته از عواطف زن، و از تأثیر کشش‌های عاطفی یا سماجت‌های وی برهاند، در انتخاب مشاور موفق‌تر خواهد بود.

۴.۳ - دارا بودن ویژگی‌های مشاوره

به مقتضای ارشادی بودن حکم، حال اگر کسی همسرش را نسبت به مورد مشورت، صاحب رأی و کارآزموده و واجد ویژگی‌های مشاوره یافت، مشورت با او بی‌اشکال خواهد بود. هم‌چنان‌که نمونه‌هایی از آن را در روایات اسلامی مشاهده می‌کنیم.

۴.۴ - مشاوره با زنان دارای کمال عقل

نهی از مشاوره مربوط به اموری است که از مسائل زنان نباشد. بنابراین اگر در امور مشترک، یا در اموری باشد که بانوان معمولاً ـ و یا کسی به طور خاصّ ـ در آن از امانت و آگاهی و تجربه برخوردار بود، مشورت با آنان را پذیرفته، بلکه مورد تأکید قرآن و احادیث خواهد بود. هم‌چنان که در برخی نسخه‌ها، حدیث مورد بحث، بدین صورت آمده است: «ایّاک و مشاورة النساء الاّ من جرّبت بکمال عقل»؛ از مشورت با زنان برحذر باشید؛ مگر آن‌که به کمال عقلی آزموده شده باشد».
و هم‌چنین آیات و احادیثی
که در برخی از امور توصیه به مشورت با آنان نموده یا آن را تایید فرموده است.


۱ـ عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، (قم، اسراء، چ اول، ۷۵).
۲ـ مریم معین‌الاسلام و ناهید طیبی، روان‌شناسی زن در نهج‌البلاغه، (قم، عطر سعادت، چ اول، ۸۰).


۱. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۵۴.
۲. ابن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجّة، ص۱۷۱.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۵۱۷.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۳۷.    
۵. مبع الذهب، ج۲، ص۷۳۱.
۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره، الفقیه، ج۳، ص۳۹۱.    
۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۹۲.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۵۱۷ ۵۱۸.    
۹. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۵۵.    
۱۰. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۹۲.
۱۱. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، حکمت ۲۳۸، ص۳۵۰، ترجمه محمد دشتی.    
۱۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، مقدمه و ص۶۷۹ پاورقی، ترجمه محمد دشتی، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۱۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل ‌الشیعة، ج۲۰، ص۲۴، باب ۳، ابواب مقدمات النکاح، ح۱۲، آل‌البیت.    
۱۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۲۷۴، ترجمه محمد دشتی.    
۱۵. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۱۵.    
۱۶. هاشمی رکاوندی، مجتبی، مقدمه‌ای بر روان‌شناسی زن، ص۱۳۰.
۱۷. شمس‌الدین، محمدمهدی، اهلیة المراة لتولی السلطة.المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، ص۲۲ـ۲۷.
۱۸. فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۴۷.
۱۹. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، دارالعلم للملایین، ج۱، ص۴۴۷.
۲۰. فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۴۷.
۲۱. دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ص۲۹۹، ترجمه عباس زریاب، شرکت انتشارات.
۲۲. فصل‌نامه کتاب نقد، سال پنجم، ش۱۷، ص۳۰۰.
۲۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۵.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه، ج ۱۹، ص ۵۱۷ ۵۲۰.    
۲۵. فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، ش۲۵، ص۱۵۰.
۲۶. معین الاسلام، مریم و طیبی، ناهید، روان‌شناسی زن در نهج‌البلاغه، ص۱۴۳، قم، عطر سعادت، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۲۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۳.    
۲۸. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۸۲ ۱۸۳.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.    
۳۰. طلاق/سوره۶۵، آیه۷.    
۳۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۹۲.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نهی از مشاوره با زنان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۰۲.    



جعبه ابزار