نجات ادیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نجات ادیان، دین اسلام، عمل صالح، فطرت پاک، پیروان، مسیحیت، یهود، نصارا.
پرسش: با اینکه دین اسلام تنها دین بر حق است؛ چرا نجات پیروان سایر ادیان نیز در قرآن، ممکن اعلام شده است؟ (تفسیر آیه ۶۹ سوره مائده چیست؟)
پاسخ: در آموزههای اسلامی، از همان ابتدا و در مقدسترین متن (قرآن) به این مطلب اذعان شده است که اگر گروههایی از غیر مسلمانان بر فطرت پاک خود باشند، عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، میتوانند نجات یابند. این مطلب در آیات مختلفی و با صراحت کامل بیان شده است. البته این به معنای حق نبودن دین اسلام نیست؛ بلکه براساس آیات قرآن، دایره نجات فراتر از حقانیت است؛ یعنی انسانهایی که پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را درک نکردهاند (بلکه بهتر است بگوییم که
اسلام و حقیقت آن را درک نکردهاند) اما درعینحال اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشتهاند، بدیهایی را که فطرت از آن نهی میکند (مانند دروغ، زنا و ...)، ترک کردهاند؛ به جهان آخرت
ایمان دارند و به فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، همچنین عمل صالح انجام میدهند،
آیه مورد سؤال به اینان میگوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد.
تمام ادیان برای خود هدفی را مشخص کردهاند، به بیان دیگر در هر دینی هدفی دنبال میشود و عموماً اعتقادات و اعمال
ادیان مختلف برای سوق به آن هدف پیریزی شدهاند. یکی از مهمترین اهداف ادیان،
سعادت و رستگاری انسانها در این
دنیا و در آخرت است. بنابراین هر دینی، به پیروان خود نجات را نوید داده و تضمین میکند هر شخصی که پیرو واقعی آن دین بوده باشد، به نجات دست خواهد یافت. تا اینجا همه ادیان، مشترک بوده و نجات را به پیروانشان نوید میدهند.
اما در گام بعدی، سؤال این است که آیا در نگاه هر دینی، نجات برای
پیروان ادیان دیگر نیز قابل تصور است؟ آیا پیروان ادیان دیگری که انسانهای شریف، با اخلاق، منصِف و حتی با خدایی هستند، تنها به این دلیل که حقانیت دین برحق برایشان ثابت نشده است، از نجات محروماند؟
در ابتدا
ذکر این نکته ضروری است که در این بحث باید میان حقانیت و نجات، فرق گذاشت؛ البته طبیعی است که همه ادیان خود را
حق دانسته و معتقدند که مسیر درستی را میپیمایند؛ اما برخی ادیان، دامنه رستگاری و نجات را گسترش داده و آن را در مورد برخی پیروان ادیان دیگر نیز گسترش میدهند.
در میان پیروان
مسیحیت، اعتقاد بر این بود که تنها در مسیحیت و با اعتقاد به مسیح میتوان رستگار شد و در غیر این راه، نجاتی امکانپذیر نیست. آنها درحالیکه قرنها قدرت را در اختیار داشتند، بر این اعتقاد بودند، تا اینکه در قرون جدید بهویژه بعد از شورای واتیکانی دوم
کمی به این سمت گرایش پیدا کردهاند که افراد غیر مسیحی نیز امکان نجات دارند که البته آن نیز به جهت رسیدن فیض عیسای مسیح بدانها میباشد.
اما در
دین اسلام ماجرا کاملاً متفاوت از مسیحیت است. برخلاف مسیحیت و کلیسا که تقریباً بعد از شانزده قرن آن هم به اجبار پذیرفتند که غیر مسیحی نیز امکان نجات دارد؛ در اسلام، در همان سالهای اول و در
مقدسترین متن به این مطلب اذعان شده است که اگر انسانها بر
فطرت پاک خود باشند،
عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، میتوانند نجات یابند. این مطلب تنها در یک آیه یا بهصورت ضمنی بیان نشده است؛ بلکه در آیات مختلف و باصراحت کامل بیان شده است که هرچند اسلام، دین
حق و حقیقت است، اما برای گروههایی از غیر مسلمانان که به حقیقت دین اسلام پی نبردند نیز، راه نجات وجود دارد.
در این مورد باید به این نکات توجه داشت:
اینکه اسلام، امکان نجات یافتن غیر مسلمانان را نیز مطرح میکند، به این معنا نیست که، حقانیت اسلام زیر سؤال برود؛ بلکه به قطع و
یقین، اسلام دین حق و حقیقت است، اما براساس
آیات قرآن و
عقل، دایره نجات فراتر از حقانیت میباشد.
این اعتقاد با برخی از آیات قرآن که گفته تنها دین اسلام پذیرفته میشود («
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.)،
منافات ندارد؛ زیرا این آیات برای افرادی است که پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را درک کردهاند یا حقانیت اسلام برای آنها ثابت شده است و در این صورت از آنها غیر از اسلام قبول نمیشود، اما برای افرادی که واقعاً نتوانستهاند با اسلام راستین و حقیقت درست، آشنا گردند، حال چه به جهت شرایط خاص خودشان به اسلام نرسیدهاند و چه به جهت کمکاری برخی مسلمانان، درعینحال بنا بر
فطرت خود به
خداوند و
روز قیامت اعتقاد داشتند و عمل صالح انجام میدادند؛ طبیعی است که نباید آنها را مستحق
عذاب دانست که این خلاف
عدالت الهی میباشد.
یکی از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد، این آیه شریفه است:
«
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛
هر یک از مسلمانان و
یهود و نصاری و
صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت
ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا
پاداش نیک یابند و هیچگاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود. این آیه با کمی تفاوت در سوره مائده نیز آمده است:
«
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ «آنها که ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و
عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد».
مقصود از «
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا»؛ کسانی هستند که به
زبان و در ظاهر ایمان آوردند که اینان همان
منافقان میباشند.
و مراد از «
وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری» نیز، یهودیان و مسیحیان هستند.
در مورد اینکه
صابئین چه کسانی هستند نیز، اقوالی وجود دارد:
برخی صابئین را همان ستارهپرستان معنا کردهاند.
البته بنا بر سیاق آیه که
اهل کتاب را ذکر میکند و نجات را برای آنها میداند، این معنا بعید است،
بلکه قول دیگر که بسیاری به آن معتقدند و بهتر به نظر میرسد این است که صابئین، معتقدان به کیشی هستند که حد وسط میان یهودیت و
مجوسیت است و کتابی دارند که آن را به حضرت یحیی بن زکریا منتسب میدانند.
دیدگاههای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.
بنابراین در تفسیر آیه میتوان چنین گفت: انسانهایی که پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را درک نکردهاند (بلکه بهتر است بگوییم که اسلام و حقیقت آن را درک نکردهاند) درعینحال اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشتهاند، بدیهای را که فطرت از آن نهی میکند (مثل
دروغ،
زنا و...) ترک کردهاند؛ به جهان آخرت ایمان دارند و به
فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، و همچنین عمل صالح انجام میدهند، آیه به اینان میگوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد.
تفسیردیگری نیز برای آیه وجود دارد؛ خداوند در این آیه در مقام بیان این است که نامها و نامگذاریها که دارید، از قبیل
مؤمنین، یهودیان، مسیحیان، صابئیان، اینها نزد خدا هیچ ارزشی ندارد، نه شما را مستحق پاداشی میکند، و نه از عذاب او ایمن میسازد. ایمان ظاهری مخصوصاً بدون انجام عمل صالح، چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصارا و پیروان ادیان دیگر بیارزش است، تنها ایمان واقعی و خالص به خدا و قیامت که با کار نیک و عمل صالح همراه باشد در پیشگاه خدا
ارزش دارد، و تنها این برنامه موجب پاداش و جلب
آرامش و
امنیت میگردد.
بنا بر تفسیر دوم، معنای «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا» دیگر منافقان نیستند؛ بلکه مسلمانان به معنای عام است به اینکه به بیعت عام، اسلام را قبول کرده باشند.
پایگاه اسلام کوئست.