معیت ترس و محبت نسبت به خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ترس از خدا، دوست داشتن خدا، خوف و رجاء.
پرسش: چگونه می توان هم
خدا را دوست داشت هم از او ترسید؟ در
اسلام سفارش به
خوف و رجا شده که با هم در تضادند. حداقل برای انسانهای بزرگی چون
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امام (علیهالسلام) که معصومند نباید
ترس از خدا مطرح باشد؟ این که معصوم تا این اندازه از خدا در وحشت باشد چه جایی برای ما می ماند!
پاسخ:
ترس و
امید و
محبت اموری وجدانی و بی نیاز از تعریف هستند.
انسان در مقابل اموری چند ممکن است دچار ترس و هراس گردد، مثل:
الف) احساس خطر و آسیب بر جان و مال و عرض و... خود؛
ب) درک عظمت و هیبت امری یا چیزی؛
ج) جهل به عواقب و تبعات کاری و یا سرانجام خویش؛
و...، هرچند ممکن است نسبت به امری برخی از این عوامل با هم همراه گردند.
احساس محبت و علاقه نیز در پی اموری چند حاصل میآید:
یافتن جذبهها و زیباییهایی در محبوب و گرایش و علاقه به او به جهت علاقه و گرایش به آن زیباییها، و شاعر این
عشق را در پی رنگ و سرانجام آن را ننگ میداند، لکن این امر کلیت ندارد بلکه اگر این زیباییها، زیباییهای گذرا و فانی و صوری باشند این امر صحیح است لکن اگر این جمال و کمال،
ارزشهای اخلاقی یا جمال و کمال وجودی و حقیقی باشند، این عشق در پی رنگ نبوده و عاقبتش ننگ نیست بلکه سرانجام آن همرنگی است.
احساس وابستگی و نیاز به محبوب و انتظار استفاده از محبوب در راه رسیدن به مقاصد خویش. این محّب، محبوب را برای خود میخواهد نه به جهت خودش؛
محبتی که در پی احساس شکرگزاری به
ولی نعمت حاصل میگردد و محّب از آن جهت شیفتهی محبوب گشته است که موهبت و بذل و عطیهای را از جانب محبوب دریافت کرده و رهین منّت او گشته است.
محبوب، طالب محبت محّب و جذب او به سوی خویش، برای دستگیری از او و زیر بال و پر گرفتن او است و...، و ممکن است نسبت به یک محبوب عواملی چند با یکدیگر همراه شوند.
اگر دقت کنیم در تمامی عملکردها و عکس العملهای ما به نوعی ترس و محبت و امید به هم آمیختهاند. گرچه ممکن است در مواردی یکی بر دیگری غالب باشد و همیشه موازنه برقرار نباشد، لکن این معیت ترس و امید (و محبت) امری اجتناب ناپذیر است، بله، این امر از اموری است که از شدت وضوح آن، از آن غافلیم و این دو بر عملکردهای ما تأثیر مینهند. امید و محبت، سبب تحریک ما به سوی کارهای روزمره و حتی کارهای خطیر میگردد و ترس، سبب احتیاط و دقت و ارزیابی و سنجش تبعات آن و تهیهی مقدمات آن میگردد. اگر در وجود انسان تنها امید و محبتِ میبود، احتیاط کنار رفته و خیلی زود به هلاکت مبتلا میشدیم و اگر تنها ترس میبود، اقدام بر هیچ کاری حتی نوشیدن و خوردن نمیکردیم زیرا ممکن است قطرهای وارد ریهی ما گشته یا لقمهای گلوگیرمان شود و سبب مرگمان گردد!
بنا بر این، اظهار تعجب از معیت ترس و امید و محبت نسبت به خدا، جای تعجب دارد، زیرا نشانهی غفلت ما از شناخت خود و حالات خود است.
توضیح اینکه: ترس و امید و
محبت به خداوند، درافراد مختلف بر حسب میزان شناخت آنها از خدا و
صفات جمالیه و
جلالیهی او و سایر معارف دین از یکسو و عملکرد گذشتهی آنها از سویی، و اطمینان یا عدم اطمینان آنها از آیندهی خویش از سوی دیگر متفاوت است؛ آنها که مجذوب هیبت و عظمت و جلالت حق گشته و یا در گذشتهی خویش مرتکب عصیان شده و رعایت محضر ربوبی را نکردهاند، ترسشان بر محبت و امیدشان غالب است و برعکس، آنها که مجذوب جمال و
رحمت حق تعالی گردیده و عنایات و ألطاف او را تجربه کرده و در گذشتهی خویش جانب احتیاط را نگه داشته و أدب محضر ربوبی را رعایت کردهاند و اگر لغزیدهاند، باب
توبه و
مغفرت حق را گشوده یافته و
توبهی نصوح نمودهاند؛ محبّت و امیدشان بر ترسشان غالب است و دیگران که بینابین عمل کرده و از عملکرد گذشتهی خود و قبولی آنها مطمئن نبوده و نیز از سرانجام عدم رهایی خود از
قهر و عذاب خدا بیمناکند و در عین حال امید به عفو وجود و کرمش دارند، بین ترس و امید و محبتشان موازنه برقرار است. اما مهم این است که در اغلب افراد، ترس و محبتشان برخاسته از
حب نفس و غریزهی جلب منفعت و دفع ضرر است، یعنی اغلب افراد از روی
ترس از عِقاب خدا در آخرت و محرومیت از فیوضات حق تعالی و نیافتن نعمات و خوشیهای بهشتی و حور و قصور، به خداوند اظهار محبت و امید میکنند، لکن آنها که شیفتهی جمال و کمال حق و مبهوت جلال و عزّ و عظمت حق متعال، و یا هر دو هستند بسیار اندکاند و غیر از انبیا و اوصیا (علیهمالسلام) کمتر افرادی به این مقام، بار یافتهاند.
امام علی (علیهالسلام) در حکمت جاودانهی خویش این سه گروه را اینگونه ترسیم مینمایند: «گروهی خدا را به امید بخشش (و عطایا)
پرستش کردند، که این
پرستش بازرگانان است و گروهی او را از روی ترس
عبادت کردند، که این عبادت بردگان است و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و پرستش آزادگان (از خویش و خود پرستی) است.»
و بدین جهت است که برخی بزرگان میفرمایند: یکی از مبانی مهم
تعلیم و تربیت در اسلام، «
محبت» است.
قرآن کریم که
معلم و
مربی اخلاق است، مهمترین محور
فضایل اخلاقی را محبت میداند و
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «خدای سبحان پیامبر خود را با
محبت الهی تأدیب و تربیت کرده است».
مسأله
تخویف (ترساندن) و
تبشیر (تشویق کردن) در
قرآن و روایات
اهل بیت (علیهمالسلام) فراوان است اما نسبت به افراد ضعیف «مرحله نهایی» و نسبت به افراد متوسط، «مقدمه و وسیله» است تا انسان در اوایل از راه تنبیه و تشویق و کم کم بر اساس تحبیب حرکت کند.
بنا بر این نباید از معیت ترس و محبت نسبت به خداوند تعجب کرد، بلکه این معیت ترس و امید برای تربیت و تعالی و ترقی انسان لازم است زیرا با ترس، از معاصی و مهالک و اسباب
غضب و
قهر و عذاب خدا میپرهیزد و
خضوع و
خشوع و
اطاعتش از حق تعالی بیشتر میگردد؛ و از روی محبت به انجام مشتاقانهی واحبات و
نوافل و سبقت به سوی اموری که موجب جلب الطاف و رحمت و نعمات اله میگردد، روی میآورد. و به عبارت خلاصه، ثمرهی بیم و امید او، سبق به خیرات و تحلیهی به فضایل و پرهیز از شرور و معاصی و تخلیهی رذایل است و این همان
کمال مطلوبی است که
خداوند از آفرینش او داشته است یعنی گرفتن رنگ إله و رسیدن به
مقام خلیفه اللهی و آرمیدن در نعمات اخروی و رهایی از هرگونه نگرانی و ناراحتی، چنانکه به این ثمره بارها اشاره نموده است: «کسی که به خدا و روز دیگر (معاد) ایمان آورد و
عمل صالح انجام دهد، بر ایشان أجرشان نزد خداوند محفوظ است و هیچ گونه ترس و ناراحتی بر ایشان نخواهد بود»
؛ و إلا، ترس فقط باعث
دل مردگی،
افسردگی،
ناامیدی، و ترک توبه و غرق شدن در گناهان و معاصی و... و بالاخره گرفتاری در نقمات دنیوی و اخروی، و محبتِ فقط نیز سبب تجرّی و ارتکاب معاصی، به امید
توفیق توبه در آخر عمر، و
طمع بی جا به رحمت و کرم و لطف حق میگردد، در حالی که وقتی به دنبال کسب اسباب جلب رأفت و رحمت حق نبوده، نمیتواند از رحمت و لطف او طرفی ببندد! و نظر به این امر است که
امام حسین (علیهالسلام) در
دعای عرفه میفرمایند: «کور باد چشمی که تو را بر خود مراقب نمیبیند و سرمایه را میبازد آنکه از برای او نصیبی از محبت قرار ندادهای» پس خوشه چینی از این ترس و محبت در آخرت صورت میگیرد و آنجا یا جایگاه عذاب و نقمت خالص برای کسانی است که این نعمت را حفظ نکرده و یا ناامید گشته و غرق معاصی شدهاند و یا فریب خورده و توشه برنداشتهاند، و یا جایگاه نعمت و آسایش خالص بدون نگرانی و ترس است برای کسانی که با حفظ توازن بین بیم و امید، هم از معاصی اجتناب کردهاند و هم بر توشهگیری از خیرات برای آخرتشان سبقت گرفتهاند.
برای مطالعهی بیشتر به کتب اخلاقی، بحث «خوف و رجا» یا «محبت» و «ولایت» مراجعه کنید، به عنوان نمونه:
۱- مراحل اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص۲۷۹ - ۳۴۰.
۲- شرح چهل حدیث، امام خمینی قدس سره، ص۲۲۱ - ۲۳۳ - ۴۸۱ - ۴۸۴.
۳- اخلاق در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، بحث خوف و رجاء.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «معیت ترس و محبت نسبت به خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۰.