نصیحت کردن پدر و مادر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نصیحت کردن، پدر و مادر، عصبانی.
پرسش: من بچهای هستم که تحمل وعظ و
نصیحت پدر و مادرم برای من بسیار سخت است و همیشه هنگام
نصیحت کردن آنها، موضوع را عوض میکنم، یا عصبانی میشوم. از شما تقاضا دارم راهحلی برای مشکل من بیان کنید؟
پاسخ: برای حل این مشکل توجه شما را به نکاتی جلب میکنم، دقت و توجه شما به این نکات با هم دیگر میتواند شما را به مقصود و خواستهتان نزدیکتر کند.
امر و نهیهای
پدر و مادر در واقع خواهش است: در مکالمههای روزانه، یاد گرفتهایم که خواهش و درخواست خود را در قالب آمرانه و دستوری بیان کنیم؛ مثلاً وقتی به پدرتان میگویید باید برای درسهایم به مدرسه بیایید، منظورتان این است که پدر جان اگر ممکن است زحمت بکشید و به مدرسه ما بیایید. این موضوع درباره کلمات آنها نیز صادق است. اگر آنها میگویند باید درس بخوانی یا نباید با فلانی رفتوآمد کنی، منظورشان این است که فرزند دلبندم ما خوبی و
سعادت تو را میخواهیم و
خوشبختی تو در این است که در درسهایت کوشا باشی، و با فلان فرد
معاشرت نداشته باشی. پس اگر در این نوع گفتوگوها دقت کنیم و ادبیات عرفی را در نظر بگیریم، از کلمات آنها نمیرنجیم، چون میدانیم که در زیر هر کلمه آنها، مهر و
محبت جای دارد.
هیچ
دوستی و محبتی برابر با مهر خالصانه و ناب والدین نیست،
تجربه سالیان متمادی ثابت کرده است که مهر آنها ماندگار است و آنها ما را به خاطر خودمان دوست دارند. اگر فرزندان این امر را درک کنند، از انتقادهای آنها ناراحت نمیشوند، گاهی ممکن است آنها شرایط
انتقاد را به خاطر حساسیتی که به رشد و تعالی شما دارند، رعایت نکنند؛ مثلاً جلوی دوستتان بلند بگویند تا حالا کجا بودی؟ اگر بدانید که این فقط و فقط به خاطر نگرانی آنها در مورد شما بوده و شما عزیزترین فرد نزد آنها هستی، دیگر از نوع گفتار آنها ناراحت نمیشوید؛ بلکه محترمانه از آنها
عذرخواهی میکنی، و مهر آنها را تلافی میکنی. البته در زمانی که آنها در
آرامش هستند، با
شوخی و تبسم و به شکل غیر مستقیم بیان میکنیم که بهتر بود جلوی دوستم مثلاً فلان حرف را به من نمیزدید.
گاهی
جوانان و
نوجوانان به خاطر نصیحتهای پشت سر هم والدین ناراحت میشوند. بهتر است بدانید که این نصیحتهای پیدرپی به خاطر عدم
اعتماد به شما نیست؛ بلکه به خاطر مهر و محبت زیاد به شماست. چه کسی میتواند یک ساعت تجربه تلخ مادر را در زمان بیماری فرزندش بیان کند، و احساس مادرانه او را به قلم آورد. چه کسی میتواند اوج عشق مادر به فرزندش را ترسیم کند. پس، از توصیههای پیدرپی آنها که حاکی از
عشق آنهاست، ناراحت نشویم.
به تجربه آنها
احترام بگذارید: اگر به تجربهای که پدر و مادر از
زندگی خود داشتهاند توجه کنید، و اگر به خلوص آنها در دوستی دقت کنید، متوجه خواهید شد که هر سخن آنها اشاره به دغدغهای در مورد شماست و اینها همه میتواند شما را در جهت رشد و
کمال یاری رساند. چون گفتهاند:
آنچه را که پیر در خشت خام میبیند، جوان در آیینه صاف نمیبیند.
والدین ما
معصوم نیستند؛ بنابراین هم دارای صفات برجسته و نیکاند و هم دارای نقاط ضعف، حال اگر نقاط ضعف آنها درباره کار شما یا در طرز رفتارشان با شما
آشکار شود، بهتر این است که با واقعبینی با آن برخورد کنید و این
نقص را طبیعی بدانید. در ضمن خصلتهای برجسته و نیک آنان، محبت پاک و بیآلایششان به شما به خصوص مواظبتی را که از ابتدای طفولیت تاکنون درباره شما داشتهاند، از نظر دور ندارید.
و آن را به خاطر داشته باشید و همواره از آنان
قدردانی نمایید و حتی طبق فرمایش
قرآن، وقتی از دست آنها ناراحتید، به آنها تندی نکنید.
انسان از بدو تولد مراحل
رشد مختلفی را پشت سر میگذارد، و در هر مرحلهای از تحول از صفات خاصی برخوردار میشود. آشنایی با این دوران و صفات و روحیات خاص این دوره به انسان کمک میکند، تا روابط بین فردی و اجتماعی مناسب و خوبی ایجاد کند. این دوران آنقدر حساس است که
بلوغ را تولد ثانی فرد مینامند، در چنین دورهای نوجوان دائماً در حال تغییر است و حتی خود وی با مشکل بزرگ وضع و موقع خویش روبهرو است. برخی از این تغییرات به قرار زیر است:
برخی خصوصیات جسمانی ـ حرکتی، عبارتاند از:
أ. آهنگ رشد جسمی سریعتر میشود؛ (فعالیت و خستگیناپذیری)
ب. ظهور علائم جسمی و روانی بلوغ همراه با
اضطراب نوجوان؛
ج. ویژگیهای بدنی وی در رفتارهای اجتماعی و خانوادگی او اثر میگذارد؛
د.
بلوغ جنسی و علائم آن در جسم و روان.
ویژگیهای عقلی و ذهنی، عبارتاند از:
قدرت فهم مسائل انتزاعی و منطقی، استدلال آوردن برای مقاصد خود و... .
برخی ویژگیهای عاطفی، عبارتاند از:
أ. اوایل نوجوانی دوره حساسیت است و نوجوان در این مرحله به کوچکترین چیزی
عصبانی میشود و از این نظر مانند
کودکان است؛ (آگاهی از این موضوع به شما در برخوردهایتان کمک بیشتری خواهد کرد)
ب. عواطف دچار نوعی سرگردانی میشود؛
ج. صفات متضاد، نوجوان و کمترین مدت از هیجان به هیجان دیگر منتقل میشود؛ مثلاً لحظهای بسیار مغرور و از خود راضی است و به کسی اعتنا نمیکند، سپس بیدرنگ تغییر وضع داده، حالت
فروتنی و نوامیدی پیدا میکند؛ (البته آهسته آهسته پس از بلوغ جنسی کاهش مییابد.)
د.
استقلالطلبی از والدین و رفاقتجویی خالصانه؛
هـ . توجه بیش از اندازه به وضع ظاهری و حالت بدنی؛
و. تفکرات رؤیایی؛
ز. انتقاد از او موجب تضاد و
اختلاف با بزرگترها میشود؛
ح. نیاز و احساس مقبولیت و تأکید اجتماعی.
أ. نوجوان از خود تعریف میکند، و درصدد اثبات
شخصیت خود است و سعی دارد، دیگران را وادار کند که او را با شرایطی بپذیرند و به کل شخصیت او احترام بگذارند؛
ب. اختلاف، کشمکش و بحث درباره کنترلهای
خانواده؛
ج. احساس تمسخر نسبت به محیط واقعی زندگی به خاطر ایدهآلگرایی؛
د. رقابت با دوستان و همسالان و رفاقت خالصانه.
با توجه به این روحیات شما باید متوجه باشید که برخی از این حالات که در سؤال خود بیان داشتهاید، به خاطر بحث
بلوغ و علائم رشد شماست؛ پس این شناخت به شما کمک میکند که در این مواقع خونسردی خود را بهتر حفظ کنید و از والدین خود کمک بخواهید به شما کمک کنند تا به واقع و
خیر بیشتری برسید و بیشتر شرایط روحی روانی خود را با محیط تطبیق دهید.
۱. مراحل رشد و تحول انسان، دکتر محمدرضا شرفی، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۲. رفتارهای هنجار و نابهنجار در کودکان و نوجوانان، دکتر شکوه نوابینژاد، نشر انجمن اولیا و مربیان.
۳. شناخت، هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، دکتر علی قائمی، انتشارات امیری.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نصیحت کردن پدر و مادر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۹/۰۶.