• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مسخ زهره و سهیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مسخ، زهره، سهیل.

پرسش: چرا در روایات ستارگانی چون زحیل و زهره مسخ شده‌اند؟

پاسخ: ستارگانی چون زحیل و زهره مسخ نشده‌اند. آن‌چه در روایات به آن اشاره شده، همان زهره و سهیل به نام حیوان دریایی یا انسانی که به خاطر تمرد مسخ شده و به صورت انسان حیوان درآمده‌اند و این تشابه اسمی نباید ما را به اشتباه بیندازد. بله زهره و سهیل هم دو ستاره از ستارگان آسمانی هستند؛ ولی مسخ نشده‌اند و روایات هم در مورد مسخ این دو ستاره سخنی به میان نیاورده‌اند.
سهیل و زهره مورد نظر روایت، همان مرد و زن هرزه و متمردی بودند که به عذاب الهی از نوع مسخ شدن و چهره‌های انسانی ـ حیوانی به خود گرفتن مبتلا شدند.



از امام هفتم (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: مسخ شده‌ها سیزده چیز می‌باشند:
۱. فیل؛ ۲. خرس؛ ۳. خرگوش؛ ۴. عقرب؛ ۵. سوسمار؛ ۶. عنکبوت؛ ۷. کرم سیاه؛ ۸. مارماهی؛ ۹. شبکور و خفاش؛ ۱۰. بوزینه (میمون)؛ ۱۱. خوک؛ ۱۲. زهره (ناهید)؛ ۱۳. سهیل.

۱.۱ - راز مسخ شدن

سؤال شد: ‌ای پسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) راز مسخ شدن این‌ها چه می‌باشد؟ امام فرمود:

۱.۱.۱ - فیل

اما راز مسخ شدن فیل به خاطر آن است که فیل مرد سرکش و هرزه‌کاری بود و هیچ تر و خشکی را رها نمی‌کرد. (یعنی دست به هر جنایتی می‌زد).

۱.۱.۲ - سهیل

اما سهیل، راز مسخ شدنش به خاطر آن است که سهیل مرد باج‌گیری بود.

۱.۱.۳ - زهره

اما راز مسخ شدن زهره به خاطر آن است که او زنی بود که ناهید نامیده می‌شد و مردم در مورد او می‌گویند: به واسطه او‌ هاروت و ماروت به فتنه افتادند.


مسخ به معنای برگرداندن صورتی به صورت زشت‌تر، دگرگون ساختن، تغییر قیافه دادن، به ترکیب جلوه دادن و زشت کردن می‌باشد.
[۱] معین، محمد، فرهنگ فارسی، ص۴۱۰۷، تهران، امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۷۱.



در مورد این‌که چه چیزهایی مسخ شده‌اند و چرا مسخ شده‌اند و چگونه و به چه شکلی مسخ شده‌اند، مطالب زیادی گفته و در قرآن شریف و سنت نیز به این موضوع پرداخته شده است.

۳.۱ - نمونه اول

قرآن به داستان ب نی‌اسرائیل اشاره می‌کند و می‌فرماید: «به‌راستی کسانی از شما (بنی‌اسرائیل) را ـ که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند ـ به‌خوبی شناختید. پس بدیشان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید».

۳.۲ - نمونه دوم

در جای دیگر می‌فرماید: «... کسانی که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان قرار داد».

۳.۳ - نمونه سوم

ماجرای مسخ شدن گروهی از یهودیان لجوج به صورت بوزینه در سوره اعراف نیز آمده است.


در روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وارد شده است که فرمودند: «خداوند هفتصد امت را در تاریخ به خاطر کفرشان تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان تبدیل شده‌اند».
[۶] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۷، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶.



در قیامت نیز دامنه مسخ، بسیار گسترده است. در قیامت با توجه به خصوصیات روحی مردم به ده گروه محشور می‌شوند:
۱. شایعه‌سازان به صورت میمون.
۲. حرام‌خواران به صورت خوک.
۳. رباخواران واژگونه.
۴.قاضی ناحق، کور.
۵. خودخواهان مغرور، کر و لال.
۶. عالم بی‌ عمل در حال جویدن زبان خود.
۷. همسایه آزار، دست و پا بریده.
۸. خبرچین، آویخته با شاخه‌های آتش.
۹. عیاشان، بد بوتر از مردار.
۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش.
[۷] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۸، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶.



به هر تقدیر مسخ چهره، یکی از عذاب‌های الهی است. بنی‌اسرائیل وقتی بعد از نزول مائده آسمانی کفر ورزیدند، به شکل بوزینه و خوک درآمدند.


در مورد چگونگی مسخ شدن نیز اختلاف نظر وجود دارد.
آن‌چه به حق نزدیک‌تر است، این است که مراد از [مسخ،] همان مسخ صوری و ظاهری است نه مسخ معنوی؛ یعنی متجاوزان و کافران حقیقتاً به بوزینه تبدیل شدند و تبدیل می‌شوند؛ یعنی تبدیل به «انسان بوزینه» می‌شوند.
[۸] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۵، ص۱۳۳، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۲.

عذاب و ذلت در این است که فردی از انسان در عین حال که انسان است و از نیروی عقل و نور فطرت انسانی برخوردار است، بر اثر سیر در باطل و حرکت به سوی حیات حیوانی، صفت و خویی بگیرد و «انسان بوزینه و بوزینه انسان» بشود.
از ظاهر آیات و روایات نیز چنین به دست می‌آید. بنی‌اسرائیل به چنین عذاب ذلت‌بار و خوارکننده‌ای مبتلا شدند و به عنوان نمادی معرفی گشته‌اند. شاید راز مسخ شدن انسان به صورت «انسان بوزینه و بوزینه انسان» این باشد که انسان حیله‌گر مکار، پیوسته جانش را به سوی بوزینگی هدایت می‌کند.
[۹] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۵، ص۱۳۳، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۲.



آن‌چه در مورد سؤال قابل بیان است، این است که: از مجموع آیات و روایات و نظریه‌ها و تفسیرها چنین نتیجه می‌شود که مسخ به این معنا در ارتباط با انسان مطرح است و نام زهره یا سهیل هم که در روایات بدان اشاره شد، مراد نام انسان و حیوان است.

۸.۱ - روایت اول

در روایت‌ها از شیخ صدوق نقل شده که فرمود: «سهیلُ و الزهرةُ دابّتانِ مِنْ دوابِّ البحر؛ سهیل و زهره دو حیوان دریایی هستند».

۸.۲ - روایت دوم

در علل الشرائع آمده: «و امّا سهیل فکان عشارا بالیمین و اما الزهرة فکانت امراة نصرانیة و کانت لبعض ملوک بنی‌اسرائیل و هی التی فتن بها‌ هاروت و ماروت و کان اسمها ناهیل و الناس یقولون: ناهید؛ اما (مسخ شدن) سهیل (به خاطر آن است که) او مرد باج‌گیری بود و اما (مسخ شدن) زهره (به خاطر آن است که) او زن نصرانی بود (که اختصاص) به بعضی ملوک بنی‌اسرائیل داشت و او کسی است که به وسیله او‌ هاروت و ماروت فتنه‌انگیزی کردند. اسم او ناهیل بود و مردم او را ناهید می‌نامیدند».

۸.۳ - روایت سوم

در جای دیگر آمده است: «... و اما سهیل فکان رجلاً عشارا صاحب یکاسی فمسخه الله عزّوجلّ سهیلاً و اما الزهرة فکانت امراة فتنت‌ هاروت و ماروت فمسخها الله عزّوجلّ زهرة؛ و اما (مسخ شدن) سهیل (به خاطر آن است که) او مرد باج‌گیر (و) صاحب جنس در معاملات بود؛ پس خدای عزوجل او را به صورت سهیل مسخ کرد؛ اما زهره، او زنی است که‌ هاروت و ماروت را به فتنه‌ انداخت. پس خدای عزوجل او را زهره مسخ کرد.

۸.۴ - روایت چهارم

در مستدرک الوسائل آمده: «... و امّا السهیل فمسخ، لاَنّه کان رجلاً عشارا، فمرّ به عابد من عباد ذلک الزمان، فقال العشار: دلنی علی اسم الله الذی یمشی به علی وجه الماء، و یصعد به الی السماء، فدله علی ذلک، فقال العشار: قد ینبغی لمن عرف هذا الاسم ان لا یکون فی الارض، ‌بل یصعد به الی السماء، فمسخه الله و جعله آیة للعالمین و اما الزهرة فمسخت، ‌لانها هی المراة التی فتنت‌هاروت و ماروت الملکین؛ و اما (راز مسخ شدن) سهیل (به خاطر آن بود که) او مرد باج‌گیری بود. پس عابدی از عابدان آن عصر بر وی گذر کرد. سهیل گفت: نام خدا را به من بیاموزد (که خداوند به واسطه آن نام انسان) را بر روی آب عبور می‌دهد و به سوی آسمان بالا می‌برد. پس عابد به او آموخت. پس عشار (کبر ورزید) گفت: برای کسی که این نام را آموخت، شایسته نیست در زمین بماند؛ بلکه سزاوار صعود به آسمان است. پس خدا او را مسخ کرد و نشانه و عبرت برای عالمیان قرار داد. اما زهره: پس مسخ شد و راز مسخ شدنش آن است که او زنی است که‌ هاروت و ماروت، این دو ملک را به فتنه ‌انداخت.


بنابراین از مجموع بحث‌ها به دست می‌آید که ستارگانی چون زحیل و زهره مسخ نشده‌اند. آن‌چه در روایات به آن اشاره شده، همان زهره و سهیل به نام حیوان دریایی یا انسانی که به خاطر تمرد مسخ شده و به صورت انسان حیوان درآمده‌اند و این تشابه اسمی نباید ما را به اشتباه بیندازد. بله زهره و سهیل هم دو ستاره از ستارگان آسمانی هستند؛ ولی مسخ نشده‌اند و روایات هم در مورد مسخ این دو ستاره سخنی به میان نیاورده‌اند.
سهیل و زهره مورد نظر روایت، همان مرد و زن هرزه و متمردی بودند که به عذاب الهی از نوع مسخ شدن و چهره‌های انسانی ـ حیوانی به خود گرفتن مبتلا شدند.


۱ـ کتاب اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، اثر یدالله نیازمند شیرازی.
۲ـ به تفاسیر ذیل آیات یاد شده در متن پاسخ مراجعه شود.


۱. معین، محمد، فرهنگ فارسی، ص۴۱۰۷، تهران، امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۷۱.
۲. بقره/سوره۲، آیه۶۶.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۶۱.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۴۱۶۷.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۷۳.    
۶. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۷، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶.
۷. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۸، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶.
۸. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۵، ص۱۳۳، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۹. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۵، ص۱۳۳، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۱۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۱۷.    
۱۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۲، ص۴۸۸.    
۱۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۲۳.    
۱۳. محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۱۶۸، باب دوم، ح۳.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مسخ زهره و سهیل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۰۵.    



جعبه ابزار