معنای مَنْ أیْنَ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خلقت اولیه انسان، خاک متحول، تصویربرداری آدم،
نفخ روح.
پرسش: در
حدیث معروف
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «
رحم الله امرء علم من این فی این والی این» درباره «من این» جواب کاملی دهید؟
پاسخ: «اَیْنَ» در
لغت، لفظی است که با آن از مکانی تحقیق و پرسش میشود؛ یعنی کجا، چنانکه واژه متی، برای پرسش از زمان است؛ یعنی چه وقت.
انسان اگر بداند از
خاک است و بداند از گل تیره رنگ و بدبوست و در عین حال متوجه باشد که مورد تأیید الهی و
فرشتگان خوب درگاه هست، هرگز در
زندگی به افراط و تفریط نمیافتد و صراط مستقیم را پیدا میکند و مصداق واقعی خلیفة الله میگردد؛ چنانچه در
آیه: «
وَاِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جَاعِلٌ فِی الارْضِ خَلِیفَةً»؛
انسان خلیفه باید شئون و صفات مستخلفٌ عنه را نشان دهد و آیینه صفات او باشد و کار او را بکند و متخلق به اخلاق خدا باشد و آنچه را خدا اراده میکند و آنچه
خدا حکم میکند، او هم همان را حکم کند و چون خدا همیشه به حق
حکم میکند، او نیز جزء به
حق حکم نکند.
آنچه مسلم است تمام
احادیث معتبر مؤید قرآنی دارند. این حدیث شریف («
رحم الله امرء علم من این فی این والی این») نیز از این قاعده مستثنا نیست. این حدیث در کتابها و
منابع حدیثی دیده نشده است و فقط در کتب
اسفار اربعه وجود دارد. قبل از تبیین بحث باید مراد از «اَیْنَ» را بدانیم.
«اَیْنَ» در لغت، لفظی است که با آن از مکانی تحقیق و پرسش میشود؛ یعنی کجا، چنانکه.
واژه متی، برای پرسش از زمان است؛ یعنی چه وقت.
مکان در این حدیث مطلق میباشد؛ هم فضایی را که اشیا در بر میگیرند، شامل میگردد و هم به معنای منزلت و
مقام میباشد؛ یعنی
انسان در هر زمان متوجه باشد در چه مکانی و چه مقامی بوده و از خلقت اولیه خود غافل نماند «و من آیاته ان خلقکم من تراب».
از اینکه سؤال از کلمه «من این» یعنی از «کجا آمده بود»، جواب را متمرکز به
خلقت انسان مینماییم.
قرآن کریم ریشه اولیه انسان را از
خاک و گل میداند تا از این طریق او را به ریشه خود توجه داده و از
تکبر و
خودبینی برحذر دارد و در عین حال قدرت عظیم خداوند را بر او نشان دهد و حس
شکرگزاری را در او تقویت سازد.
از مجموع آیاتی که در مورد خلقت اولیه آدم صحبت میکند، استفاده میشود که
خداوند آفرینش انسان را در سه مرحله انجام داده است.
مرحله اول خلقت انسان، خاک متحول است:
«
اِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
«
الَّذِی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَاَ خَلْقَ الانْسَانِ مِنْ طِینٍ».
«
اِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ».
«
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الانْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ».
«
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الانْسَانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ».
گل خشکیده، مانند سفال: «
خَلَقَ الانْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ».
مجموع این
آیات حالات ششگانه یک چیز را ثابت میکنند و ماده واقعی در همگی را یکی میدانند و بیانگر ماده نخستین آفرینش آدم و به گونهای آفرینش همه انسانهاست و مسلماً این امور ششگانه مستقیماً و مربوط به حالات ماده نخستین آدم ابوالبشر است و
قرآن به نحوی آن را به همه نسبت میدهد و میفرماید:
«
خلقکم من تراب؛
شما را از خاک
خلق کردیم».
«
خلقنا هم من طینٍ لازب؛ ایشان را از گل چسبنده خلق کردیم».
بیشک هدف از بیان این مرحله این است که
انسان متوجه باشد با همه بزرگیاش، با همه مال و ثروتش و با همه ملک و پاداشاهیاش از این مرحله شروع کرده و اگر در این
مقام هست به مدد لطف الهی است و هر آنی میتواند او را به همان مرحله نخست برساند؛ پس
تکبر نکند و اینها را از خود نداند.
قرآن تصویربرداری
آدم را دومین مرحله
آفرینش میداند؛ چنانکه میفرماید:
«
وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا اِلا اِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ».
بنابراین پس از آفرینش انسان از گل خشکیده که مرحله نخست به حساب میآید، مرحله تصویر و تسویه آغاز میگردد که همان مرحله تصویرپردازی ظاهری انسان، پیش از دمیدن روح در کالبد آدمی است».
این مرحله نیز از الطاف الهی به شمار میرود که هدف خداوند تنها
خلقت انسان نبود به هر شکلی که باشد، بلکه خداوند خواسته انسان چهرهای نیکو داشته باشد و از لذت چهرههای نیکو (در آنچه بر او
مباح گردانید) برخوردار گردد و هماره شاکر باشد.
مرحله سوم نفخ روح یا دمیدن روان در کالبد اوست.
اگر
انسان موجود برتری به شمار میرود، به خاطر همین مرحله است که او را به صورت معجونی چندبعدی آفریده است؛ از یک نظر دارای
عقل،
فکر و اندیشه که وی را به پایه
فرشتگان میرساند و از نظر دیگر مجهز به غرایز نفسانی است که اگر در تعدیل آنها نکوشد، از اوج
کمال به حضیض ذلت سقوط میکند.
قرآن این مرحله را چنین بیان میکند:
«
فَاِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ؛ آنگاه که او را پرداختم (اندام او را به صورت مناسب آفریدم)، در او
روح خود را دمیدم؛ پس بر او
سجده کنید».
البته مشخص است اضافه روح به خدا، اضافه تشریفی است و دلیل بر این است روحی بسیار باعظمت در کالبد انسان دمیده شده است؛ همانگونه که خانه
کعبه را به دلیل عظمتش بیت الله میخوانند و
ماه رمضان را به دلیل برکتش شهر الله میخوانند.
قرآن در این مرحله، خلقت آدم ابوالبشر را پایان یافته تلقی میکند و به خاطر این
روح الهی و استعدادهای گوناگون که در او نهفته است، دستور میدهد که همگی بر این اعجوبه خلقت سجده کنند و او را تعظیم نمایند.
آیات یادشده، نظریه طرح مستقل آفرینش انسان ـ موجودی نشأت گرفته از دو مرحله پیشین که برای خود از نخست طرح مستقلی داشته است ـ را تأیید میکند.
در این مورد طرح دیگری نیز وجود دارد و آن طرح مشترک آفرینش انسان با دیگر جانداران است که همگی به یک اصل بازگشته و به مرور زمان تکامل یافتهاند. این همان طرح مشترک است که در
علوم طبیعی یونان به آن به صورت احتمال اشاره شده و بعداً به وسیله گیاهشناسان و جانورشناسان غربی مانند «
داروین» تأیید شده است؛ اما هرگز نمیتوان نظریهای را بر قطعیات قرآن تحمیل کرد. یکی از دلایل آن، تبدل و دگرگونی زودهنگام نظریههای علمی است.
قرآن کریم علاوه بر اینکه اشاره به این روح عادی و نفخی دارد، همانند آیه «
وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»،
یک روح خامی را نیز بیان میکند که از
روح القدس نشأت میگیرد و این درباره
مؤمنان خاص هست: «
وَاَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»
که این روح تأییدی است نه روح نفخی؛ یعنی انسانی که براساس آگاهی از مبدأ آفرینش خود و
معاد خود
زندگی دنیایش را پایهریزی کرده، با قدرت الهی تأیید میشود؛ بنابراین چیزی او را از پا درنمیآوردند،
حوادث سخت روزگاری او را از پا درمیآورد و نه
شیطان توان آن را دارد او را بفریبد.
پس انسان اگر بداند از
خاک است، بداند از گل تیره رنگ و بدبوست، در عین حال متوجه باشد که مورد تأیید الهی و فرشتگان خوب درگاه هست، هرگز در زندگی به
افراط و
تفریط نمیافتد و صراط مستقیم را پیدا میکند و مصداق واقعی خلیفة الله میگردد؛ چنانچه در آیه: «
وَاِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جَاعِلٌ فِی الارْضِ خَلِیفَةً»؛ انسان خلیفه باید شئون و صفات مستخلفٌ عنه را نشان دهد و آیینه صفات او باشد و کار او را بکند و متخلق به
اخلاق خدا باشد و آنچه را خدا
اراده میکند و آنچه خدا
حکم میکند او هم همان را حکم کند و چون خدا همیشه به
حق حکم میکند: «
وَاللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ»،
او نیز جزء به حق
حکم نکند: «
فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ».
۱. خدا و یک نکته از قرآن کریم، اکبر دهقان، چ اول، انتشارات مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
۲. منشور جاوید آیتالله سبحانی، چ ۱۱، چاپ دوم، انتشارات توحید.
۳. تفسیر المیزان و نمونه آیات مورد بحث.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معنای مَنْ أیْنَ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۱۱.