• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علم غیب پیامبر(ص) و ازدواج با عایشه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






حضرت محمد(ص)، علم غیب، ازدواج، عایشه


اگر واقعاً حضرت محمد(ص) علم غیب داشته و به فرموده خودشان شهر علم بودند، چرا با عایشه که بعدها مشکلات زیادی برای امام علی(ع) بوجود آورد، ازدواج کردند؟


اینکه رسول الله(ص) مدینة العلم هستند و علم غیب داشته و از حوادث آینده نیز اطلاع داشتند، در جای خود با دلایل متعدد ثابت شده است. اما در تلاش برای پاسخ به این سوال که چرا آن حضرت(ص) و ائمه(ع) بر طبق علم غیب خود عمل نمی‌کردند، باید توجه داشت که ما تجربه‌ای از علم غیب معصوم(ع) نداریم و شاید درک این مساله مقداری برای ما دشوار باشد. به همین دلیل، به شیوه‌های مختلف به این سوال پاسخ داده شده و در ادامه چند پاسخ تقدیم می‌شود:

۳.۱ - پاسخ اول

هر چند پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) از علم غیب برخوردارند و به وقایع گذشته و حوادث حال و آینده آگاهی دارند؛ اما تکلیف آنان مانند سایر افراد بشر بر اساس علم عادی است و علم غیب برای آنان تکلیفی به دنبال نمی‌آورد. مثلا به همین دلیل، علم غیبی ایشان از نحوه شهادت خود، برای آنان تکلیف‌آور نیست. برای علی(ع) بر اساس علم عادی، شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجری مانند سایر شبهاست؛ به همین جهت به سمت مسجد حرکت می‌کند. علم غیبی که به اذن خداوند در مورد شهادت خود دارد، برای ایشان تکلیفی ایجاد نمی‌کند. برخی از کسانی که این پاسخ را ذکر کرده‌اند، در تأیید این مطلب که معصومین(ع) بر اساس علم عادی خود مکلف هستند دو دلیل ذکر می‌کنند:
۱- عمل بر اساس علم غیب با حکمت بعثت انبیاء و نصب ائمه منافات دارد، زیرا در این صورت، جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد؛ و سایر افراد بشر از وظایف فردی و اصلاحات اجتماعی به بهانه برخوردار بودن ائمه از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادی، از وظیفه خود سرباز خواهند زد.
۲- عمل براساس علم غیر عادی، موجب اختلال در نظام هستی است؛ زیرا اراده خداوند، به جریان امور بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعی و علم عادی نوع بشر، تعلق گرفته است. به همین جهت، پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع)، برای شفای بیماری خود و اطرافیان خویش، از علم غیب استفاده نمی‌کردند. شاید یکی از حکمت‌های ممنوع بودن تمسک به نجوم، تسخیر جن و غیره، برای غیب‌گویی و کشف غیر عادی حوادث آینده، نیز همین اختلال در نظام عالم باشد.
[۱] صافی، لطف الله، معارف دین، ج۱، ص۱۲۱.


۳.۲ - پاسخ دوم

هر چند بر طبق روایات فراوان، معصومین(ع) نسبت به همه آنچه که در گذشته واقع شده و در آینده حادث خواهد شد و در زمان حاضر در حال رخ دادن است علم و آگاهی دارند،اما به موجب روایات متعدد دیگر که در زمینه علم غیب معصوم(ع) آمده است، استفاده می‌شود که این علم به صورت بالفعل نیست، بلکه شأنی است یعنی هرگاه اراده کنند و بخواهند که چیزی را بدانند خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد.
«اذا اراد الامام ان یعلم شیئا اعلمه الله ذالک. هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد»
حاصل سخن این که علم غیب معصوم(ع) شأنی است نه فعلی. بر اساس همین نکته ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود علم نداشته‌اند چون اراده نکرده‌اند که بدانند.

۳.۳ - پاسخ سوم

اساسا پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع)، تکالیف و وظایف مخصوص به خود دارند. به همین جهت آنان در عین این که می‌دانستند در فلان جنگ، دشمن غلبه خواهد کرد، وظیفه داشته‌اند اقدام کنند؛ یا می‌دانستند کاری که انجام می‌دهند منجر به شهادت‌شان خواهد شد، مثل خوردن میوه مسموم یا رفتن علی(ع) به مسجد کوفه در شب نوزدهم رمضان؛ با این حال وظیفه داشته‌اند این کارها را انجام دهند و این اعمال هر چند برای ما به هلاکت انداختن نفس و حرام است اما برای آنان وظیفه‌ای مخصوص است مثل نماز شب که برای رسول اکرم(ص) واجب بوده است، اما برای سایر مسلمان‌ها مستحب است.

۳.۴ - پاسخ چهارم

علامه طباطبایی می‌فرمایند: در این سوال، بین علوم عادی و علوم غیر عادی خلط شده است. علم به غیب، علمی است غیر عادی، که کم‌ترین اثری در مجرای حوادث خارجی ندارد. تمامی حوادث عالم، سلسله نظام‌یافته‌ای است، که همگی و مجموعه‌اش متصف به وجوب است، یعنی محال است یکی از آن حوادث که به منزله یک حلقه از این زنجیر است از جای خودش حذف شود و جای خود را به چیز دیگر و حادثه‌ای دیگر بدهد.(البته علامه نظر خود را با بعضی از نظرات سابق قابل جمع دانسته و توضیحات بیشتری دارد که علاقه‌مندان می‌توانند به نشانی مذکور در سطر قبل مراجعه کنند.)


۱. صافی، لطف الله، معارف دین، ج۱، ص۱۲۱.
۲. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۸، باب ان الائمه(ع) یعلمون علم ما کان و ما یکون.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۶، باب۱۴.    
۴. اصول کافی، ج ۱، ص۶۴۱-۶۴۰، باب ان الائمه اذا شاؤو ان یعلموا علموا.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۵۶، روایات ۱۱۷ و ۱۱۶.    
۶. مظفر، محمدرضا، علم امام، ترجمه و مقدمه علی شیروانی، ص۷۳، قابل ذکر است علامه مظفر این پاسخ را به عنوان یک احتمال ذکر می‌کند ولی آن را نمی‌پذیرد.    
۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۱۹۴، به عنوان یک قول نقل کرده‌اند.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج‌۱۸، ص۲۹۳.    




جعبه ابزار