• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نزاع نزد پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: معصوم، حدیث قلم و دوات، قرآن.

پرسش: پیامبر در حال مریضی در آخرین روزهای عمرش در حضور اصحاب تقاضای قلم و دوات نمود تا وصیت بنویسد، در آن جلسه برخی جدل به راه انداختند که باعث غضب رسول خدا شد و گفت: نزد من نزاع شایسته نیست، مقصود از این جمله چیست؟

پاسخ: این جمله پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بخشی از حدیث معروف "دوات و قلم" یا "قرطاس است که با سندهای متعدد در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است.
زمانی که عده‌ای در حضور پیامبر به خاطر ریاست، ایشان را که قرآن در باره‌اش فرموده است: "ما ینطق عن الهوی" (سخنان او از روی هوی و هوس نیست) متهم به هذیان و یاوه گویی می‌کنند و... رسول خدا این اهانت بزرگ به ساحت مقدس نبوت را برنتافته و فرمودند: «از نزد من برخیزید (و دور شوید) که در محضر من نزاع و کشمکش سزاوار نیست» و با این بیان آنان را از پیش خود راندند.




پیامبر در حال مریضی در آخرین روزهای عمرش در حضور اصحاب تقاضای قلم و دوات نمود تا وصیت بنویسد، در آن جلسه برخی جدل به راه انداختند که باعث غضب رسول خدا شد و گفت: نزد من نزاع شایسته نیست، این جمله پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بخشی از حدیث معروف "دوات و قلم" یا "قرطاس" است که با سندهای متعدد در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است. این حدیث این ماجرا را بخاری شش بار و مسلم سه بار در کتاب خود آورده‌اند در این جا متن این حدیث را از صحیح بخاری به سند‌های مختلف نقل می‌کنیم:

۱.۱ - سند اول

"حدثنا قبیصة حدثنا بن عیینة عن سلیمان الاحول عن سعید بن جبیر عن بن عباس رضی الله عنهما انه قال یوم الخمیس و ما یوم الخمیس ثم بکی حتی خضب دمعه الحصباء فقال اشتد برسول الله صلی الله علیه وسلم وجعه یوم الخمیس فقال ائتونی بکتاب اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا فتنازعوا ولا ینبغی عند نبی تنازع فقالوا هجر رسول الله صلی الله علیه وسلم قال دعونی فالذی انا فیه خیر مما تدعوننی الیه"
[۱] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۱۱ ش ۲۸۸۸، دار ابن کثیر، الیمامة ، بیروت ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷، الطبعة الثالثة، د. مصطفی دیب البغا.


۱.۲ - سند دوم

"حدثنا قتیبة حدثنا سفیان عن سلیمان الاحول عن سعید بن جبیر قال قال بن عباس یوم الخمیس وما یوم الخمیس اشتد برسول الله صلی الله علیه وسلم وجعه فقال ائتونی اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا فتنازعوا ولا ینبغی عند نبی تنازع فقالوا ما شانه اهجر استفهموه فذهبوا یردون علیه فقال دعونی فالذی انا فیه خیر مما تدعوننی الیه"
[۲] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۱۲، ش ۴۱۶۸.


۱.۳ - سند سوم

حدثنا ابراهیم بن موسی حدثنا هشام عن معمر و حدثنی عبدالله بن محمد حدثنا عبد الرزاق اخبرنا معمر عن الزهری عن عبید الله بن عبدالله عن بن عباس رضی الله عنهما قال لما حضر رسول الله صلی الله علیه وسلم و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی صلی الله علیه وسلم هلم اکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده فقال عمر ان النبی صلی الله علیه وسلم قد غلب علیه الوجع وعندکم القرآن حسبنا کتاب الله فاختلف اهل البیت فاختصموا منهم من یقول قربوا یکتب لکم النبی صلی الله علیه وسلم کتابا لن تضلوا بعده ومنهم من یقول ما قال عمر فلما اکثروا اللغو والاختلاف عند النبی صلی الله علیه وسلم قال رسول الله صلی الله علیه وسلم قوموا قال عبید الله فکان بن عباس یقول ان الرزیة کل الرزیة ما حال بین رسول الله صلی الله علیه وسلم وبین ان یکتب لهم ذلک الکتاب من اختلافهم ولغطهم
[۳] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۴۶، ش ۵۳۴۵ باب قول المریض قوموا عنی.



هنگامی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آستانه رحلت از دنیا، قرار گرفت و اطراف حضرت گروهی از جمله عمر بن خطاب در خانه آن حضرت حاضر شده بودند، فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی برای شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: بیماری بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غلبه کرده (و العیاذ بالله هذیان می‌گوید) و ما قرآن را داریم و برای ما کافی است. در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضی می‌گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضی سخن عمر را می‌گفتند، هنگامی که سر و صدا و غوغا در حضور آن حضرت و اختلاف زیاد شد، فرمودند: برخیزید و از نزد من بروید. عبیدالله گفت: ابن عباس بعد از این قضیه بارها می‌گفت: مصیبت و تمام مصیبت این است که نگذاشتند پیامبر چیزی را که می‌خواست برای آنها بنویسد تا اختلاف نکنند و گمراه نشوند.... "
این حرکت که از بعضی از مسلمانان سر زد و در حضور آن حضرت نه تنها فرمان ایشان را اطاعت نکردند، بلکه با کمال بی ادبی اهانت نمودند برای رسول خدا بسیار سخت و گران بود و لازم بود عکس العمل مناسبی از خود بروز دهند.


مطابق روایات بالا دو نوع عکس العمل ازآن حضرت نقل شده است:

۳.۱ - امر به ترک نزاع

فرمود: «قوموا عنی و لاینبعی عندی التنازع»
[۴] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۴۶، ش ۵۳۴۵ باب قول المریض قوموا عنی.
؛ «از نزد من برخیزید (و دور شوید) که در محضر من نزاع و کشمکش سزاوار نیست».
این روایت مشخص می‌نماید که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا چه اندازه از اختلاف و سخنان جسارت آمیز آنان ناراحت شده است.

۳.۲ - امر به ترک مجلس

هنگامی که نزاع و کشمکش پیش آمد و حرف‌های زشتی به آن حضرت زده شد، فرمود:
«ذرونی فالذی انا فیه خیر مما تدعونی الیه»
[۵] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۱۲، ش ۴۱۶۸.
[۶] محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۱۱، ش ۲۸۸۸.
؛ «مرا به حال خودم واگذارید! چراکه این حالتی که من در آن هستم، بهتر از چیزی است که مرا بدان فرا می‌خوانید.
در هردو صورت معنی کلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واضح و روشن است زیرا آن حضرت وظیفه امت خود را در تمام زمینه‌ها بیان کرده بودند. از جمله در زمینه امام و جانشین بعد از خود بارها و بارها (علیه‌السّلام) را معرفی کرده بودند اما اکنون می‌دیدند که عده‌ای در حضور ایشان به خاطر ریاست خود دارند اصل نبوت را زیر سؤال می‌برند و کسی را که قرآن در باره ایشان فرموده است: "ما ینطق عن الهوی" (سخنان او از روی هوی و هوس نیست) متهم به هذیان و یاوه گویی می‌کنند و... به همین دلیل این اهانت بزرگ به ساحت مقدس نبوت را برنتافته و آنان را از پیش خود راندند.


۱. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۱۱ ش ۲۸۸۸، دار ابن کثیر، الیمامة ، بیروت ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷، الطبعة الثالثة، د. مصطفی دیب البغا.
۲. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۱۲، ش ۴۱۶۸.
۳. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۴۶، ش ۵۳۴۵ باب قول المریض قوموا عنی.
۴. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۴۶، ش ۵۳۴۵ باب قول المریض قوموا عنی.
۵. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۱۲، ش ۴۱۶۸.
۶. محمد، بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۱۱، ش ۲۸۸۸.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نزاع نزد پیامبر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۶.    



جعبه ابزار