محدودیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: محدودیت، فساد، مصونیت، زنان، آزادی.
پرسش: برخی صاحبنظران میگویند: محدودیت فسادآور است. در همین رابطه،
اسلام محدودیتهای فراوانی برای
دختران و
زنان ایجاد کرده است. آیا این محدودیتها را مسلمانان و
علما ایجاد کردهاند، یا اینکه در ذات اسلام وجود دارند؟
پاسخ: خلاصه آنکه، وظایف و حقوقی که اسلام برای
زن و مرد قرارداده است، ناشی از تفاوتهای روحی و روانی زن و مردند و در واقع براساس واقعیتاند و اگر غیر این میبود، جای سؤال داشت که چرا از هر کس بهاندازه توان و براساس تفاوتهای فطری او مسئولیت خواسته نشده است. اسلام چون دین واقعگراست و براساس واقعیت و
خلقت زن و مرد، احکام را سامان داده است، بنابراین این محدودیتها ـ اگر بتوان آنها را محدودیت نامید ـ ریشه در واقعنگری اسلام دارند نه چیز دیگر. امروز برخی فعالان فیمینیست در
غرب برای کنترل سوء استفادههای جنسی و جنسیتی از زنان به دنبال وضع قوانین خاصی هستند که بتواند از زنان در مقابل ستم جامعه حمایت کند که برای اطلاع بیشتر به کتاب نابرابری و ستم جنسی نوشته حسین بستان نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه رجوع کنید.
این عقیده که «محدودیت فسادآور است، بنابراین باید
جوانان را آزاد گذاشت.» در بین افرادی از جامعه ما مطرح است. حتی برخی جنبه علمی به آن داده و به عنوان یک نظریه قطعی و مسلّم از آن یاد میکنند.
واقعیت این است که مسئله یادشده، هیچ مبنای علمی ندارد. هیچ دانشمند یا
روانشناسی این موضوع را به این صورت و در این حد گسترده، مطرح نکرده است که همیشه محدودیت فسادآور باشد. برعکس، بسیاری از
دانشمندان بر این عقیدهاند که آزادی بیش از حد و عدم رعایت قانون فسادآور است. اگر هیچ قیدوبند اخلاقی و قانونی در جامعه وجود نداشته باشد و همه آزاد باشند که هر کاری خواستند انجام دهند، نظام جامعه از هم متلاشی شده و هرجومرج بر جامعه
حاکم میشود.
همین موضوع باعث شده که دانشمندان وجود
حکومت، قانون و مقررات اجتماعی را یک امر بنیادی و مهم تلقی کنند. بدیهی است که وجود قانون یعنی محدودیت!
بد نیست به این نکته نیز اشاره شود که گستره «
آزادی» در جوامع مختلف متفاوت است؛ و قبل از پرداختن به این موضوع باید مقدمتاً خاطرنشان کرد که همه رفتارهای انسان در یک تقسیم میتوانند، از لحاظ حکم دینی، یکی از احکام پنجگانه را داشته باشند:
۱. برخی کارها واجباند و انجام آن لازم است؛ وگرنه
کیفر و
عذاب الهی رادر پی دارند؛ مثل:
نماز،
حج و ...؛
۲. برخی دیگر مستحباند که در صورت انجام،
پاداش و
ثواب دارد؛ مثل:
سلام کردن؛
۳. بعضی رفتارها را نباید انجام داد و انجام آن،
گناه و عذاب و خشم خداوند را موجب میشود (
حرام)؛ مانند:
نوشیدن شراب؛
۴. برخی کارها مکروهاند؛ یعنی بهتر است انجام نشوند؛ ولی مانند حرام، عذاب به دنبال ندارند؛ مانند: صحبت کردن سر سفره غذا؛
۵. اما برخی رفتارهای ما و شاید بیشتر آنها، هیچیک از چهار نوع قبلی نیستند (
مباح)؛ یعنی
شرع نسبت به آن امر (
واجب و
مستحب) و نهی (حرام و
مکروه) ندارد و انجام دادن و ندادن آن یکسان است.
با این توضیح باید خاطرنشان کرد که آزادی گاه در مورد امور
حلال و
مباح در نظر گرفته میشود، در این صورت آزادی مطلوب بوده و ایجاد محدودیت موجب
فساد و محرومیت افراد از حقوق آنها میشود؛ مثلاً
انتخاب شغل مناسب یک امر مباح است. اگر محدودیت ایجاد شود، موجب فساد و محرومیت افراد از حقوق آنها میشود؛ اما گاهی مقصود از
آزادی، آزادی از قانون و احکام الهی و مواردی است که مورد نهی و حرمت خداوند است؛ مثل نوشیدن شراب. در اینگونه موارد محدودیتی که در متن
شریعت آمده، موجب
فساد نیست؛ بلکه رعایت آن
سلامت و
بهداشت جسمی و روانی موارد جامعه را به دنبال دارد.
عین همین مسئله در مورد
زنان و روابط
زن و مرد جاری است. زن و مرد هر کدام از نظر اسلام یکسری حقوق و تکالیفی خاص دارند؛ مثلاً زنان از حقوق فردی و اجتماعی خاصی برخوردار بوده و میتوانند در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کنند.
ازدواج و
انتخاب همسر و روابط سالم در چهارچوب شرع نیز برای آنها مباح است.اگر این حقوق نادیده گرفته شود و
آزادی زنان از فعالیتهای فردی و اجتماعی سلب گردد، قطعاً موجب فساد خواهد شد؛ اما آزادی بیشتر از محدوده قوانین الهی مثلاً روابط جنسی آزاد و
خودفروشی و
انحرافات اخلاقی چون در دین مجاز نیست؛ پس ممنوعیت آن در جامعه عین اجرای احکام شرعی بوده و محدودیت زیانآور به حساب نمیآید.
نکته اصلی و بسیار مهم در این مورد این است که اگر ظاهراً محدودیتهایی درباره زنان دیده میشود، این در واقع محدودیت نیست؛ بلکه «مصونیت» است؛ مثلاً
حجاب نوعی مصونیت است. منع از روابط آزاد دختر و پسر نیز هم برای دختران و هم برای
پسران مصونیت به حساب میآید. زنان و
دختران بسیار آسیبپذیرند. اگر مسائل شرعی رعایت نشود، انواع ظلمها و بیحرمتیها در
حق آنان روا خواهد شد.
اگر احکام و مسائل شرعی و اخلاقی در جامعه رعایت نگردد، جامعه مسیری را خواهد پیمود که جوامع غربی پیمودهاند. انحرافات اخلاقی در غرب، شیوع انواع بیماریها و اختلالات روانی ـ و به خصوص
ایدز ـ نتیجه همین آزادیهای بیحدومرز زنان و
مردان است.
افراد هوسران و کسانی که قصد سوء استفاده اقتصادی و جنسی از زنان را دارند، از وضعیت کنونی در غرب و برخی کشورها بسیار راضی و خوشحالاند؛ اما افراد مذهبی و کسانی که به نحوی بشردوست هستند، بهخوبی میدانند که اوضاع کنونی در جامعه غربی مطلوب نیست. امروزه همه روانشناسان و روانپزشکان اگاه و دلسوز، آزادیهای بیحدومرز زنان و دختران و روابط جنسی غیر قانونی را عامل تهدیدکننده
سلامت و بهداشت روانی در جامعه دانسته و شدیداً نگران این قضیه هستند.
در جامعه ما نیز افرادی که دم از آزادی بیحدوحصر دختران میزنند و میگویند باید دختران و زنان از هر جهت آزاد باشند، اینها میخواهند زمینهای فراهم شود تا بهآسانی بتوانند از زنان بهرهکشی کنند. حمایت از آزادی بیحدوحصر زنان،
دفاع از حقوق آنان نیست؛ بلکه برخواسته از
هوای نفس و به منظور سوء استفادههای جنسی از آنان است.
تا اینجا بهخوبی روشن شد که مسئله یادشده، هیچ مبنا و دلیل علمی ندارد؛ بلکه همه
دانشمندان و متفکران، آزادی بیحدوحصر زنان و نیز مردان را زیانآور و موجب فساد و تباهی در جامعه میدانند.
به عنوان نمونه،
منتسکیو در این باره میگوید: «از دست رفتن عفت زنان به قدری تأثیرات بد و معایب و نواقص تولید میکند و
روح مردم را فاسد میکند که اگر کشور دچار آن شود،
بدبختی زیادی از آن ناشی میگردد. به همین جهت قانونگذاران همواره عفت را به زنان توصیه میکنند و از آنها وقار و رعایت موازین اخلاقی را توقع دارند».
فروید دانشمند روانکاو معروف، با آنکه همه فعالیتها و تظاهرات روحی و رفتاری بیمارگونه انسان (مثل
افسردگی و
اضطراب و...) را معلول تمایلات واپسزده جنسی میداند و بیشترین تحقیقات را در زمینه مسائل جنسی به انجام رسانده است، اذعان دارد که آزاد گذاشتن
غریزه جنسی و ارضای بیش از حد و افراطی آن، موجب هرز رفتن قوای فکری و استعدادهای روحی انسان میشود.
علی رغم تأکید زیادی که فروید بر اهمیت غریزه جنسی میکرد، در زندگی شخصی او تضاد جالبی در این زمینه به چشم میخورد. نگرش شخصی او نسبت به عمل جنسی منفی بود. او غالباً خطرات آزادیهای بیحدوحصر جنسی و روابط خارج از محدوده
اخلاق را متذکر میشد و معتقد بود که آزادی بیش از حد و بها دادن به مسائل جنسی فراتر از گستره وجدان، شان انسان را تنزُّل میدهد.
روایات اسلامی به حیا و عفت تأکید نموده و بیبندوباری و روابط آزاد در جامعه را موجب فساد و تباهی میداند.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «افضل العباده العفاف»؛
عفت و
پاکدامنی، نیکوترین
عبادت است؛ و این در صورتی حاصل میشود که روابط
زن و مرد در جامعه، سالم بوده و ارزشهای اسلامی را مبنای عمل قراردهند.
خلاصه آنکه، وظایف و حقوقی که اسلام برای زن و مرد قرارداده است، ناشی از تفاوتهای روحی و روانی زن و مردند و در واقع براساس واقعیتاند و اگر غیر این میبود، جای سؤال داشت که چرا از هر کس به اندازه توان و براساس تفاوتهای فطری او مسئولیت خواسته نشده است. اسلام چون دین واقعگراست و براساس واقعیت و خلقت زن و مرد، احکام را سامان داده است، بنابراین این محدودیتها ـ اگر بتوان آنها را محدودیت نامید ـ ریشه در واقعنگری اسلام دارند نه چیز دیگر. امروز برخی فعالان
فیمینیست در غرب برای کنترل سوء استفادههای جنسی و جنسیتی از زنان به دنبال وضع قوانین خاصی هستند که بتواند از زنان در مقابل ستم جامعه حمایت کند که برای اطلاع بیشتر به
کتاب نابرابری و ستم جنسی نوشته
حسین بستان نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه رجوع کنید.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محدودیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۲۵.