قرض گرفتن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرض.
پرسش: در
روایت معروفی از حضرت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمده که به
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ فرمودند: "انت تقضی دینی". آیا "دین" در اینجا به معنای دین و قرض ظاهری و مالی است یا معنوی؟ و آیا این
حدیث با روایاتی که مقروض بودن را ناپسند میداند منافاتی ندارد؟
پاسخ: دَین در لغت و
قرآن به معنای وام و قرض آمده است. در این حدیث معنای ظاهری دین که همان قرض است، اراده شده است؛ اما آیا این روایت با نهی معصومان ـ علیهمالسلام ـ از قرض گرفتن منافات دارد؟ همانگونه که در پرسش آمده، در برخی روایات از گرفتن قرض نهی شده است؛ اما از طرف دیگر میبینیم که
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
علی، حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ و بسیاری از مسلمانان درحالی به شهادت رسیدند یا به
مرگ طبیعی از دنیا رفتند که بدهکار بودند. در جمع بین این دو دسته از روایات باید گفت؛ این نهی در روایات هنگامی است که شخص بدون نیاز بخواهد قرض بگیرد که این بر کراهت قرض دلالت میکند و البته در شرایطی نیز بر حرمت.
ارباب لغت "دَین" را به معنای وام و قرض گرفتهاند.
همچنین این واژه در قرآن نیز در چهار مورد استعمال شده که به معنای وام و قرض آمده است.
بنابراین در این حدیث، معنای ظاهری دَین که قرض باشد، اراده شده است.
حال آیا این معنا با نهی معصومان ـ علیهمالسلام ـ از گرفتن قرض منافات دارد یا خیر؟ موضوعی است که به آن میپردازیم.
برای روشن شدن بحث، بیان چند نکته ضروری بهنظر میرسد.
همانطور که در پرسش آمده، در برخی روایات، از گرفتن قرض نهی شده است، یا اینکه پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بر
جنازه شخص بدهکار
نماز نمیگزاردند.
ابوسعید خدری میگوید: از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شنیدم که میفرمودند: بر خدا پناه میبرم از
کفر و قرض. محضر مبارکش عرض شد: آیا قرض را معادل کفر قرار میدهید؟ فرمود: آری.
همچنین معاویةبن وهب می گوید: به
امام صادق ـ علیهالسلام ـ گفتم: میگویند در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یکی از یاران وی از دنیا رفت؛ درحالیکه دو دینار بدهکار بود، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حاضر نشد تا بر جنازه وی نماز بخواند؛ بلکه به اصحابش فرمود: بر برادرتان نماز کنید، تا اینکه یکی از خویشانش آن دین را به عهده گرفت. آیا این مطلب صحت دارد؟
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: آری صحیح است.
از طرف دیگر میبینیم که
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، علی، حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ و بسیاری از مسلمانان، درحالی از دنیا رفتند که بدهکار بودند.
در مورد شخص رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نقل شده است، با اینکه از انتهای یمن تا جنگلهای عمان و تمام حجاز تا اطراف
عراق در تحت
حکومت او بود، ولی هنگامی که
وفات کرد، بدهکار بود و سپر او در گرو
غذای
خانوادهاش بود.
همچنین برخی از
ائمه و بسیاری از یاران پیامبر و ... این چنین بودند.
بنابراین در آموزههای دینی از یکسو، از قرض کردن نهی شده؛ اما از طرف دیگر، مشاهده میشود که خود معصومان ـ علیهمالسلام ـ و اصحاب آنان قرض مینمودند؛ برای جمع بین دو نوع از
احادیث، باید تفاوت افرادی که اقدام به قرض میکنند را مورد بررسی قرار دهیم:
برخی از قرضگیرندگان، افراد نیازمندی هستند که رفع نیازشان تنها با قرض برطرف میشود؛ مانند کسانی که برای نیازهای اولیه زندگی چیزی ندارد، برای این افراد با توجه به ضرورت بسا گرفتن قرض
واجب باشد.
زمانی فردی نیازش در حد ضرورت نیست؛ اما با توجه به اینکه فراهم نمودن رفاه و آسایش در حد معمول
خانواده از محسنات است؛ ازاینرو گرفتن قرض در راستای ایجاد
رفاه و
آسایش خانواده خوب است.
زمانی نیز عدهای نه برای نیاز، بلکه برای اموری که بیشتر از تنوعطلبی سرچشمه میگیرد، برای رفاه بیش از حد نیاز قرض میگیرند، این کار مورد نهی
شارع است و اگر موجب هتک
مؤمن شود، چهبسا به حرمت نیز منجر میشود.
در اینجا به برخی از حکمتها و فلسفههای نهی از قرض گرفتن اشاره میکنیم:
قرض موجب ناراحتی در شب و خواری در روز میشود:
علی ـ علیهالسلام ـ فرمودند:از قرض کردن دوری کنید؛ زیرا موجب ذلت در
روز و حزن در
شب میباشد.
بدهکاری چیزی است که حتی با
شهادت در راه خدا جبران نمی شود: از
امام باقر ـ علیهالسلام ـ نقل شده است: هر گناهی را کشته شدن در راه خدا
جبران میکند، مگر قرض که هیچ جبران و کفارهای ندارد؛ مگر آن که بدهکار آن را پرداخته یا رفیقش از جانب او پرداخت کند و یا صاحب قرض وی را ببخشد.
مردم بر گرفتن قرض جرأت پیدا نکنند: در مورد امتناع پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از نماز خواندن بر بدهکار، امام ـ علیهالسلام ـ میفرماید: البته این
عمل از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ـ به این دلیل بود که مردم بر گرفتن قرض جرأت پیدا نکنند، نه اینکه واقعاً دین و قرض
حرام باشد؛ چون همانگونه که بیان شد، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله، برخی از ائمه ـ علیهمالسلام ـ و بسیاری از مسلمانان، درحالی از دنیا رفتند که بدهکار بودند،
از طرفی
احادیث بسیاری پیرامون قرض دادن وارد شده است که اگر قرض گرفتن مردود بود،
تشویق به قرض دادن موردی نداشت.
گفتنی است، مجلسی (ره) در توجیه بین دو رفتار پیامبر ـ کفالت و ضمانت برای وام مرده بدهکار، با آنچه در اخبار خاصه و عامه آمده است که آن حضرت بر جنازه بدهکار نماز نمیخواند ـ میگوید: ترک
نماز در صدر
اسلام ، زمانی بود که بودجه مسلمانان کم و خزانه
بیتالمال خالی بود؛ اما ضمانت بدهکاریها از طرف پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بعد از توسعه در بیتالمال و فتوحات و غنائم بوده است.
مؤید این نظر آن است که آنچه از طرق عامه رسیده است که مرده بدهکار را نزد آن حضرت میآوردند، میفرمود: برای بدهکاری خود چیزی دارد؟ اگر میگفتند دارد، بر او نماز میخواند و چون خدا پیروزیها نصیب او کرد. فرمود: «أنا أولی بالمؤمنین من أنفسهم» هر که بمیرد و وامی داشته باشد، به عهده من است و هر که مالی بهجا گذارد، از آنِ
ورثه او است.
پایگاه اسلام کوئست.