معرفت شناسی از دیدگاه علامه طباطبائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شناخت، معرفت شناسی، ابزار، ادراک.
پرسش: معرفت شناسی از دیدگاه
علامه طباطبائی چگونه است؟ طبق نظر علامه کدام ابزار معرفتی به عنوان ابزار محکم برای
انسان در دستیابی به حقیقت است؟ فرق اساسی معرفت علامه طباطبائی و
ملا صدرا چیست؟
پاسخ: به طور کلی حکیمان الهی اعم از پیروان
حکمت مشاء،
حکمت اشراق و
حکمت متعالیه، بلکه عارفان نیز، در مسئله معرفت شناسی تقریباً اتفاق نظر دارند زیرا: اولاً: واقعی بودن جهان هستی را باور دارند. ثانیاً: بر این باورند که حقیقت، فی الجمله وجود دارد. ثالثاً: حقیقت، در نظر آنان، ثابت و دائمی است. رابعاً: این حکیمان در مورد راههای شناخت نیز تقریباً اتفاق نظر دارند.
آنچه به صورت خلاصه در این موضوع میتوان گفت این است که: به طور کلی حکیمان الهی اعم از پیروان
حکمت مشاء،
حکمت اشراق و
حکمت متعالیه، بلکه عارفان نیز، در مسئله معرفت شناسی تقریباً اتفاق نظر دارند؛ زیرا اولاً: واقعی بودن جهان هستی را باور دارند؛ معتقدند جهان دارای
نفس الامر است؛ به بیان دیگر، این حکیمان در مقابل نظریه
سوفسطائیان که جهان را خواب و خیال میپنداشتند، به واقعیت جهان هستی اعتراف دارند. ثانیاً: بر این باورند که حقیقت، (ادراک مطابق با واقع) فی الجمله وجود دارد؛ یعنی جهان هستی علاوه بر اینکه واقعیت دارد، میتواند تحت
علم و آگاهی انسان در بیاید و شناخت جهان هستی ممکن است. ثالثاً: حقیقت، (ادراک مطابق با واقع) در نظر آنان، ثابت و دائمی است؛ یعنی مطابقت مفهوم و محتوای ذهنی با واقع و نفس الامر خود نمیتواند موقت باشد؛ بلکه دائمی است.
رابعاً: این حکیمان در مورد راههای شناخت نیز تقریباً اتفاق نظر دارند که راهها و ابزار ادراک در نظر آنان عبارت است از: ۱.
حس و
علوم تجربی، ۲.
عقل و براهین منطقی، ۳. کشف و
شهود درونی، ۴.
وحی. البته منظور از راه «وحی»، این است که فرآورده و محصول وحی، به عنوان یک راه شناخت حقیقت، در اختیار همه انسانها قرار دارد؛ هر چند اصل وحی مخصوص انبیای الهی است.
نکته اصلی که باید در نظر داشت؛ این است که در مورد میزان اعتبار و ارزش سه طریق و ابزار ادراکی نخست (حس، عقل و شهود)، مقداری اختلاف نظر وجود دارد. در نظر اهل معرفت و عرفان، کشف و شهود درونی اصالت دارد؛ در نظر آنان مطمئنترین راه درک حقیقت کشف و شهود درونی است که از راه
سیر و سلوک و
ریاضت نفس به دست میآید. البته اهل معرفت هر چند تکیه گاه اصلی آنها شهود درونی است و شهود درونی را برتر از عقل میدانند، ولی راه عقل را مخالف شهود یا امری باطل نمیدانند؛ بلکه در نظر آنها عقل نورانی و عقلی که با شبهههای وهمی و خیالی مخلوط و مشوب نشده است، میتواند حقایق را ادراک کند؛ بلکه به کشف و شهود نیز کمک نماید.
در نظر حکمت مشاء عقل و براهین منطقی اصالت دارد؛ در نظر آنان حس و
تجربه نیز بدون پشتیبانی عقل مفید علم نخواهد بود. البته اعتماد اصلی به براهین عقلی به معنای انکار شهود عرفانی نیست؛ بلکه برخی از پیروان حکمت مشاء مانند
ابن سینا تلاش کردهاند کشف و شهود عارفان را به زبان فلسفی و عقلی تبیین کند. (وی بخشهایی (نمط هشتم، نهم و دهم) از کتاب اشارات خود را اختصاص به این مسئله داده است؛ بلکه نمط نهم را به «
مقامات العارفین» نامگذاری کرده و به همین امر پرداخته است.)
حکمت اشراق نیز هر چند حکمتی ذوقی است، ولی در عین حال استدلال و فلسفه استدلالی را پایه و لازمه خود به شمار میآورد و تربیت منظّم عقل نظری و نیروی استدلال را اوّلین مرحله کمال طالب معرفت میشمارد. به بیان دیگر، حکمت اشراقی حکمتی است که میکوشد رابطهای بین عالم استدلال و اشراق یا
تفکر استدلالی و شهود درونی ایجاد کند.
اساس
حکمت متعالیه نیز بر تبیین معارف کشف و شهود به زبان فلسفه و عقل بنا نهاده شده است؛ به همین جهت صدرا پس از تبیین عقلی برخی مسائل فلسفی میگوید: «ما به فضل الهی میان
ذوق و
وجدان و بین
بحث و
برهان جمع کردیم.»
در مورد تفاوت دیدگاه علامه طباطبائی با ملا صدرا در زمینه معرفت شناسی میتوان گفت: علامه طباطبائی در عین اعتراف به جایگاه و توانایی شهود درونی و راه دل برای ادراک حقایق، اما در مجموع آنچه که در آثار مکتوب وی بسیار به آن توجه شده است، عقل و استدلالهای عقلی است. به بیان دیگر، مشاهده نشده که وی برای بیان مطلبی و استدلال بر مسئلهای از کشف و شهود درونی بهره ببرد؛ در نتیجه به نظر میرسد در نظر وی عقل به عنوان ابزار محکم و عمومی برای همه انسانها در دستیابی به حقیقت است. اما ملا صدرا در عین حال که یک فیلسوف عقلگرا است، ولی در آثار او مسائل ذوقی و شهودی فراوانی به چشم میخورد. وی در مقدمه
اسفار با بیان گوشهای از زندگی و سیر علمی خود، به چگونگی رسیدن به مقام کشف و شهود اشاره میکند و میگوید: پس توجه غریزی به مسبب الاسباب کردم و تضرعی به آسان کننده کارهای دشوار نمودم. پس چون مدتی طولانی بر حال استتار و گوشهگیری ماندم، جانم به سبب طول مجاهدات، اشتعالی نورانی یافت و قلبم در اثر بسیاری ریاضتها به شدت گداخته شد. پس انوار ملکوت بر او فیضان یافت و خبایای عالم
جبروت، آنرا آراست و انوار احدیت بر آن تابید.
چنانکه وی در موارد متعددی برای تبیین یا تثبیت مسئله علاوه بر
برهان از
کشف و شهود نیز بهرهگیری میکند. برای نمونه دو مورد را اشاره میکنیم:
۱.کشف و برهان مبین این امرند و بر آن اتفاق دارند که همه موجودات در پی دستیابی به بالاترین خوبیها و برترین نور (نور حق تعالی) هستند.
۲.برای ما به نیروی برهان و نور کشف و شهود آشکار است که مبدا اعلی به جهت گستردگی و قوت وجودی...هم اول است و هم آخر.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «معرفت شناسی از دیدگاه علامه طباطبائی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۲۳.