محدوده قلمرو ابزار شناخت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابزار شناخت، قلب،
تزکیه نفس.
پرسش: دلیل محدود بودن قلمرو
ابزار شناخت چیست؟
دلیل این محدودیت، ضرورت متناسب بودن ابزار شناخت با امور مورد شناسایی است. توضیح ساده آنکه یکی از قوانین عقلی که همه، آن را به روشنی درک میکنند این است که کارایی و محصول هر ابزاری متناسب با آن ابزار است. هیچ کس انتظار ندارد که کارخانه شیر پاستوریزه هواپیما تولید کند، و یا ابزاری که با آن هواپیما میسازند، به کار تولید پارچه بیاید.
ضرورت تناسب میان ابزار تولید و تولید، به زبان فلسفی، ضرورت
سنخیت میان علت و معلول گفته میشود. بر این اساس، هر یک از حواس پنجگانه، ابزار تولید شناخت ویژهای است:
چشم، ابزار شناخت شکلها و رنگهاست؛
گوش، ابزار شناخت صداهاست؛ و همچنین سایر حواس... بنابراین، قلمرو شناخت هر یک از حواس پنجگانه محدود به مواردی است که تناسب و سنخیت با آنها دارد. و همانطور که از کارخانه شیر پاستوریزه توقع تولید هواپیما نمیرود، از چشم هم انتظار شنیدن صداها، و از گوش انتظار چشیدن مزهها نمیرود.
همچنین حواس پنجگانه در مجموع، قلمرو خاصی دارند؛ یعنی قلمرو شناخت آنها محدود است به محسوسات و چیزهایی که با حس تناسب و سنخیت دارد. حواس هیچگاه نمیتواند به مرز شناختهای عقلی تجاوز کند. مثلاً تجرید ترکیب و تجزیه مفاهیم و امثال این امور که در حوزه فعالیتهای عقل قرار دارد، با ابزار حواس قابل انجام نیست. همانطور که چشم نمیتواند صداها را بشنود، حس هم نمیتواند مفاهیم را تجزیه و ترکیب و تجرید کند. (در بحث
خداشناسی توضیح خواهیم داد که کسی که میگویند: «چون ما از طریق حواس نمیتوانیم
روح و
فرشته و خدا را ادراک کنیم این امور را قبول نداریم! » مانند کسی است که کر است و میگوید: من چون با چشمم آوازها را نمیشنوم، اصولاً هیچ آوازی در
جهان وجود ندارد!).
قلب نیز قلمرو ویژهای دارد که با
تهذیب نفس و بهکار افتادن حواس دل، انسان به آن شناختها میرسد. و همانطور که حس نمیتواند به مرز
عقل تجاوز کند، عقل هم نمیتواند به مرز قلب وارد شود، و متقابلاً قلب هم نمیتواند به مرز عقل تجاوز نماید. هیچ کس با
تزکیه نفس و
تهذیب روح، پزشک و یا ریاضیدان نمیشود، برای تحصیل این علوم باید از ابزار حس و عقل مدد گرفت.
تزکیه نفس، حواس قلب را بهکار میاندازد و چشم و گوش دل را باز میکند. و در نتیجه انسان به الهامات و مشاهدات غیبی میرسد و
عارف میشود، ولی
ریاضیدان و
طبیب و
مجتهد نمیشود.
میگویند: جوانی برای طلبگی به
نجف رفته بود. پس از مدتی دید ادامه تحصیل برایش مشکل است و درس خواندن زحمت دارد. شنیده بود که
دعا در
حرم حضرت عباس (علیهالسلام)، مستجاب میشود. به فکرش رسید که چرا برای
تحصیل علم و رسیدن به مرتبه
اجتهاد زحمت بکشد؟ و با خود گفت: میروم در حرم حضرت دعا میکنم و از او میخواهم که بدون رنج تحصیل، تصدیق اجتهادم را مرحمت نماید!
با این خیال خام چند هفته به
کربلا رفت و با گریه و زاری از حضرت عباس تصدیق اجتهاد خواست! تا این که شبی در خواب دید که آن حضرت با چند تن از فراشها میآید. تصور کرد که الآن حضرت تصدیق اجتهاد را مرحمت میکند. ولی وقتی نزدیک شد، برخلاف انتظار، دید که حضرت دستور داد فلک را بیاورند و پایش را بسته، با شلاق او را تنبیه کنند!
دانشجوی تنبل با دیدن این وضع سخت ترسید و گفت: آقا من با آن همه گریه و زاری از شما خواستم که تصدیق اجتهاد به من بدهید، و شما در عوض میفرمایید مرا تنبیه کنند!
حضرت فرمود: با تنبلی و سستی و با گریه و دعا که انسان مجتهد نمیشود. اگر میخواهی مجتهد شوی بلند شو برو همانطور که دیگران درس میخوانند و زحمت میکشند درس بخوان و زحمت بکش.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «محدوده قلمرو ابزار شناخت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۷.